رای قضایی شماره 9209970269400158

رای قضایی شماره 9209970269400158

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970269400158


شماره دادنامه قطعی:
9209970269400158

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/02/30

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
اماره سکوت مالک نسبت به تصرفات متصرف

پیام رای:
سکوت مالک دلیل و اماره ای بر رضایت و موافقت وی نسبت به تصرفات مجانی متصرف نیست.

رای دادگاه بدوی
دعوای خانم ش.ک. به وکالت از آقای ح.ف. فرزند م. به طرفیت خانم و آقایان 1ـ الف.ف. 2ـ ح.ف. 3ـ ع.ف. مطالبه اجرت المثل قدرالسهم موکل در یک دستگاه ساختمان سه طبقه ای به پلاک ثبتی 12/2151 بخش ده تهران با جلب نظر کارشناس رسمی دادگستری و هزینه دادرسی و حق الوکاله می باشد و به شرح دادخواست و توضیحات در جلسات دادرسی اظهار داشته است ساختمان متنازع فیه ماترک مرحوم م.ف. (پدر موکل و خواندگان ردیف های اول و دوم) است و طبقه اول (همکف) از مورخه 30/2/86 لغایت حال در تصرف خوانده ردیف اول است و همچنین مشارالیها در طبقه دوم از مورخه 27/5/68 لغایت 30/2/86 تصرف داشته و از مورخه 30/2/86 آن را بدون موافقت موکل به دامادش آقای م.خ. اجاره داده است و طبقه سوم از مورخه 27/5/68 لغایت حال در تصرف خواندگان ردیف های دوم و سوم است لذا به شرح اشاره شده محکومیت خواندگان به پرداخت اجرت المثل واحدهای تصرفی به قدرالسهم موکل را خواستار است پس از جری تشریفات دادرسی خوانده ردیف اول خانم الف.ف. در دفاع تصرفات خود در طبقه اول را قبول کرده است و در مورد طبقه دوم اظهار داشته است این طبقه در زمان حیات پدر به آقای م.ر. اجاره داده شد و بعد از فوت پدر قرارداد اجاره از سوی مادر تمدید گردیده است و پس از فوت مادر از 1/3/77 تا 30/2/86 در آن طبقه سکونت داشته ام و از مورخه 30/2/86 به طبقه اول (همکف) نقل مکان کرده ام و طبقه دوم از مورخه 1/6/86 با موافقت ورثه در اجاره آقای م.خ. است آقای ح.ف. دیگر خوانده در دفاع اظهار داشته است؛ در طبقه سوم ساختمان هیچ گونه تصرفی نداشته و ندارد و در مورخه 1/6/79 واحد مذکور (طبقه سوم) توسط مادرش به آقای ع.ف. اجاره داده شده است و پس از فوت مشارالیها آقای ع.ف. به من اجاره بها پرداخت می کند وکیل خواهان در پاسخ به دفاعیه خواندگان ضمن قبول دفاعیات آنها و وصیت نامه موضوع دادنامه شماره 900428 شعبه 31 دادگاه عمومی حقوقی تهران نسبت به یک سوم از ارزش ماترک مذکور اظهار می دارد نظر به این که موافقت موکل در اجاره واحد طبقه دوم به آقای م.خ. و طبقه سوم به آقای ع.ف. اخذ نشده است لذا این اجاره نامه ها مورد تایید موکل نیست و محکومیت خواندگان را خواستار است. نظر به ضرورت جلب نظر کارشناس در تعیین اجرت المثل موضوع به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع شده است و کارشناس منتخب اجرت المثل قدرالسهم خواهان در طبقه اول(همکف) و طبقه دوم (تصرفی خانم الف.ف.) را ارزیابی می کند مع هذا از توجه به اوراق و محتویات پرونده نظر به مصون ماندن نظریه کارشناس رسمی دادگستری از هرگونه ایراد یا اعتراض از ناحیه وکیل خواهان و خواندگان ردیف های دوم و سوم و اعتراض غیر موثر خوانده ردیف اول خانم الف.ف. و به استناد ماده 320 قانون مدنی و مواد 198و 519 قانون آیین دادرسی حکم محکومیت خوانده ردیف اول (خانم الف.ف.) به پرداخت مبلغ 38798814 ریال اجرت المثل ایام تصرف قدرالسهم خواهان از طبقه همکف (اول) از مورخه 30/2/86 لغایت صدور حکم و طبقه دوم از مورخه 1/3/77 لغایت 30/2/86 به مبلغ 32671500 ریال و جمعا به مبلغ 71470314 ریال و پرداخت هزینه دادرسی و حق الوکاله برابر تعرفه در حق خواهان صادر و اعلام می شود و نظر به این که دلیلی بر تصرف آقای ح.ف. در طبقه سوم ارایه نشده است و طبقه دوم از مورخه 30/2/86 لغایت حال و طبقه سوم از مورخه 1/6/79 به ترتیب تحت اجاره آقایان (م.خ. و ع.ف.) می باشد و مطالبه اجرت المثل فرع بر ابطال قرارداد اجاره نسبت به قدرالسهم خواهان می باشد لذا به استناد مواد 89 و 84 (بند 4) و 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی صادر می شود. حکم صادره حضوری و حکم و قرار رد دعوی ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران است. بدیهی است مابه التفاوت هزینه دادرسی و تمبر مالیاتی حق الوکاله بایستی در مرحله اجرای حکم محاسبه و اخذ شود.
دادرس شعبه 21 دادگاه های عمومی حقوقی تهران ـ زارع

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی خانم الف.ف. به طرفیت آقای ح.ف. نسبت به دادنامه شماره 1171 مورخ 26/9 /91 صادره از شعبه 21 دادگاه عمومی (حقوقی) تهران که به موجب آن حکم بر محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت 71.470.3140 ریال اجرت المثل تصرف طبقات اول و دوم صادر گردیده انطباقی با جهات مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ندارد دادنامه صادره منطبق با موازین قانونی صادر گردیده تجدیدنظرخواه دلیل کافی دال بر نقض یا بی اعتباری دادنامه ابراز ندانسته از طرفی دلیلی دال بر ماذون بودن از سوی تجدیدنظرخوانده ابراز نداشته و صرف سکوت تجدیدنظرخوانده برابر ماده 249 قانون مدنی دلیل بر رضایت و موافقت نیست لذا مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه موصوف را تایید می نماید.
رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 51 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
حضرتی ـ کیازاد

قاضی:
محمد زارع , حضرتی , هادی کیازاد

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 320 - نسبت به منافع مال مغصوب هر یک از غاصبین به اندازه ی منافع زمان تصرف خود و مابعد خود ضامن است اگر چه استیفای منفعت نکرده باشد لیکن غاصبی که از عهده ی منافع زمان تصرف غاصبین لاحق خود برآمده است می تواند به هر یک نسبت به زمان تصرف او رجوع کند.

مشاهده ماده 320 قانون مدنی

ماده 249 - سکوت مالک ولو با حضور در مجلس عقد اجازه محسوب نمی شود.

مشاهده ماده 249 قانون مدنی

ماده 348 - جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است : الف - ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. ب - ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. ج - ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د - ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی. تبصره - اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM