حسب حکایت محتویات پرونده پیوست آقای (م. الف.) با وکالت خانم (ل. ز.) وکیل دادگستری به طرفیت خانم (س. ف.) نسبت به دادنامه شماره 9002021 مورخ 25/10/90 صادره از شعبه 258 دادگاه خانواده تهران از جهت صدور حکم به بطلان ادعای ایشان مبنی بر فسخ نکاح تجدیدنظرخواهی نموده است؛ وکیل تجدیدنظرخوانده اجمالا طی لایحه تقدیمی پیوست دادخواست تجدیدنظرخواهی چنین توضیح داده که ارجاع زوجه به پزشکی قانونی و استعلام از چند پزشک جهت احراز صحت گفته های موکل ایشان ضروری بوده است که دادگاه بدوی در این خصوص اقدامی ننموده است و تجدیدنظرخوانده نیز طی لایحه جوابیه پیوست پرونده به اختصار اعلام نموده که قبل از ازدواج به هیچ وجه به روانپزشک مراجعه نکرده که شامل فسخ نکاح گردد بلکه بعد از ازدواج و به دلیل رفتار سوء زوج و مشکلات روحی و روانی و عدم تعادل رفتاری ایشان با همدیگر به پزشک مراجعه کرده اند تا راه حل مناسبی برای ادامه زندگی پیدا نمایند و در نهایت ادعای تجدیدنظرخواه و وکیل ایشان را رد نموده است. اینک با عنایت به مجموع محتویات پرونده و مطالب اعلامی طرفین طی لوایح تقدیمی و اظهارات حضوری ایشان در جلسه مورخ 22/5/1391 نزد این دادگاه و خصوصا توجه به مفاد دادخواست مرحله نخستین که طی آن خواهان مرحله نخستین به شرح مطالب تقدیمی عمدتا اظهار داشته که زوجه دایما در توهم و بدبینی شدید می باشد اقدام به خودکشی و آسیب رساندن به خود می نماید و داروی اعصاب مصرف می نماید و دارای سلامتی جسمی جهت دارا شدن فرزند نمی باشد و در نهایت تقاضای صدور حکم بر فسخ نکاح را مطرح نموده است و در جلسه رسیدگی مورخ 22/5/1391 نزد این دادگاه نیز علاوه بر تکرار مطالب فوق اضافه نموده است که «از بدو عقد به بعد دچار اختلافات شدیدی شدیم که پس از مراجعه به پزشک روانشناس متوجه وجود مشکلاتی در اخلاق و رفتار ایشان (زوجه) شدیم که پزشکان نظر قطعی راجع به رفع مشکلات ایشان ندادند...»; که با این توصیف به اعتقاد این دادگاه اولا؛ مستفاد از اظهارات طرفین و سوابق اعلامی و مورد قبول تجدیدنظرخواه مدتی است که جهت مداوا و رفع مشکلات به روانشناسان متعدد مراجعه کرده اند که این امر مستلزم صرف زمان و مدت زیادی است در حالیکه اعمال
حق فسخ فوری است ثانیا؛ تجدیدنظرخواه بنا به اظهار خود و وکیل ایشان ادعای عدم تعادل روانی تجدیدنظرخوانده را دارند که مورد اعلامی با هیچ یک از عیوب مربوط به زن منعکس در ماده 1123
قانون مدنی مطابقت ندارد ثالثا؛ در ارتباط با وضعیت روانی آنچه قانون گذار به موجب آن امکان فسخ نکاح را تجویز نموده است و به صراحت در ماده 1121
قانون مدنی بیان نموده است جنون هر یک از زوجین به شرط «استقرار»; می-باشد به این معنی که اگر جنون در حدی باشد که استقرار نیابد بازهم سبب
حق فسخ نمی شود رابعا؛ ادعای تجدیدنظرخواه مبنی بر عدم تعادل روحی زوجه بر فرض احتمال آن و مصرف داروی اعصاب هیچ یک نمی تواند از موارد تایید فسخ نکاح باشد فلذا ایراد وکیل زوج در عدم و ارجاع به پزشکی قانونی توسط دادگاه بدوی نیز وارد نمی باشد مضافا اینکه زوجه بنا به اذعان تجدیدنظرخواه و وکیل ایشان و به شرح مکتوب در مشخصات خوانده مرحله بدوی در دادخواست تقدیمی فردی کارمند معرفی گردیده است که خود حکایت از صحت و سلامت تجدیدنظرخوانده و دارا بودن یک زندگی معمولی در ارتباط با سایر افراد جامعه است فلذا به اعتقاد این مرجع تجدیدنظرخواهی مطروحه بنا به دلایل فوق الذکر وارد نیست و مستندا به ماده 358 قانون آیین دادسی مدنی ضمن رد آن دادنامه تجدیدنظرخواسته را که از حیث مبانی استدلال و استنباط مطابق با موازین قانونی صادر گردیده تایید می-نماید. این رای دادگاه ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل فرجام خواهی نزد دیوان عالی کشور است.
مستشاران شعبه 60 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
نجفی رسا - نجم آبادی