به موجب گزارش قبلی این شعبه در مقام رسیدگی به تجدیدنظرخواهی آقای م.ز. به وکالت از اولیای دم مرحوم ب.ر. و ه.ر. به تبریه آقای ع.ر. از قتل عمدی ب.ر. از رای شماره 077– 1392/04/24 صادره از شعبه 71 دادگاه کیفری استان.. . این شعبه پس از رسیدگی و تهیه گزارش جامع رای معترض عنه را به دلیل اقاریر مکرر متهم ع.ر. دایر بر ایراد ضرب با چوب به سر مقتول(چوب بر سرش آهن بوده) و نظریه پزشکی قانونی و در خصوص اعتراض ه.ر. نسبت به محکومیت خودش و با توجه به انکار مکرر وی مبنی بر شرکت در نزاع و ارایه شهود از طرف وی و عدم گزارش اولیه مبنی بر شرکت در منازعه دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقض می نماید و به دادگاه هم عرض دادگاه صادرکننده رای معترض عنه ارجاع می کند. پرونده به شعبه 113 دادگاه کیفری استان.. . ارجاع می گردد. شعبه مذکور در تاریخ 1393/01/30 با حضور هییت حاکمه و نماینده دادستان و متهمان ع.ر. و س. و ک. و ه. و الف. همگی ر. و ع.ر. و ع.ن. و خانم س.ر. وکلای ع.ر. و ک. و الف. و ع.ر. و اولیای دم مرحوم ب.ر. ک.ک. و ن. و م. و م. و ر.ر. فرزندان و پدر مقتول در معیت وکیل خود م.ز. ابتداء نماینده دادستان کیفرخواست را قرایت می کند. سپس اولیای دم مقتول ر.ر. اصالتا از سوی خود و ولایتا از طفل صغیر مقتول به نام م.ر. و سایر اولیای دم اصرار بر شکایت خود دارند مدعی هستند ع.ر. پسر و پدرمان را عمدا کشته است و تقاضای قصاص دارند. وکیل آن ها لایحه تقدیم می کند. سپس دادگاه به متهم ع.ر. اتهام قتل عمدی مرحوم ب.ر. را تفهیم می کند و می گوید: قبول ندارم. سپس اظهارات قبلی خود را تکرار می کند و می گوید: من در خانه بودم ساعت 12 شب بود. به برادرم گفتم چرا آمدی؟ دعوا درست نکن. آن ها 7 یا 8 نفر بودند. دعوا را شروع کردند و شیشه خانه را شکستند. به سمت من سنگ می پراندند. من با ب. روبرو شدم. چوب دستم بود. آن ها سه نفر بودند. اما من تنها چوب دسته بیل داشتم. حدودا 1/60 سانتی متر می باشد. با سه نفر دیگر درگیر شدیم. خانم ک. یک سنگ پرتاب کرد و با چوب یک ضربه به کتف همسر برادرم ک. زدم. س. چاقو داشت ه. داس داشت ب. هم چوب در دست داشت آن ها جلو من ایستادند. ه. چوب را از من گرفت و با داس به دست من زد. س. با چاقو به کتفم زد و به سرم ضربه خورد. تاریک بود. متوجه نشدم که قمه چه کسی زد. سرم 14 بخیه خورده است. من چوب را کشیدم کمی عقب تر رفتم و ضربه به سمت راست پیشانی مقتول بالای ابرو او زدم. عقب نشینی کردم. ه. آمد از پشت ب. را زد با یک شیی برنده زد ه. غیرعمد زد. س.ف. و الف. در دعوا نبودند. اگر مقتول با چوب کشته شده باشد من زده ام؛ اگر با تبر کشته شده باشد من نزده ام. ع.ر. در این جلسه بیش از چهار بار به ایراد ضرب به وسیله چوب به پیشانی مقتول اقرار می کند. وکیل وی لایحه تقدیم می نماید. مدعی است که چوب در دست موکلش آلت قتاله نیست زیرا بنا به نظریه پزشکی قانونی در سر مقتول سوراخی به قطر 1/5 سانت ایجاد شده که چوب سوراخ ایجاد نمی کند. هم چنین موکل با همان چوب خانم ک.ک. را زده که سوراخی ایجاد نشده سوراخ ایجاد شده داس بوده که در دست موکلم نبوده است(متهم در مراحل تحقیق اقرار کرده بود با چوبی زدم که در سر آن آهن بود بنابراین با نظریه پزشکی قانونی انطباق دارد – عضو ممیز). دادگاه به ه.ر. اتهام شرکت در نزاع جمعی منتهی به قتل و مشارکت در ایراد
ضرب و جرح عمدی نسبت به ع.ر. را تفهیم می کند می گوید: اتهام را قبول ندارم در دعوا نبودم من در آن موقع دوازده نفر مهمان داشتم. وقتی که صدای شکستن شیشه ها آمد آمدم بیرون و با ماشین یکی از مهمانان ب. را به بیمارستان بردیم. در دستم چیزی نبود و کسی را هم نزده ام از وی آخرین دفاع اخذ می شود. وکیل وی می گوید: موکل در نزاع حضور نداشته و حتی یک نفر هم ادعا نکرده که ه. مرا زده است. سپس وکیل متهم اظهارات وکیل ه. را رد می کند می گوید ع.ر. گفته که خانواده مقتول را تطمیع کردند. واقعیت این است که ه. با داس به ب. زده است. آن گاه دادگاه از متهم ع.ر. اتهام مباشرت در قتل عمدی ب.ر. آخرین دفاع را می گیرد. می گوید: من ضربه به پیشانی مقتول زدم. پشت سرش ضربه نزده ام. ه. پشت سر او بود. من در درگیری بودم قبول دارم قتل را برادر ب. ه. انجام داده است. دادگاه ختم جلسه را اعلام می کند. سپس مبادرت به انشاء رای می نماید و با استدلالی که می کند(متهم قصد قتل نداشته هم چنین دلیل قطعی مبنی بر این که متهم قصد ایراد صدمه عمدی با آلت در دست خود به محل مورد اصابت داشته باشد وجود ندارد. متهم منکر ایراد صدمه به محل اصابت که منتهی به قتل شده می باشد) لذا با توجه به شبهه درا متهم ع.ر. را به پرداخت یک دیه کامل مرد مسلمان در حق اولیای دم و تحمل سه سال حبس محکوم می نماید و متهم ه.ر. را نیز به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم می نماید. این رای مورد اعتراض خانم س.ر. و ع.ن. به وکالت از ع.ر. و م.ز. به وکالت از ه.ر. و اولیای دم مرحوم ب.ر. واقع جهت رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع می گردد و این شعبه پس از بررسی به شرح آتی رای صادر می نماید: