رای قضایی شماره 9309970908800367

رای قضایی شماره 9309970908800367

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970908800367


شماره دادنامه قطعی:
9309970908800367

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/11/14

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
تاثیر حضور وکیل تسخیری بر حضوری یا غیابی تلقی شدن رای

پیام رای:
درصورتی که متهم به قتل متواری به صورت غیابی محاکمه شود هرچند وکیل تسخیری داشته باشد چون وکیل مذکور بدون درخواست متهم تعیین شده لذا رای دادگاه حضوری محسوب نمی شود.

رای خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده و کیفرخواست بدون شماره و تاریخ صادره از دادسرای عمومی و انقلاب.. . افراد ذیل الذکر به شرح آتی تحت تعقیب کیفری قرار گرفته اند: 1- ع. 2- م. 3- خانم ر. هر سه دایر بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم غ. 20 تا 25 ساله افغانی 4- ح. متولد 1366 اهل افغانستان دایر بر معاونت در قتل عمدی استعمال مواد مخدر و نگه داری سه گرم و هشتاد سانت تریاک و پنجاه سانت سوخته تریاک 5- خانم ص. 22 ساله اهل افغانستان دایر بر معاونت در قتل عمدی همسرش(مرحوم غ.). در این گزارش صرفا مورد اتهام آقای م.( متواری ) مطرح است. اجمالا این که به گزارش مرجع انتظامی در ساعت 20 مورخه یوم جاری 03/12/1390 در پی اعلام مرکز 110 مبنی بر یک مورد کشف جسد در جاده.. . طی بررسی به عمل آمده در کنار رودخانه جسد مجهول الهویه مردی حدودا 34 ساله رویت که از ناحیه سر فقط کاسه سر و جمجمه قابل رویت بوده و دست ها و پاها با نخ پلاستیکی بسته شده و جسد از قسمت شانه زیر خاک بود و با توجه به این که جسد کاملا از بین رفته فعلا علت فوت دقیقا مشخص نیست(صفحه1). اداره تشخیص هویت اعلام نموده پوست سر کاملا از بین رفته و فقط استخوان جمجمه مشهود است و دست ها هم نیمه متلاشی و پوست آن احتمالا توسط حیوانات خورده شده است.. .. متوفی در زمین های کشاورزی در حاشیه رودخانه مشاهده گردید در حالی دست و پای جسد با پارچه بسته شده بود احتمالا از بالای ارتفاع به حاشیه رودخانه پرتاب شده بود (صفحه11-6). ع. در تحقیقات انتظامی اظهار نموده: صبح همان روز به جهت اختلاف کاری که بین ح. و غ. انجام شده بود این اختلاف به خانه کشانده شده است و درگیری بین غ. و ص. به وجود آمد که نهایتا غ. پای ص. را شکسته بود. پس از اطلاع از این موضوع من به اتفاق م. و ح. به قصد زدن غ. رفتیم منزلش.. . زمانی که مادر در حال آمدن به خانه ح. بود به یکی از بستگانش به نام م.ع. تماس گرفت که او نیز آمد منزل ح. پس از ورود غ. به منزل ح. مادرم و م. از غ. علت این که خواهرم را زد بازجویی کردند یک دفعه م. یک مشت به صورت غ. زد و پرید روی گلوی او و ح. و مادرم نیز به م. کمک کردند هم مادرم و هم م. با مشت به صورت غ. می زدند و ح. نیز به آن ها کمک می کرد. سپس که غ. فوت کرد من رفتم نخ پلاستیکی آوردم و به اتفاق دست و پای او را بستیم و مادرم گوشی غ. را گرفت و سیم کارتش را شکست سپس وی را داخل فرش گذاشتیم و پیچاندیم وی را عقب وانت مزدا گذاشتیم و من و م.ع. رفتیم جاده.. . و او را انداختیم توی یک رودخانه(صفحه 43 44). خانم ر. در تحقیقات انتظامی اظهار داشته: در منزل ح. ما با هم بحث کردیم و از غ. سوال کردم که چرا ص. را زدی و کتک کاری کردی که یک مرتبه م. یک مشت به صورت وی زد و چون بچه های غ. ترسیده بودند من آن ها را گرفتم و رفتم پیش م. خواهرزاده ام نشستم داخل خانه. م.ع. و ع. بودند و آن ها این کار را کردند ی. و ع. جنازه غ. را توی مزدا گذاشتند و من و ح. با یک خودرو تو راهی به اتفاق بچه های غ. آمدیم منزل م. ح. با م. زنگ زده بود ما قصد داشتیم غ. را تنبیه کنیم نه این که او را بکشیم زمانی که م. به سمت غ. حمله کرد هم ع. و هم ح. نیز شروع به کتک کاری غ. کردند.. .. سوال: ع. فرزندتان در اظهارات خود گفته است شما به اتفاق م. و ح. او را خفه کردید چه می گویید؟ جواب: قبول دارم بنده خبر داشتم که قرار است امشب این اتفاق بیفتد به خاطر همین ص. را ح. فرستاد خانه م. ص. خبر داشت که ما می خواهیم این کار را بکنیم من هم به اتفاق گلوی غ. را گرفتیم آخر که وی تمام کرد او را ع. و م. بردند توی رودخانه انداختند.. . سوال: علت این که شما این کار را کردید چه بوده است؟ جواب: چون با دخترم ص. مشکل داشتند و هرروز غ. او را مورد ضرب و شتم قرار می داد.. .. سوال: اتهام شما دایر بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم غ. با طرح و نقشه قبلی است چه دفاعی دارید؟ جواب: قبول دارم به جز قتل وی وسایلش شامل موبایل و گوشی او را نیز من گرفتم(صفحه 63).

رای شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به محتویات پرونده و لحاظ مقررات ماده 217 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه شعبه محترم سوم دادگاه کیفری استان.. . در محکومیت م. افغانی متواری به قصاص نفس غیابی است و با انتخاب وکیل تسخیری بدون درخواست متهم موجب حضوری شدن آن نمی شود. می بایست با ابلاغ واقعی به محکوم علیه و در صورت تجدیدنظرخواهی او پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می شد لذا پرونده قابل طرح در این مرجع نبوده و اعاده می گردد.
شعبه 6 دیوان عالی کشور - ریس و عضو معاون
رحمت اله عروجی - رحمت اله احمدی

قاضی:
رحمت الله عروجی , رحمت اله احمدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM