رای قضایی شماره 9309970220401513

رای قضایی شماره 9309970220401513

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970220401513


شماره دادنامه قطعی:
9309970220401513

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/11/07

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
موضوع رسیدگی دادگاه تجدیدنظر

پیام رای:
دادگاه تجدیدنظر فقط نسبت به مواردی که در دادگاه بدوی مورد حکم قرارگرفته و مورد اعتراض واقع شده است رسیدگی می نماید.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام آقایان 1- ی. 59 ساله شغل رییس بانک شعبه.. . 2- م. هر دو آزاد به قید تودیع وثیقه دایر بر متهم ردیف اول خیانت درامانت نسبت به وکالت نامه شماره.. . مورخ 05/05/1390 و متهم ردیف دوم معاونت در خیانت درامانت؛ بدین توضیح که خلاصه پرونده حاکی است آقای ج. (شاکی) با آشنایی که با متهم ردیف دوم داشته با راهنمایی و همکاری و مساعدت وی در تهیه و تامین تضمینات لازم اقدام به اخذ وام به میزان هشت صد و پنجاه میلیون تومان از بانک س. می نماید که وام مذکور در زمان سررسید آن از سوی وی پرداخت نمی گردد که پس از جلب نظر رییس بانک بازپرداخت آن تمدید و در این راستا پلاک ثبتی شماره.. . فرعی از.. . اصلی واقع در بخش.. . تهران متعلق به شاکی دیگر (خانم م. همسر آقای گ.) با وکالت نامه به شماره.. . مورخ 05/05/1390 تنظیمی در دفترخانه.. . تهران به عنوان تضمین دیگری از سوی بانک اخذ می گردد که نهایتا کل وام ماخوذه در سررسید آن پرداخت نمی شود به همین لحاظ باقیمانده وام از سپرده همسر متهم ردیف دوم تسویه حساب و وصول می گردد. متعاقبا پس از وصول مطالبات بانک از سوی متهم ردیف اول (رییس بانک) وکالت نامه ماخوذه به متهم ردیف دوم تفویض و وی نیز ملک مورد وکالت را به شخص ثالثی در قبال مبلغ شش صد میلیون تومان واگذار و وکالت نامه نیز به او تفویض می نماید و خریدار نیز با وکالت نامه نسبت به تنظیم سند رسمی به نام خود اقدام می کند. بنا به مراتب و صرف نظر از این که وکالت نامه تنظیمی به نام متهم ردیف اول (رییس بانک وقت) در جهت حفظ حقوق بانک است و قایم به شخص او نبوده و وی صرفا حق استفاده از آن در راستای وصول مطالبات بانک و با نظارت اداره سرپرستی و رعایت مقررات مربوطه را داشته است با توجه به این که مطالبات بانک از تضمین سپرده وصول و برای بانک حق وحقوقی باقی نمانده بود که درنتیجه موضوع وکالت نامه نیز منتفی محسوب می گردد و متهم ردیف اول (رییس بانک) بدون اطلاع و هماهنگی امور سرپرستی اقدام به تفویض اختیار وکالت نامه به نام متهم ردیف دوم نموده است و از طرفی متهم ردیف دوم با علم به این که مالکیت ملک موضوع وکالت نامه متعلق به غیر بوده و او هیچ گونه مالکیتی در آن نداشته اقدام به واگذاری به شخص ثالث نموده که عمل او با عنوان مجرمانه انتقال مال غیر منطبق است و با توجه به تقاضای مصالحه طرفین جهت مصالحه و احراز عدم سوءنیت متهمین دادگاه جلسات متعددی برگزار نموده است که نهایتا متهم ردیف دوم به توافقات مندرج در صورت جلسات اقدام نکرده است؛ لذا دادگاه توجها به شکایت شکات کیفرخواست دادسرای عمومی ناحیه 3 تهران تصویر وکالت نامه ها پاسخ استعلام ثبتی پاسخ استعلام امور سرپرستی بانک س. و سایر دلایل و قراین موجود در پرونده مجرمیت متهمین موصوف محرز و مسلم است و با توجه به این که اقدام و عمل متهم ردیف دوم با عنوان مجرمانه انتقال مال غیر انطباق دارد با تغییر عنوان مجرمانه وی از معاونت در خیانت درامانت به انتقال مال غیر مستندا به ماده 674 و ماده یک قانون راجع به انتقال مال غیر ناظر به ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری متهم ردیف اول را به تحمل یک سال حبس و متهم ردیف دوم را به تحمل یک سال حبس و مبلغ شش صد میلیون تومان جزای نقدی به صندوق دولت (معادل ثمن ماخوذه) محکوم که با رعایت بند 5 ماده 22 قانون مجازات اسلامی یک سال حبس متهم ردیف اول را تبدیل و تخفیف به پرداخت پنجاه میلیون ریال جزای نقدی به صندوق دولت و شش صد میلیون تومان جزای نقدی متهم ردیف دوم را تخفیف و کاهش به پرداخت یک صد میلیون ریال جزای نقدی به صندوق دولت می نماید. و اما در خصوص رد مال به شاکی با توجه به این که انتقال ملک با اسناد رسمی بوده و ضرورت دارد ابطال اسناد مذکور و استرداد ملک از شخص ثالث از طریق محاکم حقوقی به عمل آید لذا موضوع منتفی است و رای صادر شده حضوری محسوب و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل اعتراض و رسیدگی مجدد در دادگاه های تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 1031 دادگاه عمومی جزایی تهران- شیری خان

رای دادگاه تجدیدنظر استان
آقای م. با وکالت آقای م.گ. و در ادامه با وکالت آقای س. و خانم م.ر. نسبت به محکومیت غیرقطعی خویش طی دادنامه 600446-25/05/1393 صادره از شعبه 1031 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن به جهت فروش مال غیر بدوا به تحمل یک سال حبس تعزیری و شش صد میلیون تومان جزای نقدی معادل ثمن ماخوذه محکوم و در ادامه با اعمال بند 5 ماده 22 از قانون مجازات اسلامی جزای نقدی به یک صد میلیون ریال تقلیل یافته است و نیز آقای ی. با وکالت آقای ع. نسبت به محکومیت مکتسبه خویش به تحمل یک سال حبس تعزیری به جهت خیانت درامانت که در ادامه با اعمال جهات مخففه به پنجاه میلیون ریال جزای نقدی به نفع دولت تبدیل یافته به دادنامه یادشده تجدیدنظرخواهی نموده اند و نیز آقای ج. اصالتا از طرف خویش و وکالتا به اتفاق آقای م.م. از خانم م.ح. از حیث این که دادگاه نسبت به اتهام آقای ن. تحت عنوان فروش مال غیر رسیدگی و حکم صادر ننموده و نیز نسبت به اتهام آقای م. که آقای ن. را ترغیب و تشویق به خیانت نموده و معاونت کرده است و به میزان جزای نقدی معینه و حبس معینه نیز طی شرحی اعتراض نموده اند؛ توجها به این که دادگاه محترم بدوی با استفاده از اختیارات قانونی در چهارچوب ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری و ماده 22 از قانون مجازات اسلامی رفتار نموده است و از طرفی برابر ماده 241 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری محکمه تجدیدنظر نسبت به مواردی که در محکمه بدوی مورد حکم واقع نشده است ورود پیدا نمی کند علی هذا تجدیدنظرخواهی آقای گ. و همکارشان را به شرح یادشده موجه ندانسته و به استناد مواد 240 و 241 از قانون مرقوم مردود اعلام می دارد و با عنایت به دفاعیات وکلای آقای م. و شخص آقای م. با عنایت به این که آقای م. در جهت اثبات حسن نیت خود عملا اقدام نموده و رضایت شکاتش را تحصیل نموده اند و مراتب طی لایحه مثبوت به شماره 1023-29/10/1393 مضبوط در پرونده از سوی آقای ج. اعلام شده است و توجه به حق الناس که یک اقدام عملی است این ادعای آقای م. و وکلای وی را گرچه درخور عمل قابل پذیرش نیست و عمل مادی کاملا صورت گرفته است در بحث نداشتن سوءنیت مجرمانه اثبات می نماید فلذا با وارد دانستن تجدیدنظرخواهی صرف نظر از اعلام گذشت شکات به لحاظ عدم احراز ارکان متشکله بزه انتسابی وارد دانسته و به استناد بند ب 257 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تبصره یک از ماده 22 از قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب ضمن نقض دادنامه مارالذکر در مورد محکومیت مشارالیه (آقای م.) بر برایت وی از اتهام انتسابی به لحاظ عدم احراز سوءنیت مجرمانه صادر و اعلام می گردد. لکن عنایتا به این که آقای ی. و وکیل وی دلایل لازمه کافیه بر قابلیت نقض دادنامه معترض عنه را نتوانسته اند طی لوایح تقدیمی و اظهارات در جلسه دادرسی ارایه دهند علی هذا با رد اعتراض مشارالیه دادنامه تجدیدنظرخواسته را به استناد بند الف از ماده 257 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری در خصوص محکومیت آقای ن. تایید و اعلام می دارد و رای صادره در تمامی موارد قطعی است.
شعبه 4 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رییس و مستشار
هدایت اله جوادی - بهزادسعادت زاده

قاضی:
هدایت اله جوادی , بهزاد سعادت زاده , شیری خان

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 22 ـ انحلال شخص حقوقی و مصادره اموال آن زمانی اعمال می شود که برای ارتکاب جرم به وجود آمده یا با انحراف از هدف مشروع نخستین فعالیت خود را منحصرا در جهت ارتکاب جرم تغییر داده باشد.

مشاهده ماده 22 قانون مجازات اسلامی

ماده 22 – (طبق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در رابطه با امور کیفری نسخ شده است) رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان به درخواست تجدیدنظر از احکام قابل تجدیدنظر دادگاههای عمومی جزائی و انقلاب وفق مقررات قانونی آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 28/6/1378 کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با حضور دادستان یا یکی از دادیاران یا معاونان وی به عمل می آید و در مورد آراء حقوقی وفق قانون آئین دادرسی مربوط خواهد بود. تبصره 1 – اگر در دادگاه تجدیدنظر متهم بی گناه شناخته شود حکم بدوی فسخ و متهم تبرئه می گردد هر چند که درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و در این صورت اگر متهم در زندان باشد فورا آزاد می شود. تبصره 2 – هرگاه دادگاه تجدیدنظر پس از رسیدگی محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ضمن تایید حکم بدوی مستدلا می تواند مجازات او را تخفیف دهد هرچند که محکوم علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد. تبصره 3 – در امور کیفری موضوع مجازاتهای تعزیری یا بازدارنده مرجع تجدیدنظر نمی تواند مجازات مقرر در حکم بدوی را تشدید کند مگر اینکه دادستان یا شاکی خصوصی درخواست تجدیدنظر کرده باشد. تبصره 4 – اگر حکم تجدیدنظر خواسته از نظر محاسبه محکوم به یا خسارات یا تعیین مشخصات طرفهای دعوا یا تعیین نوع و میزان مجازات و تطبیق عمل با قانون متضمن اشتباهی باشد که به اساس حکم لطمه ای وارد نسازد مرجع تجدیدنظر با اصلاح حکم آن را تایید می نماید و تذکر لازم را به دادگاه بدوی خواهد داد.

مشاهده ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب

اصل 37 ـ اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

مشاهده ماده 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM