رای قضایی شماره 9209970909100290

رای قضایی شماره 9209970909100290

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970909100290


شماره دادنامه قطعی:
9209970909100290

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/09/26

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
اختلال حواس و حجر

پیام رای:
اختلال حواس و مشاعر دارای درجات و مراتبی است که در تمامی موارد موجب حجر نیست و احراز حجر و تاریخ آن هم یک امر قضایی است که با توجه به ادله و اوضاع واحوال موجود و قرائن و امارات محقق می گردد.

رای خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 16/12/89 ش.هـ. شرحی به اداره سرپرستی دادسرای مشهد نوشته وکالتا از طرف : 1ـ ح.الف. 2ـ ع.ن. تقاضای صدور حکم حجر برای ع.ن. فرزند غ. نموده است دادسرا شخص موردنظر را به پزشکی قانونی معرفی نموده است در تاریخ 3/2/90 خانم ص.م. خود را مادر ع.ن. معرفی نموده و به اتفاق فرزند دیگرش آمادگی خود را برای قیمومیت وی اعلام داشته اند. پاسخ پزشکی قانونی خراسان رضوی به شماره 1124/200/ص ـ 10/1/90 حاکی است نامبرده «... دچار اختلال خلقی دو قطبی (جنون ادواری) می باشد که منجر به حداقل چهار نوبت بستری در بخش روان پزشکی گردیده است تاریخ شروع بیماری حداقل از 25/1/71 می باشد.»; در حال حاضر با درمان های دارویی علایم جنون وی بهبودی بارزی یافته است لیکن احتمال عود بیماری منتفی نیست در موارد عود قادر به اداره امور مهم مالی خود نمی باشد. سپس پرونده برای صدور حکم به دادگاه عمومی شعبه اول مشهد ارجاع شده است. دادگاه مرجوع الیه پرونده را برای تحقیق بیشتر به دادسرا اعاده نموده و دادسرا پس از انجام تحقیقات آن را با بررسی در اطراف موارد استناد دادگاه گزارش نموده است به شرح دادنامه شماره 9009975110101353 ـ 12/8/1390 شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی مشهد با استدلالی که به عمل آورده حکم بر رد درخواست حجر صادر و اعلام داشته است آقای ع.ن. شخصا نسبت به دادنامه صادره تجدیدنظرخواهی نموده و درخواست نقض آن را به لحاظ بیماری کرده است. پرونده در شعبه 21 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی مطرح و شعبه مرجوع الیه ادامه تحقیقات در زمینه حجر و عدم حجر شخص موردنظر را بر عهده گرفته و استعلام مجدد از پزشکی قانونی نموده و خواستار تشکیل هیات مجدد شده و کمیسیون پزشکی قانونی مرکب از چهار نفر متخصص اعصاب و روان و یک نفر متخصص پزشکی قانونی تشکیل گردیده و به شرح نظریه شماره 522/7/511/90 ـ 26/4/91 چنین نتیجه گیری اعلام گردیده است «... از نامبرده در معیت خواهرش.. . مصاحبه روان پزشکی به عمل آمد مدارک پزشکی و نتیجه کمیسیون های قبلی این مرکز بررسی شد وی به علت اختلال خلقی دو قطبی واجد علایم جنون (جنون ادواری) از سال 71 سابقه چندین نوبت بستری در بیمارستان روان پزشکی را داشته (تاریخ های 25/1/71ـ13/3/77 و10/9/78) که با وجود مصرف داروها علایم بیماری به طور کامل بهبودی نداشته است در حال حاضر نیز درجاتی از علایم اختلال مذکور ازجمله افکار بزرگ منشی و اعتماد به نفس بالا در وی وجود دارد که می تواند قضاوت اجتماعی و تصمیم گیری های مالی وی را تحت تاثیر قرار دهد مجددا اعلام می گردد با توجه به مدارک موجود و شرح حال های اخذ شده از نامبرده و بستگان از سال 1371 بیماری در وی مستقر بوده و هیچ گاه فاز افاقه کامل نبوده است.»; سپس دادگاه بر طبق دادنامه شماره 9109975135900663 ـ 7/5/1391 چنین رای صادر و اعلام نموده است. «.. . در خصوص تجدیدنظرخواهی 1ـ آقای ع.ن. فرزند غ. 2ـ خانم الف.ن. فرزند غ. با وکالت الف.الف. نسبت به دادنامه شماره 5110101353 ـ 12/8/1390 صادرشده از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی مشهد که به موجب آن درخواست اداره سرپرستی امور صغار و محجورین دایر به صدور حکم حجر آقای ع.ن. محکوم به رد شده است با توجه به اینکه نظریات پزشکی قانونی به ویژه نظریه مورخ 26/4/91 به طور صریح و قاطع دلالت بر استقرار جنون ندارد و حتی به این نکته اشاره شده است که با وجود مصرف داروها علایم بیماری به طور کامل بهبودی نداشته است و این نحوه بیان حاکی از بهبودی نسبی بیمار در طول سال هایی است که مدعی حجر وی شده اند و نظر به اینکه مجموع محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده مفید این است که مستدعی علیه حجر در مراودات و ارتباطات اجتماعی و اقتصادی خود به حفظ نسبی مصالح خود توجه داشته است و غلبه برخی از حالات روانی و رفتاری در اشخاص را نمی توان از مصادیق جنون تصور نمود بنابراین رای تجدیدنظر خواسته صحیح و مطابق با موازین قانونی است و تجدیدنظرخواهی با هیچ یک از جهات مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی وانقلاب مطابقت ندارد ضمن رد تجدیدنظرخواهی با استناد به ماده 358 قانون پیش گفته رای تجدیدنظر خواسته تایید می گردد... . »; این دادنامه در تاریخ 22/5/1391 به ع.ن. ابلاغ شده در همین تاریخ نیز به الف.الف. ابلاغ گردیده و نامبرده با ارایه وکالت نامه برای مرحله فرجام خواهی به وکالت از ع. و الف.ن. فرزندان غ. در تاریخ 8/6/91 و فرجه قانونی مبادرت به فرجام خواهی نموده است ماحصل درخواست رسیدگی مجدد این است که دادنامه صادره با موازین شرعی و مقررات قانونی انطباق ندارد زیرا با نظریات بدوی و سه گانه و پنج نفره و 7 نفره کارشناسان پزشکی قانونی مشهد منطبق نمی باشد و دلایل و مدارک گردآوری شده موید آن است که آقای ع.ن. دارای جنون می باشد که توسط کارشناسان تاییدشده است و آقای ع.ن. دارای هدف عقلایی در زندگی نبوده و عقل امرار معاش ندارد و دادگاه محترم به بعضی از واقعیات موجود در پرونده اصلا رسیدگی نکرده است و استدلال به اینکه نظر یه کمیسیون هفت نفره پزشکی قانونی به طور صریح و قاطع دلالت بر استمرار جنون ندارد برخلاف مـندرجات نظریه تخصصی و ظواهر امر می باشد. چون رای بر اساس ظن و گمان و تردید صادرشده است برای حفظ حقوق فردی ناتوان تقاضای نقض و رسیدگی مجدد نموده است. دفتر دادگاه صادرکننده حکم تبادل لوایح را انجام داده و پس از وصول پاسخ فرجام خوانده مبنی بر اتخاذ تصمیم شایسته پرونده را به دبیرخانه دیوان عالی کشور ارسال نموده که به کلاسه بالا ثبت و در دستور کار این شعبه قرارگرفته است. اوراق لازم از پرونده و لوایح فرجامی هنگام شور قرایت می شود.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
اختلال حواس و مشاعر و خلق دارای درجات و مراتبی است که در تمامی موارد موجب حجر نیست و تشخیص و احراز حجر و تاریخ آن هم یک امر قضایی است که با توجه به ادله و اوضاع واحوال موجود و قراین و امارات محقق می گردد نتیجتا استنباط و استنتاج دادگاه از آنچه که از پرونده و دلایل و مدارک آن احراز نموده و یا از مصاحبه و معاینه شخص موردنظر برداشت کرده است محمول بر نظر قضایی و قابل خدشه نیست لذا اعتراضات فرجامی که عمدتا به اساس ادله و رسیدگی ماهوی مربوط است موثر در مقام نمی باشد مستندا به بند الف ماده 368 و ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن رد فرجام خواهی دادنامه صادره ابرام می شود.
رییس شعبه 3 دیوان عالی کشور ـ مستشار
غفارپور ـ شاملو

قاضی:
حسن غفار پور , رسول شاملو

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 348 - جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است : الف - ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. ب - ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. ج - ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د - ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی. تبصره - اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 370 - شعبه رسیدگی کننده پس از رسیدگی با نظر اکثریت اعضاء در ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصمیم می نماید. چنانچه رای مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده باشد ضمن ابرام آن پرونده را به دادگاه صادر کننده اعاده می نماید و الا طبق مقررات آتی اقدام خواهد شد.

مشاهده ماده 370 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM