رای قضایی شماره 9109970223200775

رای قضایی شماره 9109970223200775

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9109970223200775


شماره دادنامه قطعی:
9109970223200775

تاریخ دادنامه قطعی:
1391/06/20

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تقاضای تخلیه به علت تغییر شغل علیرقم دریافت اجاره بها پس از تغییر شغل

پیام رای:
دریافت اجاره‎بهای ملک به مدت طولانی پس از تغییر شغل دلالتی بر اذن و اجازه مالک به تغییر شغل نداشته و مانع از صدور حکم تخلیه نخواهد بود.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست تقدیمی آقای (خ. ف.) با وکالت خانم ها (خ. الف.) و (س. ح. ه) به طرفیت آقایان 1- (ر. ش) 2-(م. ر.)3- (ق.) 4- (م.) شهرت هرسه (ر. ع.) 5- (ح. ی.) 6- (س. خ.) به خواسته تخلیه عین مستاجره یک باب مغازه جزء پلاک ثبتی شماره 4497/4499 فرعی از 20 اصلی موضوع اجاره نامه های رسمی و عادی تحت شماره های 143906 مورخ 12/11/61 و 29/11/76 و 1/11/79 به لحاظ تغییر شکل از بلور و چینی فروشی به فروش لوازم آرایشی و بهداشتی احد از خواندگان آقای (ح. ی.) به شرح اظهارات و دفاعیات مندرج در صورت جلسه دادرسی و رونوشت مصدق اسناد و مدارک استنادی پیوستی مدعی است تغییر شغل با رویت خواهان (موجر) صورت گرفته و از سال 80 به شغل فعلی لوازم آرایشی و بهداشتی مشغول است و کلیه اجور ایام تصرف و حق مالکانه مالک پرداخت و علی رغم اعلام رویت مالک و اطلاع از تغییر شغل در طی سالیان گذشته ادعای عدم اطلاع از تغییر وجاهت قانونی ندارد و درخواست رد دعوی مطروحه را کرده است و همچنین مدعی است (ر. ش.) سه دانگ از شش دانگ سرقفلی را به (س. خ.) و (ح. ی.) واگذار نموده و علی ای حال دادگاه از توجه به کلیه مراتب فوق با ملاحظه اسناد و مدارک استنادی خوانده چنین احراز و استباط می نماید موجر از تغییر شکل عین مستاجره مطلع بوده و رویت عملی خود را اعلام داشته علی هذا دادگاه ضمن پذیرش دفاعیات خوانده و رد اظهارات وکلای محترم خواهان مستندا به مفهوم مخالف بند 7 ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 و مواد 2 و 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به ابطال دعوی خواهان را صادر و اعلام می دارد. رای صادره حضوری بوده و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در مراجع محترم تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 85 دادگاه عمومی حقوقی تهران - طالب زاده

رای دادگاه تجدیدنظر استان
درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای ( خ. ف.) با وکالت ( خ. الف.) به طرفیت آقایان ( م. ر.) (ق.) و ( ر.ش. ) هرسه با نام خانوادگی (ر. ع.) و (ح. ی.) و ( س. خ.) نسبت به دادنامه شماره 00748 مورخه 29/9/90 شعبه 85 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن در مورد دعوی تجدیدنظر خواه (خواهان بدوی) مبنی بر تخلیه یک باب مغازه جزء پلاک ثبتی 4497/4494 فرعی از 20 اصلی موضوع اجاره نامه های رسمی و عادی مورخ 143906-12/11/61 و عادی 29/11/76 و 1/11/79 به جهت تغییر شغل حکم به بطلان دعوی صادر شده است. دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه محل مورد اجاره جهت فعالیت تجاری در امر بلور و چینی فروشی به موجب قراردادهای اشاره شده واگذار شده و طی آن هیچ گونه اجازه ای به متصرف جهت تغییر شغل داده نشده است بنابراین مستاجر حق تغییر شغل نداشته و با تخلف از مفاد قرارداد مالک حق برخورداری از مزایای پیش بینی شده در قانون روابط موجر و مستاجر را دارا بوده و دریافت اجاره بهای ملک تصرفی که پس از تغییر شغل از بلور فروشی به لوازم آرایشی و بهداشتی صورت گرفته است دلالتی بر اذن و اجازه مالک به تغییر شغل نداشته و اساسا هیچ گونه شباهت عرفی بین بلور و چینی فروشی و لوازم آرایش و بهداشتی وجود نداشته لذا دادنامه تجدیدنظر خواسته که بدون توجه به این مبنا صادر شده مقتضی نقض بوده با استناد به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی و بند 7 از ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر با پذیرش تجدیدنظر خواهی و نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به تخلیه محل مورد اجاره در حق تجدیدنظر خواه صادر و اعلام می شود. این رای قطعی است.
مستشاران شعبه 32 دادگاه تجدیدنظراستان تهران
رحیمی- قمری

قاضی:
حمیدرضا قمری , رحیمی , طالب زاده

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 2 - هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.

مشاهده ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 197 - اصل برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند درغیر این صورت با سوگند خوانده حکم برائت صادر خواهد شد.

مشاهده ماده 197 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 14 ـ در موارد زیر موجر می تواند حسب مورد صدور حکم فسخ اجاره یا تخلیه را از دادگاه درخواست کند دادگاه ضمن حکم فسخ اجاره دستور تخلیه مورد اجاره را صادر می نماید و این حکم علیه مستاجر یا متصرف اجرا و محل تخلیه خواهد شد. 1 ـ در موردی که مستاجر مسکن بدون داشتن حق انتقال به غیر در اجاره نامه و یا در موردی که اجاره نامه ای در بین نباشد مورد اجاره را کلا یا جزئا به هر صورتی که باشد به غیر واگذار نموده یا عملا از طریق وکالت یا نمایندگی و غیره در اختیار و استفاده دیگری جز اشخاص تحت الکفاله قانونی خود قرار داده باشد. 2 ـ در موردی که عین مستاجره به منظور کسب یا پیشه و یا تجارت خود مستاجر اجاره داده شده و مستاجر آن را به عناوینی از قبیل وکالت یا نمایندگی و غیره عملا به غیر واگذار کند بدون این که طبق ماده 19 این قانون با مستاجر لاحق اجاره نامه تنظیم شده باشد. 3 ـ در صورتی که در اجاره نامه محل سکنی حق فسخ اجاره هنگام انتقال قطعی شرط شده باشد مشروط به این که خریدار بخواهد شخصا در مورد اجاره سکونت نماید و یا آن را برای سکونت اولاد یا پدر. یا مادر یا همسر خود تخصیص دهد. در این صورت اگر خریدار تا سه ماه از تاریخ انتقال ملک برای تخلیه مراجعه ننماید درخواست تخلیه به این علت تا انقضای مدت اجاره پذیرفته نمی شود. 4 ـ در صورتی که مورد اجاره محل سکنی بوده و مالک پس از انقضای مدت اجاره احتیاج به مورد اجاره برای سکونت خود یا اشخاص مذکور در بند فوق داشته باشد. 5 ـ هر گاه مورد اجاره محل سکنی در معرض خرابی بوده و قابل تعمیر نباشد. 6 ـ در صورتی که از مورد اجاره محل سکنی بر خلاف منظوری که در اجاره نامه قید شده استفاده گردد. 7 ـ در مورد محل کسب و پیشه و تجارت هر گاه مورد اجاره برای شغل معینی اجاره داده شده و مستاجر بدون رضای موجر شغل خود را تغییر دهد مگر این که شغل جدید عرفا مشابه شغل سابق باشد. 8 ـ در صورتی که مستاجر در مورد اجاره تعدی یا تفریط کرده باشد. 9 ـ در صورتی که مستاجر در مهلت مقرر در ماده 6 این قانون از پرداخت مال الاجاره یا اجرت المثل خودداری نموده و با ابلاغ اخطار دفترخانه تنظیم کننده سند اجاره یا اظهارنامه ( در موردی که اجاره نامه عادی بوده یا اجاره نامه ای در بین نباشد) ظرف ده روز قسط یا اقساط عقب افتاده را نپردازد. در این مورد اگر اجاره نامه رسمی باشد موجر می تواند از دفترخانه یا اجرای ثبت صدور اجرائیه بر تخلیه و وصول اجاره بها را درخواست نماید. هر گاه پس از صدور اجرائیه مستاجر اجاره بهای عقب افتاده را تودیع کند اجرای ثبت تخلیه را متوقف می کند ولی موجر می تواند به استناد تخلف مستاجر از پرداخت اجاره بها از دادگاه درخواست تخلیه عین مستاجر را بنماید. هر گاه اجاره نامه عادی بوده یا سند اجاره تنظیم نشده باشد موجر می تواند برای تخلیه عین مستاجره و وصول اجاره بها به دادگاه مراجعه کند. در موارد فوق هر گاه مستاجر قبل از صدور حکم دادگاه اضافه بر اجاره بهای معوقه صدی بیست آن را به نفع موجر در صندوق دادگستری تودیع نماید حکم به تخلیه صادر نمی شود و مستاجر به پرداخت خسارت دادرسی محکوم و مبلغ تودیع شده نیز به موجر پرداخت می گردد ولی هر مستاجر فقط یک بار می تواند از این ارفاق استفاده کند حکم دادگاه در موارد مذکور در این بند قطعی است. تبصره 1 ـ در صورتی که مستاجر دو بار ظرف یک سال در اثر اخطار یا اظهارنامه مذکور در بند 9 این ماده اقدام به پرداخت اجاره بها کرده باشد و برای بار سوم اجاره بها را در موعد مقرر به موجر نپردازد و یا در صندوق ثبت تودیع ننماید موجر می تواند با تقدیم دادخواست مستقیما از دادگاه درخواست تخلیه عین مستاجر را ننماید. حکم دادگاه در این مورد قطعی است. تبصره 2 ـ در صورتی که مورد اجاره به منظوری غیر از کسب یا پیشه یا تجارت اجاره داده شود از هر حیث تابع مقررات مربوط به اجاره محل سکنی خواهد بود. تبصره 3 ـ در مورد بند شش این ماده اگر مستاجر مرکز فساد که قانونا دائر کردن آن ممنوع است در مورد اجاره دایر نماید دادستان علاوه بر انجام وظایف قانونی خود به محض صدور کیفرخواست به درخواست موجر مورد اجاره را در اختیار موجر قرار می دهد. تبصره 4 ـ در صورتی که مستاجر محل سکنی در شهر محل سکونت خود مالک یک واحد مسکونی باشد موجر حق دارد پس از انقضای مدت اجاره تقاضای تخلیه مورد اجاره را بنماید.

مشاهده ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM