رای قضایی شماره 9309970222500677

رای قضایی شماره 9309970222500677

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970222500677


شماره دادنامه قطعی:
9309970222500677

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/05/26

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
مرجع رسیدگی دعوای ابطال سند رسمی مالکیت

پیام رای:
با توجه به اینکه هرگونه دعوای راجع به مال غیرمنقول به ویژه دعوای مالکیت مزاحمت ممانعت از حق تصرف عدوانی و سایر حقوق راجع به آن باید در دادگاهی اقامه شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است هرچند که مدعی علیه (خوانده) در آن حوزه مقیم نباشد و ازآنجاکه تقاضای ابطال سند مالکیت رسمی به نوعی عود به ادعای مالکیت و راجع به دعوی مالکیت راجع به آن است رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول است.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دعوی خواهان آقای ع.گ. با وکالت ح.گ. و م.پ. به طرفیت خوانده دعوی آقای ح.گ. با وکالت ر.پ. به خواسته ابطال سند رسمی شماره 11582 از پلاک ثبتی 77/402 بخش 3 بروجرد خسارت دادرسی و استناد خواهان به پرونده کلاسه استنادی کیفری به شماره 83/1/120 ک کیفری دادگاه عمومی بخش استریان باملاحظه پرونده دلالت دارد که خواهان طی یک فقره شکایت ابتدا به طرفیت خوانده به تصرف عدوانی یک قطعه زمین در پلاک ثبتی فوق و سپس خوانده با ارایه مبایعه نامه مورخه 27/3/54 مدعی خریدار اراضی فوق از خواهان شده و به موجب صورت جلسه برگ شماره 51 پرونده استنادی خوانده به اتهام جعل و استفاده از سند مجعول و اخذ سند مالکیت از اداره ثبت تحت تعقیب متهم به قرار حدود و شکایت شده در پرونده جهت استکتاب اصل مبایعه نامه به اداره کل ناجا منطقه ارسال که پاسخ اداره مزبور به عدم تطابق امضاء خواهان در ذیل مبایعه نامه مورخه 27/3/54 است در نهایت پس از رسیدگی دادگاه بدوی و مراحل تجدیدنظر و اعاده دادرسی در نهایت به موجب دادنامه شماره 86/794 شعبه دوم دادگاه محترم تجدیدنظر استان لرستان خوانده به اتهام جعل و استفاده از سند مجعول محکومیت قطعی یافته است آنچه که از پرونده مشخص است اینکه خواهان ورثه مرحوم ک. به دلالت انحصار وراثت شماره 49/952 است حسب استعلام ثبتی به شماره واصله 15593 به تاریخ 19/5/90 مالکیت خوانده به پلاک ثبتی محرز است و در توضیح استعلام دادگاه به صراحت آمده است که در سند مالکیت بنام خوانده به استناد یک فقره قولنامه مورخه 27/3/54 و در اجرای ماده 147 اصلاحی قانون ثبت است ادعای وکیل خوانده به اینکه پلاک ثبتی فوق شامل کل مالکیت اهالی است با توجه به میزان ساخت مندرج در سند موردادعای که کپی مصدق آن پیوست پرونده است مردود است و مدعی اصل بیع نامه باطل گردیده است ابطال سند معنی ندارد نیز با این استدلال که سند مذبور ناشی از جرم تحصیل شده و اظهارات آن در قضاوت کیفری به عمل آمده که در پرونده کیفری به تفضیل بیان شده مردود است بناءعلی هذا با توجه به دادنامه شماره 89/1402 شعبه 25 دادگاه محترم تجدیدنظر استان نظر به اینکه دادنامه کیفری به جعلیت سند رسیدگی نموده و اصالت مخدوش بوده است و خواهان احد از ورثه مرحوم ک. است که سند مزبور دلالت به فروش سهم الارث نامبرده از مالکیت قهری وی دارد و نامبرده ذی نفع در طرح دعوی به نسبت سهم الارث وی دارد از این حیث دعوی مطروحه مستندا به مواد 198 و 515 و 519 از قانون آیین دادرسی مدنی حکم به ابطال سند مارالذکر به نسبت سهم الارث خواهان با توجه به مراتب فوق و نسبت به مازاد خواسته ابطال شش دانگ ملک متنازع فیه به رد آن اظهارنظر می گردد و نیز پرداخت هزینه دادرسی به لحاظ تسبیب ناشی از طرح در حق خواهان صادر و اعلام می گردد رای صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان است.
رییس شعبه 24 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ کریمی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی های مطروحه از ناحیه تجدیدنظرخواه آقای ح.گ. به طرفیت تجدیدنظر خوانده آقای ع.گ. و متقابلا تجدیدنظرخواهی ابرازی از ناحیه 2) آقای ع.گ. به طرفیت تجدیدنظر خوانده آقای ح.گ. و نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 00106 مورخ 21/2/92 شعبه 24 محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به صدور حکم بر ابطال سند رسمی شماره 11582 از پلاک ثبتی 77/402 بخش سه بروجرد (که هیچ مشخصه دیگری از آن اعلام نگردیده) و به نسبت سهم الارث آقای ع.گ. و نیز نسبت به مازاد خواسته ابطال شش دانگ ملک متنازع فیه به رد آن اظهارنظر گردیده و با احتساب هزینه دادرسی له نامبرده اخیرالذکر اشعار داشته مآلا و صرفا از حیث شکلی (غیر ماهوی) و عمومی وارد و موجه بوده و دادنامه در وضعیت اصداری قابلیت و استعداد تایید و استواری را نداشته و به علت مباینت با موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده مستلزم نقض می باشد زیرا: با توجه به اینکه دعوی بدوی مطروحه از ناحیه خواهان آقای ع.گ. موضوع دادخواست مورخ 10/3/88 دایر مدار و راجع به ابطال سند مالکیت رسمی مال غیرمنقول واقع و مستقر در حوزه قضایی دادگاه عمومی بخش اشتریان بوده که پس از ارجاع در تاریخ 10/3/88 به شعبه اول دادگاه عمومی بخش یادشده بلادلیل و به علت محل اقامت خواندگان (علی رغم آنکه فقط یک خوانده و به طور واحد و منفرد طرف دعوی قرارگرفته) و منصرف از محل وقوع ملک به استناد مقررات قانونی موضوع ماده 11 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مشمول صدور قرار عدم صلاحیت محلی و به اعتبار صلاحیت و شایستگی رسیدگی محاکم عمومی تهران قرارگرفته چه آنکه با توجه به موضوع خواسته که دایر مدار حقوق راجع به مالکیت رسمی و نسبت به مال غیرمنقول و در محدوده مقررات قانونی موضوع ماده 12 قانون پیش گفته بوده مرجع صالح در رسیدگی به دعوی بدوی دادگاه عمومی بخش اشتریان که ملک در محدوده و حوزه قضایی مربوط به آن مرجع قرار داشته و پاسخ مرجع ثبتی مربوطه وارده به شماره 8611/2/114 مورخ 31/3/90 مندرج در برگ 85 پرونده از حیث آنکه ملک مذکور در بخش سه بروجرد مستقر است دلالت بر آن داشته بوده فلذا هرگونه دعوی راجع به مال غیرمنقول یادشده به ویژه دعوی مالکیت مزاحمت ممانعت از حق تصرف عدوانی و سایر حقوق راجع به آن الزاما باید در دادگاهی اقامه شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است هرچند که مدعی علیه (خوانده) در آن حوزه مقیم نباشد و ازآنجاکه تقاضای ابطال سند مالکیت رسمی صدرالاشعار به نوعی عود به ادعای مالکیت و راجع به دعوی مالکیت راجع به آن می باشد که رسیدگی به آن در صلاحیت مرجع مرجوعالیه اولیه قرار داشته و ازآنجاکه مقررات موضوع ماده 20 قانون مدنی راجع به مطالبه دیون از قبیل قرض ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستاجره و امثالهم که از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است ولو اینکه مبیع یا عین مستاجره از اموال غیرمنقوله باشد از موضوع خواسته دعوی بدوی خروج تخصیصی داشته و امکان اعمال آن در مانحن فیه ممکن و متصور نمی باشد و خواسته مارالبیان (ابطال سند رسمی مال غیرمنقول) منصرف از مفاد مفهوم و منطوق مقررات قانونی ماده 20 قانون مدنی بوده بناءعلی هذا و با عنایت به مراتب مشروحه مبینه ی معنونه مارالذکر و به انگیزه فقدان صلاحیت محلی شعبه 24 دادگاه عمومی حقوقی تهران (حوزه قضایی تهران) و احراز صلاحیت محلی دادگاه عمومی بخش اشتریان (محل وقوع مال غیرمنقول موضوع خواسته ابطال سند مالکیت رسمی راجع به آن) ضمن قبول و پذیرش شکلی (غیر ماهوی) و عمومی تجدیدنظرخواهی های مطروحه و مستندا به ماده 352 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده 356 ناظر به مواد 12 26 27 و تبصره ذیل 27 353 و 358 قانون پیش گفته ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته و در هردو بخش آن در نتیجه رسیدگی به موضوع دعوی خواهان بدوی را در صلاحیت دادگاه عمومی بخش اشتریان و به عنوان مرجع مرجوعالیه اولیه دانسته لیکن با توجه به قرار عدم صلاحیت صادره طی دادنامه شماره 88/218 مورخ 13/3/88 در پرونده کلاسه 88/1/71 ح (برگ های 7 و 8 پرونده) مرجع یادشده و به عقیده این محکمه حصول اختلاف در امر صلاحیت و فی مابین دو حوزه قضایی از دو استان مختلف کشور حل اختلاف توسط دیوان عالی محترم کشور را لازم و ضروری دانسته لهذا پرونده امر عینا و به منظور حل اختلاف به آن مرجع معظم ارسال می گردد.
رییس شعبه25 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
طاهری ـ موحدی

قاضی:
کریمی , طاهری , حمیدرضاموحدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 198 - درصورتی که حق یا د ینی برعهده کسی ثابت شد اصل بر بقای آن است مگر این که خلاف آن ثابت شود.

مشاهده ماده 198 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 515 - خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل جبران خسارات ناشی از دادرسی یا تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده نسبت به اداء حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد همچنین اجرت المثل را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تاخیر تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب از خوانده مطالبه نماید. خوانده نیز می تواند خسارتی را که عمدا از طرف خواهان با علم به غیر محق بودن در دادرسی به او وارد شده از خواهان مطالبه نماید. دادگاه در موارد یادشده میزان خسارت را پس از رسیدگی معین کرده و ضمن حکم راجع به اصل دعوا یا به موجب حکم جداگانه محکوم علیه را به تادیه خسارت ملزم خواهد نمود. در صورتی که قرارداد خاصی راجع به خسارت بین طرفین منعقد شده باشد برابر قرارداد رفتار خواهد شد. تبصره 1 - در غیر مواردی که دعوای مطالبه خسارت مستقلا یا بعد از ختم دادرسی مطرح شود مطالبه خسارتهای موضوع این ماده مستلزم تقدیم دادخواست نیست. تبصره 2 - خسارت ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست و خسارت تاخیر تادیه در موارد قانونی قابل مطالبه می باشد.

مشاهده ماده 515 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 519 - خسارات دادرسی عبارتست از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و هزینه های دیگری که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده است از قبیل حق الزحمه کارشناسی و هزینه تحقیقات محلی.

مشاهده ماده 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 11 - دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد درصورتی که در ایران محل سکونت موقت داشته باشد در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه در ایران اقامتگاه و یا محل سکونت موقت نداشته ولی مال غیرمنقول داشته باشد دعوا در دادگاهی اقامه می شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول هم نداشته باشد خواهان در دادگاه محل اقامتگاه خود اقامه دعوا خواهد کرد. تبصره - حوزه قضایی عبارت است از قلمرو یک بخش یا شهرستان که دادگاه در آن واقع است. تقسیم بندی حوزه قضایی به واحدهایی از قبیل مجتمع یا ناحیه تغییری در صلاحیت عام دادگاه مستقر در آن نمی دهد.

مشاهده ماده 11 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 352 - هرگاه دادگاه تجدیدنظر دادگاه بدوی را فاقد صلاحیت محلی یا ذاتی تشخیص دهد رای را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال می دارد.

مشاهده ماده 352 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 20 - کلیه ی دیون از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستاجره از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است ولو این که مبیع یا عین مستاجره از اموال غیرمنقوله باشد.

مشاهده ماده 20 قانون مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM