1- آقای م. در تاریخ 1391/05/17 از آقای ع. به اتهام
کلاهبرداری از طریق فروش مال غیر به دادسرای عمومی و انقلاب.. . ناحیه 7 شکایت کرده است. خلاصه شکایت او این است که مشتکی عنه طی مبایعه نامه عادی مورخ 1391/04/18 یک دستگاه اتومبیل سواری هیوندا مدل 2011 به شماره.. . را که در نمایشگاهش بود به مبلغ نه صد و هفتاد و دو میلیون ریال به او فروخته و از ثمن معامله به صورت نقدی و هم چنین از طریق دریافت چک جمعا مبلغ شش صد و پنجاه میلیون ریال را وصول کرده است. شاکی بعدا متوجه شده است اتومبیل به شخص دیگری تعلق داشته و مشتکی عنه از فروشنده اذن یا وکالت در فروش نداشته است.
2- آقای ح. با وکالت آقای الف. در تاریخ 1391/06/04 از آقایان ع. و ع.الف. به اتهامات خیانت درامانت و فروش مال غیر به دادسرای عمومی و انقلاب.. . ناحیه 7 شکایت کرده است. خلاصه شکایت شاکی این است که اتومبیل خود به شماره.. . را در پارکینگ نمایندگی الف. متعلق به مشتکی عنهما به امانت گذارده لکن آنها آن را به آقای م. فروخته اند. دلیل مالکیت شاکی وکالت نامه شماره.. .-1391/04/03 دفترخانه.. . بوده که تصویر آن را ارایه کرده است. وکالت را آقای ج. مالک اتومبیل به او تفویض نموده و تصویر سند مالکیت و وکالت نامه به شرح برگ های 16 و 17 پرونده پیوست است.
3- پرونده به شعبه سوم بازپرسی ارجاع گردیده است. آقای ع. در تحقیقاتی که در اداره پلیس آگاهی از او به عمل آمده اظهار داشته: اتومبیل را از آقای ر. خریده(تصویر مبایعه نامه را هم ابراز کرده صفحه 40) و آقای ر. هم از آقای م. خریده و چون آقای ط. سرمایه گذار بوده چک های آقای خ. را که خریدار اتومبیل بوده دریافت کرده و آقای م. با هماهنگی او(ص.) به آقای ط. وکالت داده است(صفحه 39). در مواجهه ای که بین آقایان ط. و ص. صورت گرفته(صفحه 42) آقای ط. اظهار داشته: «در تاریخ 1391/04/07 در داخل مغازه آقای ص. خودرو از آقای م. برایمان خرید فردای آن روز توسط آقای م. و به کمک ص. به نام من وکالت زدند. پس از چند روز نامم مکه درآمد قصد رفتن به مکه را داشتم خودرو را نزد ایشان گذاشتم ولی وی اقدام به فروش خودرو به دیگری کرده.. .» آقای ص. اظهار داشته است: «من خودرو را در تاریخ 1391/03/17 از آقای ر. خریدم. آقای ر. برادر خانم م. است.. . برای فروش وقتی قصد فروش خودرو مورد نظر شاکی را داشتم ایشان در مکه بود با شماره ایشان تماس گرفتم اوکی دادند به آقای خ. فروختم از ایشان چهار فقره چک گرفتم به آقای ط. دادم یک فقره آن توسط آقای ط. وصول شد.. .» از او علت استعلام از آقای ط. سوال شده پاسخ داده: «بابت اخذ چک از خریدار از ایشان استعلام کردم.» آقای ط. در پاسخ اظهار داشته: «من چکی از ایشان نگرفتم من در مکه بودم ایشان تلفنی حالم را پرسید.»
4- از آقای ج. مالک اولیه اتومبیل موضوع شکایت در خصوص فروش آن تحقیق شده اظهار داشته: اتومبیل را به آقای ر. فروخته و وجهش را دریافت کرده ولی مبایعه نامه ای بین آنان تنظیم نگردیده و نامبرده نیز آن را به آقای ع. فروخته و ظاهرا آقای ص. هم واگذار کرده و پس از تماس آقای ر. با او به دفترخانه رفته و وکالت نامه تعویض پلاک را به نام آقای ط. تنظیم کرده است(صفحه 82 100). از آقای ر. هم در مورد خریدوفروش اتومبیل مذکور تحقیق شده اظهار داشته: اتومبیل را از آقای م. خریده و آن را به آقای ص. فروخته است(صفحه 84 67).
5- آقای ع. بابت ثمن اتومبیل فروخته شده به آقای خ. نقدا 50/000/000 ریال طی چک شماره.. . دریافت و برای باقیمانده نیز چهار فقره چک به شماره.. .-1391/05/04 به مبلغ 100/000/000 ریال و.. .-1391/05/18و.. .-1391/06/15و.. .-1391/07/19 سه فقره اخیر هر یک به مبلغ 124/000/000 ریال دریافت کرده است. چک های مذکور به بانک ارایه شده وجه چک شماره.. . وصول و به حساب آقای ص. واریز و چک شماره.. .-1391/05/18 نیز منتهی به صدور گواهی عدم پرداخت گردیده و چک های شماره.. .-1391/06/15 و.. .-1391/07/19 نیز به بانک ارایه نگردیده است(صفحه147). در مورد سه فقره چک اخیر آقای بازپرس مرجوع الیه گواهی موضوع تبصره 2 ماده 14 اصلاحی
قانون صدور چک را صادر نموده و تحویل شاکی گردیده است(صفحه 75). چک شماره.. .-1391/05/04 را حسب اظهار آقای م.و. آقای ط. به آقای م.الف. داده و او از آقای م.الف. دریافت و نقد کرده است (صفحه 53). تصویر متن و ظهر این چک را بانک محال علیه ارسال کرده در متن چک اشاره به این که بابت ثمن اتومبیل است نشده (صفحه4647).
6- بازپرس مرجوع الیه در پایان تحقیقات به موجب قرار مورخ 1392/01/28 پس از بیان خلاصه شکایت شاکیان و مدافعات متهم (آقای ع.) و تحقیقات انجام شده با موجه دانستن مدافعات متهم مبنی بر این که که با اجازه شفاهی آقای ط. اقدام به فروش خودرو به آقای خ. نموده درباره او به لحاظ عدم احراز ارکان بزه های انتسابی قرار منع تعقیب هم چنین درباره آقای ع. به علت عدم توجه اتهام قرار منع تعقیب صادر و دادیار اظهارنظر نیز با آن موافقت نموده است(صفحه 213 -216). وکلای آقای ط. به این قرار اعتراض کرده اند. پرونده در شعبه 1026 دادگاه عمومی.. . مطرح شده و این شعبه به شرح دادنامه شماره 225-1392/03/27 با نقض قرار منع تعقیب قرار جلب متهم(آقای ع.) به محاکمه را به اتهامات خیانت درامانت و فروش مال غیر صادر کرده است(صفحه 225 -227). پس ازآن به متهم اتهامات مذکور تفهیم مدافعات او استماع و آخرین دفاع اخذ و قرار تامین از نوع وثیقه به مبلغ2/500/000/000 ریال صادر شده که سپرده و درباره وی قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه ارسال شده است.
7- متهم در شعبه 1049 دادگاه عمومی.. . محاکمه شده و دادگاه ابتدا به موجب دادنامه شماره 583-1392/06/23 او را به اتهام خیانت درامانت به استناد ماده 674
قانون مجازات اسلامی 1375 با اعمال تخفیف به نودویک روز حبس محکوم کرده بعدازآن هم طبق دادنامه شماره 636-1392/07/03 به اتهام انتقال مال غیر به استناد ماده 1 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و
کلاهبرداری به یک هزار روز حبس و رد مال به شاکی(آقای خ.) به مبلغ 972/000/000 ریال و پرداخت معادل آن جزای نقدی به صندوق دولت محکوم و مقرر کرده اتومبیل به آقای ط. مسترد گردد. متهم از این آراء درخواست تجدیدنظر کرده و شعبه 58 دادگاه تجدیدنظر استان.. . به تجدیدنظرخواهی او رسیدگی و آراء مزبور را طبق دادنامه مذکور در بالا تایید کرده است. رای درباره محکوم علیه به اجرا گذارده شده است(صفحه 398).
8- آقای م.م. به وکالت محکوم علیه از دیوان عالی کشور نسبت به رای محکومیت او به استناد ماده 272 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری درخواست تجویز اعاده دادرسی کرده که در دبیرخانه دیوان ثبت و به این شعبه ارجاع گردیده است. مفاد لوایح محکوم علیه و وکیل او عمدتا تکرار مطالبی است که در مراحل قبل اظهار و عنوان شده و در توجیه بی گناهی اوست. لوایح مزبور زمان شور خوانده می شود.