رای قضایی شماره 9309970222500751

رای قضایی شماره 9309970222500751

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970222500751


شماره دادنامه قطعی:
9309970222500751

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/06/22

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
قابلیت تحصیل دلیل در امور مدنی

پیام رای:
طرفین دعوا نمی توانند اثبات دعوای خود را بر عهده مراجع قضایی (دادگاه تجدیدنظر استان) قرار دهند زیرا این مراجع نباید به نفع یکی از طرفین دعوا تحصیل دلیل نمایند.

رای دادگاه بدوی
در مورد دادخواست خانم س.س. دادخواستی به وکالت از خانم ث.ح. فرزند ه. به طرفیت 1- خانم س.ح. فرزند ه. 2- آقای ع.ح. فرزند ر. 3- آقای ب.ن. فرزند ن. 4- آقای م.م. فرزند ح. به خواسته صدور حکم مبنی بر 1- ابطال سند رسمی وکالت شماره 7440 مورخ 30/10/86 و 2- ابطال معامله طی سند رسمی شماره 7471 مورخ 3/11/86 با احتساب کلیه خسارات قانونی دادگاه باملاحظه پرونده و پاسخ استعلام ثبتی صرف نظر از ماهیت موضوع نظر به این که مالک اولیه ملک موضوع خواسته شخصی به نام آقای م.خ. بوده که مع الواسطه ملک به خواندگان ردیف های سوم و چهارم منتقل شده است و استعلام ثبتی دلالتی بر مالکیت خوانده ردیف دوم نداشته و برفرض صحت موضوع خواسته مالک اولیه نیز ذی نفع در مورد بوده و می بایست طرف دعوا قرار می گرفت و به کیفیت مطرح شده دعوا قابلیت رسیدگی نداشته به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم استماع دعوا صادر و اعلام می دارد قرار صادر شده ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض و رسیدگی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 18 دادگاه عمومی حقوقی تهران- حمیدی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه خانم س.س. به وکالت از تجدیدنظر خواه خانم ث.ح. به طرفیت تجدیدنظر خواندگان خانم و آقایان 1- س.ح. 2- ع.ح. 3- ب.ن. و 4- م.م.و نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 00107 مورخ 93/2/27 شعبه18 محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر صدور قرار عدم استماع دعوی بدوی تجدیدنظر خواه به خواسته 1- ابطال سند رسمی وکالت شماره 7440 مورخ 86/10/30 13 و 2- ابطال معامله طی سند رسمی شماره 7471 مورخ 13/11/86 و با احتساب کلیه خسارات قانونی و به علت آنکه در پاسخ استعلام ثبتی مندرج در برگ 35 پرونده مالکیت آقای ع.ح. قید و درج نشده و متقابلا دعوی به طرفیت مالک رسمی مربوطه آقای م.خ. طرح و اقامه نگردیده اشعار داشته با هیچ یک از شقوق مقررات قانونی موضوع ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مطابقتی نداشته و مشروح لایحه تجدیدنظرخواهی نیز متضمن جهت یا جهات قانونی نقض نبوده و مفاد آنکه فاقد تقید به هرگونه ادله شرعیه یا قانونیه است موثر در مقام نقض نمی باشد همچنین بر نحوه رسیدگی مرجع محترم نخستین و استدلال و استنباط قضایی مربوطه خدشه و منقصتی وارد نیست و دادنامه مطابق موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده اصدار یافته و در مجموع دلیلی شرعی یا قانونی بر نقض آن تقدیم و ارایه نگردیده زیرا اولا: وکیل تجدیدنظر خواه با تغافل از مقررات قانونی موضوع ماده 348 قانون پیش گفته دعوی موکله خویش را مقید به هیچ یک از جهت یا جهات قانونی نقض ننموده و نه تنها در دادخواست حاوی دعوی مارالبیان همچنین در لایحه اعتراضیه نیز مراتب دعوی مطروحه را مقید به جهات قانونی اعتراض نداشته و به صرف ابراز ادعای بلاجهت و بلادلیل و صرف انتفاع و استفاده از ظرفیت تجدیدنظرخواهی بسنده و اکتفاء نموده که به ترتیب مبینه دعوی مرقوم فاقد موقعیت قانونی گردیده و صرف نظر از آن ثانیا: مطابق صریح پاسخ استعلام ثبتی وارده به شماره 3642 مورخ 92/10/21 مندرج در برگ 35 پرونده مراتب مالکیت خوانده بدوی ردیف دوم (آقای ع.ح.) مورد تایید و گواهی قرار نگرفته و متقابلا نسبت به آپارتمان متنازع فیه مراتب مالکیت اولیه فردی به نام آقای م.خ. تایید و گواهی گردیده ثالثا ادعای وکیل تجدیدنظر خواه و از حیث ارتکاب سهو و اشتباه از سوی واحد ثبتی مربوطه و در اعلام پاسخ یادشده مقید به هیچ گونه ادله شایسته قانونیه نبوده و چنانچه اشتباهی در این خصوص به عمل آمده مشارالیها یا موکله اش موظف و مکلف در مراجعه به واحد ثبتی مربوطه به منظور اصلاح اشتباه و سهو ادعایی بوده لیکن به جای اقدام شایسته قانونی بار اثبات ادعای معنونه را عهده مرجع تجدیدنظر قرار داده که به هیچ وجه مطابق موازین و مقررات قانونی نبوده و به هیچ وجه در قالب مقررات موضوع ماده 199 قانون صدرالاشعار قرار نداشته و به علت ممنوعیت مراجع قضایی در تحصیل دلیل له و به نفع اصحاب دعوی قابلیت اجابت را دارا نبوده رابعا چنانچه به طور واقعی مراتب مالکیت آپارتمان متنازع فیه قبلا از سوی آقای مهدی خرم نژاد به آقای ع.ح.انتقال یافته باشد خواهان بدوی با ارایه مستندات مربوطه (به ویژه خلاصه معامله) امکان اصلاح سوابق امر را داشته که اقدامی نیز در آن خصوص به عمل نیاورده رابعا خواسته ردیف دوم (ابطال معامله) طی سند رسمی 7471 مورخ 86/11/3 به هیچ وجه مفهوم نبوده و با توجه به مفاد سند رسمی مرقوم که خواسته ای نسبت به آن مطرح شده به ترتیب مبینه مطروحه قابلیت اجابت را دارا نبوده بناء علی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مارالذکر دادگاه تجدیدنظرخواهی ابرازی بلاجهت و بلادلیل مطروحه وارد و موجه ندانسته و مستندا به ماده 353 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی مطروحه درنتیجه دادنامه معترض عنه تجدیدنظر خواسته را تایید و استوار می نماید. رای دادگاه قطعی است.
رییس شعبه 25 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
طاهری ـ موحدی

قاضی:
حمیدی , طاهری , حمیدرضاموحدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 2 - هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.

مشاهده ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 348 - جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است : الف - ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. ب - ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. ج - ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د - ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی. تبصره - اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 353 - دادگاه تجدیدنظر در صورتی که قرار مورد شکایت را مطابق با موازین قانونی تشخیص دهد آن را تایید می کند. در غیر این صورت پس از نقض پرونده را برای رسیدگی ماهوی به دادگاه صادرکننده قرار عودت می دهد.

مشاهده ماده 353 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM