رای قضایی شماره 9309970221301166

رای قضایی شماره 9309970221301166

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970221301166


شماره دادنامه قطعی:
9309970221301166

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/09/11

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
شرط مطالبه اجرت المثل توسط موجر پس از انقضای مدت اجاره

پیام رای:
تخلیه عین مستاجره موکول به استرداد ودیعه یا قرض الحسنه به مستاجر یا سپردن آن به دایره اجرا است. لذا در صورت امتناع مستاجر از تخلیه موجر باید ودیعه را به صندوق بسپارد در غیر این صورت نمی تواند اجرت المثل ایام تصرف مازاد بر مدت اجاره را مطالبه نماید.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست تقدیمی مورخ 1392/9/6 خانم س.ج. (کارآموز وکالت دادگستری) به وکالت از آقای ح.م. به وکالت متعاقب خانم ن.ش. (وکیل پایه یک دادگستری) و به طرفیت خانم م.ت. با وکالت آقایان ی.ص. و ب.م. (وکلای پایه یک دادگستری) به خواسته مطالبه اجرت المثل اموال به مبلغ نهصد میلیارد ریال(900/000/000) و خسارات دادرسی که در شرح آن بیان داشتند: «موکلشان مالک یک واحد آپارتمان پلاک ثبتی.. . بخش 11 ثبتی تهران است که به خوانده به عنوان مستاجر واگذار نموده است و به موجب قرارداد مدت اجاره از 1389/2/17 تا 1390/2/17 با اجاره بهای یکصد و ده میلیون تومان به عنوان قرض الحسنه و ماهیانه یک هزار تومان تعیین شده و علی رغم مضی مدت قرارداد اجاره بدون اذن و مجوز قانونی تا زمان تقدیم دادخواست از تخلیه مورد اجاره امتناع نموده و با وجود تذکرات مکرر به تصرفات خود ادامه داده است و این اقدامش مشمول بند 6-14 ماده 6 قرارداد اجاره بوده و تقاضای محکومیت وی به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف از تاریخ 1392/2/17 تا زمان اجرای حکم را دارد.» وکیل خوانده (آقای ص.) طی لایحه ای بیان داشته: طبق ماده 4 قانون روابط موجر و مستاجر سال 1376 تحویل و تخلیه مورد اجاره را منوط به استرداد و تحویل مبلغ قرض الحسنه از سوی موجر به مستاجر یا اجرای احکام دانسته که در مانحن فیه چنین اقدامی نشده است و موکلش بارها با ارسال اظهار نامه آمادگی خود را جهت تخلیه ملک خواهان در صورت استرداد قرض الحسنه اعلام داشته و تصاویر مصدق اظهارنامه های شماره 8190 مورخ 1392/7/16 و نیز 9454 مورخ 1392/8/14 که تقدیم نموده را مبین این امر دانسته و تامین دلیل وی را از شورای حل اختلاف برای تخلیه مورد اجاره دلیل آمادگی وی برای تخلیه و عدم استرداد ودیعه شناخته است. در پاسخ وکیل خواهان نیز صورتجلسه تنظیمی در آژانس املاک تنظیم کننده قرارداد اجاره در 1392/8/1 را ابراز نموده که مطابق آن موجر مبلغ ودیعه را طی چک های رمزدار بانکی آماده نموده ولی خوانده از حضور در آژانس مذکور برای تحویل ملک امتناع نموده است. بنا بر مراتب فوق و نظر به اینکه به موجب ماده 4 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1376 و ماده 19 آیین نامه اجرایی آن تخلیه عین مستاجره موکول به استرداد ودیعه یا قرض الحسنه به مستاجر یا سپردن آن به دایره اجرا بوده و موجر مکلف است در صورت امتناع مستاجر از تخلیه چنین اقدامی نماید و با توجه به آمره بودن قوانین مذکور و فلسفه و منع آنها که عدم ایجاد تعذر برای مستاجر جهت انعقاد قرارداد جدید اجاره و انتقال اثاث البیت خود می باشد و همچنین با توجه به عدم اقدام خواهان به نحو مندرج در قانون مطالبه اجرت المثل اموال به شرح مندرج در بند 6-14 ماده 6 قرارداد اجاره استنادی وی فاقد وجاهت قانونی بوده و خواسته خواهان در زمانی مصداق دارد که ودیعه مقرر در قرارداد اجاره را به مستاجر تودیع یا به دایره اجرا سپرده باشد. لذا دادگاه ادعای وکلای خواهان را ثابت ندانسته به استناد ماده 197 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 با اصلاحیه های بعدی آن حکم به بی حقی خواهان صادر و اعلام می گردد. این رای به موجب مواد 302331334336 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ذکر شده حضوری بوده و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض تجدید نظر خواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر نزد استان تهران می باشد.
رییس شعبه 43 دادگاه عمومی حقوقی تهران
آذربراه

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه به طرفیت تجدیدنظرخوانده نسبت به دادنامه شماره 1393/388 صادره از شعبه 43 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به بی حقی خواهان بدوی به شرح دادنامه تجدیدنظرخواسته صادر گردیده است وارد نمی باشد. زیرا دادنامه تجدیدنظرخواسته براساس محتویات پرونده و دلایل و مدارک ابرازی صحیحا و مطابق مقررات قانونی و خالی از هرگونه اشکال صادر شده و تجدیدنظرخواه در این مرحله از رسیدگی دلیل یا مدرک قانع کننده و محکمه پسندی که نقض و بی اعتباری دادنامه معترض عنه را ایجاب نماید ابراز ننموده و لایحه اعتراضیه متضمن جهت موجه نیست و تجدیدنظرخواهی با هیچیک از شقوق ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مطابقت ندارد. لذا دادگاه ادعای تجدیدنظرخواه را وارد و محمول بر صحت تشخیص نداده و دادنامه مورد اعتراض را منطبق با مقررات و اصول دادرسی می داند؛ مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد درخواست تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا تایید می نماید. رای صادره قطعی است.
رییس و مستشار شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
حجازی فر – قاضی

قاضی:
سید ابوالفضل حجازی فر , قاضی , آذربراه

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 197 - اصل برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند درغیر این صورت با سوگند خوانده حکم برائت صادر خواهد شد.

مشاهده ماده 197 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 348 - جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است : الف - ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. ب - ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. ج - ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د - ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی. تبصره - اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM