در خصوص دعوی خواهان آقای (ک.ک.) با وکالت آقایان (ک.خ.) و (م.پ.) به طرفیت خوانده آقای (ر.ن.) به خواسته اعاده دادرسی و درخواست تاخیر اجرای حکم. بدین شرح که وکلای خواهان اظهار داشته اند: «عطف به دادنامه های 8600630010800080 مــــــــــــــــــــورخ 9/2/1386 و 8600630010801155 مورخ 11/12/1388 آن شعبه علیه موکل اینجانبان آقای (ک. ک.) لازم است به استحضار برسانم: موکل در تاریخ 20/8/1375 به دلیل نیاز شدید مالی مبلغ (000/000/20) تومان به عنوان قرض از خوانده آقای (ک. ن.) اخذ کرده است که در قبال آن (000/500/32) تومان بابت اصل طلب و بهره آن طی 24 قطعه چک به مشارالیه پرداخت کرده است. بعد از اینکه یک قطعه از چک ها پرداخت شده موکل به دلیل مشکلات مالی از پرداخت سایر اقساط عاجز گردیده لذا ابتدا وکالت نامه ای را به شماره 58088 برای انتقال به آقای (ز.ن.) اعطا و بنا به اصرار خوانده (علی رغم داشتن وکالت و صرفا به منظور فرار از اتهام رباخواری) موکل طی سند قطعی غیر منقول تنها مایملک خود را به همسر وی خانم (م.ی.) منتقل می نماید. در فاصله
عدم پرداخت چک های موصوف تا انتقال سند مزبور موکل مبلغ (000/650/5) تومان را طی 3 فقره چک که از مشتری هایش در دست داشته به خوانده پرداخت می کند. (جمع مبالغ پرداختی تا این زمان 000/500/20 تومان بوده است) موکل تعهد می نماید مابقی بدهی پرداخت نشده را با رضایت خوانده به موجب یک فقره چک (000/500/13) تومان به شماره 988030 بانک(ص.) پرداخت نماید. لیکن [خوانده] با طرح دعوا علیه موکل این جانب در شعبه 109 دادگاه عمومی حقوقی در تاریخ 9/2/1386 حکم محکومیت موکل را به پرداخت جمعا مبلغ (180/011/15) تومان اخذ می نماید. در این اثنا موکل علیه خوانده در دادسرای تهران شکایتی مطرح که پس از طی مراحل قضایی سرانجام در شعبه 78 دادگاه تجدید نظر استان حکم به محکومیت خوانده به تحمل 2 سال حبس تعزیری به جهت ربوی بودن معامله فی ما بین طرفین صادر و قطعی شده است. صدور حکم به محکومیت موکل در شعبه 109 دادگاه عمومی حقوقی در حالی است که اولا؛ سریال چک شماره 988030 با سریال 24 قطعه چک صادره توسط موکل یکسان است. زیرا چک شماره 988030 یکی از همان 24 چکی است که مبلغ آن از (000/350/1) تومان به (000/500/13) تومان تبدیل شده و ربوی بودن آن 24 قطعه چک توسط شعبه 78 تجدید نظر استان تهران محرز شده است. ثانیا؛ با دقت در تاریخ
صدور چک شماره 988030 معلوم می گردد که هم زمان با انتقال سند مایملک موکل به خانم (م. ی.) (همسر خوانده) در دفترخانه شماره 306 تهران به تاریخ 5/1/1376 صادره شده و به عبارت دیگر ا ین چک به منظور پرداخت بدهی موکل صادر شده است. ثالثا؛ خانم (م. ی.) از سال 75 تا زمانی که علیه موکل طرح دعوا کرده (8/11/1384) ماهیانه (000/500) تومان از موکل دریافت کرده و علی رغم این که ایشان ادعا کرده که این مبلغ را بابت
اجاره بها دریافت نموده در دادگاه تجدید نظر محرز گردید که این مبلغ بابت بهره قرض دریافتی اخذ شده است. دادگاه نظر به محتویات دادخواست تقدیمی از آنجا که وکلای خواهان خواسته موکل خود را بدون ذکر دادنامه موضوع تقاضای اعمال اعاده دادرسی اظهار داشتند بنابراین طرح دعوی به این کیفیت منطبق با قانون نبوده و دادگاه مستند به ماده 2
قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار عدم استماع دعوی خواهان را صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 109 دادگاه عمومی حقوقی تهران - راستیان نیا