رای قضایی شماره 9309970909200386

رای قضایی شماره 9309970909200386

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970909200386


شماره دادنامه قطعی:
9309970909200386

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/11/21

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
قتل به اعتقاد مهدورالدم بودن

پیام رای:
صرف اعلام متهم به اعتقاد در مهدورالدم بودن مقتول موجب سقوط قصاص نیست؛ ولی چنانچه برای دادگاه به هر نحوی ثابت گردد که قاتل بر اساس چنین اعتقادی مرتکب جنایت شده است قصاص منتفی می گردد.

رای خلاصه جریان پرونده
به موجب دادنامه شماره 800105-1390/11/06 صادره از شعبه دوم دادگاه کیفری استان.. . در خصوص اتهام آقای ج. مبنی بر قتل عمدی مرحوم الف. به وسیله کارد با حصول علم بر مجرمیت متهم وی را به قصاص نفس محکوم کرده است و در خصوص اتهام خانم الف.ب. دایر به ارتکاب زنا با شرایط احصان با مقتول الف. اتهام را ثابت ندانسته و حکم بر برایت وی صادر نموده است. لکن عمل وی را رابطه نامشروع تشخیص داده و او را به تحمل 99 ضربه شلاق تعزیری محکوم کرده و در مورد اتهام الف. دایر بر ارتباط نامشروع با الف.ب. به لحاظ فوت وی قرار موقوفی تعقیب صادر نموده است(صفحه 439-442). آقای ج. به وسیله وکلای خود و اولیای دم مرحوم الف. نیز توسط وکیل خویش از این رای تجدیدنظرخواهی کرده اند که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و رسیدگی به این شعبه(شعبه هفتم دیوان عالی کشور) ارجاع گردیده است که این شعبه پس از تنظیم گزارش مبسوط که نیاز به تکرار ندارد به موجب دادنامه شماره 0091-1392/02/10 اولا: در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ج. با توجه به این که محکوم علیه و وکلای وی ادعای مهدورالدم بودن متهم را داشته اند و از سوی دیگر علت فوت مقتول نیز به درستی مشخص نیست رای صادره را نقض و پرونده را جهت رفع نقص و تکمیل تحقیق به همان شعبه صادرکننده رای اعاده نموده است. ثانیا: در خصوص تجدیدنظرخواهی اولیای دم مرحوم الف. نسبت به صدور حکم برایت خانم الف.ب. از اتهام ارتکاب زنای محصنه تجدیدنظرخواهی را موجه ندانسته و رای بدوی را ابرام نموده و متذکر گردیده است که قرار منع تعقیب صادره در مورد اتهام ارتکاب قتل عمد از سوی الف.ب. قرار مزبور باید به اولیای دم ابلاغ شود(صفحه 472 به بعد). شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر(کیفری استان) در تاریخ 1392/03/05 دستور ابلاغ قرار منع تعقیب و استعلام از پزشکی قانونی در مورد تعیین علت فوت مرحوم را صادر نموده است (صفحه 480) که سه تن از پزشکان قانونی در خصوص استعلام به عمل آمده چنین اظهارنظر کرده اند:(در خصوص متوفی الف. آلت جارحه بعد از ایجاد جراحت بالای ترقوه چپ بعد از عبور از پشت ترقوه با طی مسیری به سمت پایین وارد فضای جنب سمت چپ شده و منجر به بریدگی قسمت فوقانی ریه و عروق اصلی فضای میانی قفسه سینه شده است جراحت مذکور نوعا کشنده محسوب می شود(صفحه 486). قرار منع تعقیب مزبور نیز به اولیای دم ابلاغ شده(صفحه 490491). حسب گواهی دفتر نسبت به آن اعتراض به عمل نیامده است(صفحه 493). دادگاه دستور تعیین وقت و دعوت طرفین را صادر نموده است(صفحه 495). جلسه دادگاه در تاریخ 1392/10/22 تشکیل گردیده ابتدا نماینده محترم دادستان تقاضای مجازات متهم را نموده است سپس والدین مقتول تقاضای قصاص قاتل فرزند خود را کرده اند. وکیل اولیای دم نیز اظهار داشته: دفاعیات به شرح لوایح قبلی است. دادگاه به متهم اتهامش مبنی بر مباشرت در قتل عمدی مرحوم الف. را تفهیم کرده اظهار داشته است: قبول دارم این کار را کردم وقتی وارد منزل شدم آن صحنه را دیدم و خانمم را آشفته دیدم مقتول را داخل کمد دیدم و اتفاقی که نباید می افتاد افتاد یعنی کارد را از داخل آشپزخانه گرفته رفتم دوباره داخل اتاق که پسره تا دم درب آمد همان جا با چاقو به کتف مقتول زدم یک ضربه زدم. من 9 یا 10 سال با این خانم زندگی کردم وقتی داخل خانه آمدم خانم را نیمه عریان دیدم و وقتی از خانه بیرون می رفتم خانمم به این صورت نبود. دادگاه از همسر متهم سوال کرده: آیا متهم کارد را در دست شما قرار داد؟ جواب داده است: خیر می خواست بیاید کارد را در دست من قرار دهد که من دست هایم را بردم شستم. آقای وکیل متهم نیز به دفاع از وی پرداخته و گفته است به اعتقاد موکل مبنی بر مهدورالدم بودن مرحوم اشاره نموده ایم(صفحه 518). از متهم آخرین دفاع اخذشده اظهار داشتهاست: روزی که اتفاق افتاد اعتقادم این بود که این آقا باید در خانه ام کشته می شد. وکیل متهم نیز از وی دفاع کرده و گفته است: خانم ب. صراحتا به حضور مقتول و عمل به عنف وی اشاره کرده است(صفحه520). دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و طبق دادنامه شماره 7800112-1392/11/06 در خصوص اتهام آقای ج. مبنی بر قتل عمد مرحوم الف. بنا به دلایل احصایی ازجمله مشاهده مقتول در خانه متهم درحالی که خانم الف.ب. نیمه عریان بوده است متهم را مستحق قصاص ندانسته و با توجه به بند ث ماده 302 قانون مجازات اسلامی 1392 و قسمت اخیر ماده 303 همان قانون و ماده 612 قانون مجازات اسلامی 1375 متهم را به پرداخت دیه کامل مرد مسلمان به علاوه یک سوم دیه کامل از حیث وقوع قتل در ماه حرام ذی القعده از باب تغلیظ در حق اولیای دم مرحوم الف. و به تحمل پنج سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم کرده است( صفحه 522523). آقای م. در تاریخ 1392/12/27 اعلام نموده چون موکلین(اولیای دم) تابه حال در مورد اعتراض یا عدم اعتراض اتخاذ تصمیم ننموده اند جهت حفظ حقوق ایشان فعلا اعتراض می شود و متعاقبا لایحه اعتراضیه تقدیم می گردد(صفحه 530). خانم ز. مادر مرحوم الف. نیز طی لایحه ای به حکم صادره اعتراض کرده و عامل اصلی فساد را الف.ب. دانسته است(صفحه 536). م.ط. نیز به وکالت از سوی محکوم علیه فقط تقاضای ارسال پرونده به دیوان عالی کشور را کرده لکن درخواست تجدیدنظر ننموده است(صفحه 544). پرونده به دیوان عالی کشور ارسال رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. مشروح لایحه مربوطه به هنگام شور قرایت می شود.

رای شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص تجدیدنظرخواهی م. وکیل پایه یک دادگستری به وکالت از طرف اولیای دم مرحوم الف. نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته که به موجب آن آقای ج. به اتهام قتل عمدی مرحوم الف. به پرداخت دیه و تحمل حبس محکوم گردیده و قصاص نفس وی منتفی اعلام شده است؛ با عنایت به مجموع محتویات پرونده و استدلال این شعبه(شعبه هفتم دیوان عالی کشور) در دادنامه شماره 0091-1392/02/10 که در مقام نقض حکم قصاص متهم به عمل آمده است و نظر به استدلال شعبه محترم دوم دادگاه کیفری استان.. . در صدور دادنامه تجدیدنظرخواسته و این که وکلای اولیای دم و خانم ز.(مادر مقتول) نیز در لایحه اعتراضیه خویش مطلب جدید و قابل توجهی بیان ننموده اند لذا ایرادی اساسی ازنظر شکلی و ماهوی بر دادنامه معترض عنه وارد نیست و با رد تجدیدنظرخواهی اولیای دم مقتول و آقایان وکلای ایشان مستندا به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته تایید و ابرام می گردد. توضیحا از سوی محکوم علیه یا وکیل او اعتراضی به عمل نیامده شعبه با تکلیفی در این خصوص روبرو نیست.
شعبه 7 دیوان عالی کشور - رییس و عضو معاون
حسین انتظاری - سید عباس بلادی

قاضی:
حسین انتظاری , سیدعباس بلادی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 302 ـ در صورتی که مجنی علیه دارای یکی از حالات زیر باشد مرتکب به قصاص و پرداخت دیه محکوم نمی شود: الف ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است. ب ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است مشروط بر اینکه جنایت وارد شده بیش از مجازات حدی او نباشد در غیر این صورت مقدار اضافه بر حد حسب مورد دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است. پ ـ مستحق قصاص نفس یا عضو فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص نمی شود. ت ـ متجاوز و کسی که تجاوز او قریب الوقوع است و در دفاع مشروع به شرح مقرر در ماده (156) این قانون جنایتی بر او وارد شود. ث ـ زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است. تبصره 1 ـ اقدام در مورد بندهای (الف) (ب) و (پ) این ماده بدون اجازه دادگاه جرم است و مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود. تبصره 2 ـ در مورد بند (ت) چنانچه نفس دفاع صدق کند ولی از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است لکن مرتکب به شرح مقرر در قانون به دیه و مجازات تعزیری محکوم می شود.

مشاهده ماده 302 قانون مجازات اسلامی

ماده 612 ـ قطع و از بین بردن تمام زبان لال موجب یک سوم دیه کامل است و از بین بردن مقداری از آن موجب همان مقدار دیه به نسبت مساحت تمام زبان است. تبصره ـ لال اعم از مادرزادی و عارضی است لکن کسی که به واسطه عارضه ای به طور موقت قادر به سخن گفتن نیست گویا محسوب می شود.

مشاهده ماده 612 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM