حسب محتویات پرونده خانم م. در مورخه 09/03/92 طی شکایتی اعلام نموده که حدود یک هفته پیش با فردی به نام ب. آشنا شدم و ایشان به من پیشنهاد ازدواج داد من با سن کمی که داشتم جواب رد دادم چندین بار ایشان از من خواست که به منزلشان بروم که نرفتم نحوه آشنایی من با ایشان از طریق خرید بود. چون ایشان مغازه دارد نهایتا یک روز با خواهرش در خیابان مرا سوار ماشین کردند در سطح شهر باهم گشتیم لیکن حرفی از خواستگاری شد من جواب رد دادم از ترس پدرم موضوع را به خانواده ام نگفتم تا این که یک روز در خیابان.. . در حین آمدن از مدرسه جلوی مرا گرفت و گفت بیا تو را برسانم من با توجه به این که بچه مسلمان بود و قبلا نیز سوار خودروی ایشان شده بودم سوار شدم که مجددا بیان داشت می خواهم خانواده ام تو را ببیند که مخالفت کردم حتی از خودرو پیاده شدم و مجددا با اصرار او در خیابان سوار شدم مرا جلوی منزلشان در.. .. برد. وقتی جلو درب رسیدیم درب خودرو را قفل و به وسیله ریموت درب حیاط را باز کرد من اعتراض کردم و گفتم چرا درب خودرو را قفل کردید که ایشان گفتند ترسیدم دوباره پیاده شوید به همین خاطر درب را قفل کردم به این رفتار او شک کردم داشتم از حیاط فرار می کردم که جلوی مرا گرفت و با حیله و نیرنگ که خانواده من منتظر توست مرا به طبقه سوم برد مرا داخل منزل برد متوجه شدم داخل منزل کسی نیست شروع به دادوفریاد کردم ایشان هیچ توجهی نکردند مرا داخل اتاق کشاند و به زور به من تجاوز کرد و باعث بی آبرویی من شد. موضوع تجاوز را از پدرم ترسیدم به خواهرم گفتم و او بلافاصله به کلانتری آمد و موضوع را به کلانتری اطلاع داده وقتی ایشان به من تجاوز کرد گفت ناراحت نباش تو را نزد پزشک متخصص می برم تا تو را به حال اول برگرداند و کسی هم شک نمی کند. من از دکتر رفتن ترسیدم و نرفتم. متهم ب. 22 ساله توسط مامورین دستگیر و در تحقیق اولیه از وی در مرجع انتظامی در مورد تجاوز به شاکیه اظهار داشته: قبول دارم از طریق یکی از دوستانم از طریق تلفن همدیگر را دیدیم باهم بیرون رفتیم حتی خواهرم را ایشان دید و به خواهرم گفتم من با این خانم دوست هستم و در مورد تجاوز به وی گفته من ایشان را منزل بردم با میل و رغبت خودش بوده و هیچ زوری در کار نبوده است. شاکیه به پزشکی قانونی معرفی شده و مرجع مذکور پس از معاینه مشارالیها اعلام نظرکرده که با توجه به عواملی اظهارنظر در ارتباط بازمان حدوث آن امکان پذیر نبوده و لازم است جهت معاینه مجدد 3-2 روز بعد مراجعه نماید. شاکیه نیز در بازپرسی دادسرای ناحیه.. .. تهران اظهار داشته: 3 یا 4 ماه با ب. در تماس بودم به صورت تلفنی و بعضا در خیابان همدیگر را می دیدیم و با ماشینش که پراید است در شهر می گشتیم تا این که هفته قبل به بهانه این که لباس خود را عوض کند و باهم بیرون برویم به اتفاق وارد منزل نامبرده شدیم نتوانستم جلوی او را بگیرم.. . به من تجاوز کرد.. . از او شکایت دارم به من گفت به کسی نگو تا ببرم دکتر دوباره ترمیم کنیم قبول نکردم. متهم ب. نزد قاضی کشیک دادسرا گفته است: به زور او را منزل نبردم خواست هر دو طرف بوده که با این خانم این کار را کردم یعنی نمی دانم چکار کردم.. . نمی دانم نزدیکی کردم یا نکردم. پرونده به شعبه.. .. بازپرسی دادسرای ناحیه.. .. تهران ارجاع شده است. پزشکی قانونی پیرو نظریه قبلی زمان حدوث را دو هفته اخیر اعلام کرد و نیز اعلام نظر کرده که در معاینه از دبر آثار ظاهری مشهود نیست. سپس بازپرس در خصوص شکایت شاکیه خانم م. علیه ب. دایر به تجاوز به عنف عقیده به صلاحیت رسیدگی دادگاه کیفری استان ابراز نموده و در خصوص اتهام آدم ربایی متهم فوق الذکر قرار منع تعقیب صادر و به موافقت دادیار اظهارنظر رسیده سپس پرونده در شعبه.. .. دادگاه کیفری استان تهران مطرح شده و متهم آقای.. . از وکلای دادگستری را به عنوان وکیل خود معرفی کرده است و با تقدیم لایحه دفاعیات خود از موکلش را تقدیم دادگاه کرده است. در جلسه دادرسی مورخه 20/06/92 شاکیه اظهار داشته: این آقا به بهانه عوض کردن لباس هایش مرا به خانه شان کشاند و به زور به من تجاوز کرد از وی به عنوان تجاوز به عنف شکایت دارم. متهم نیز پس از تفهیم اتهام زنای به عنف به وی اظهار داشته: ایشان کلا دو بار به منزل ما آمده اند ما قصد ازدواج داشتیم حتی خواهرم نیز در جریان بود. ایشان راضی به ازدواج بود ولی پدرش راضی نبود بعد قرار شد مدتی رفاقت کنیم تا درس ایشان تمام شود بعد برای ازدواج اقدام کنیم. دومین بار که خانه آمد گفتم بیا باهم صحبت کنیم زمانی که ایشان در منزل بود دوستم به نام م. زنگ زد و گفت بیا برویم.. .. گفتم باشد بعد به شاکی گفتم بیا با ماشین برسانمت چون می خواهم با م. به.. .. بروم گفت من خودم می روم و رفت و یک روز دیگر که ما مهمانی داشتیم زنگ زد و با قهر گفت بیا برویم کارت دارم گفتم مهمان داریم و گوشی را قطع کردم تا این که روز شنبه به من زنگ زد که من رفتم دکتر و همچون اتفاقی افتاده است. از متهم سوال شده: آیا با شاکیه نزدیکی کرده ای یا خیر؟ که جواب داده: خیر. دادگاه از متهم سوال نموده: ایشان توسط چه کسی ازاله بکارت شده؟ که جواب داده: نمی دانم از خودش بپرسید. سپس دادگاه از شاکیه سوال نموده توسط چه کسی و در کجا ازاله بکارت شده اید؟ که شاکیه جواب داده: توسط متهم و در خانه خودشان همان خرداد که به خانه شان رفتم کلا من یک بار بیشتر به خانه شان نرفته ام. از متهم سوال شده: در این مورد چه می گویید؟ جواب داده: خانه ما آمده اند ولی من با ایشان نزدیکی نکرده ام. در مورد اظهاراتش نزد بازپرس متهم گفته: تحت فشار بودم. وکیل مدافع متهم نیز در دفاع از موکلش اظهار داشته: از شاکیه سوال شده متهم از وی خواستگاری کرد یا خیر که شاکی اظهار داشته: خواهرش از من و از خانواده ام سوال کردند از خواستگاری. وکیل متهم اظهار داشته: نشانه های اجبار روی بدن شاکی وجود نداشته پس اجبار و عنفی در کار نبوده است. از شاکیه سوال شده: آیا راضی به دخول بودید یا خیر؟ که جواب داده: راضی نبودم وقتی جیغ زدم پاشد و پنجره را بست. متهم در آخرین دفاع نیز اتهام زنای به عنف را نپذیرفته و گفته است: من این کار را انجام نداده ام. سپس اکثریت هییت دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی در خصوص اتهام آقای ب. دایر به ارتکاب زنای به عنف موضوع شکایت خانم م. با توجه به محتویات پرونده اظهارات شدیدا متناقض شاکیه در مورد نحوه رفتن به منزل متهم و رابطه دوستی بین آنان دلیل کافی بر عنف بودن زنای ارتکابی متهم وجود ندارد؛ علی هذا دادگاه به استناد بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و قاعده درا رای بر تبریه متهم از زنای به عنف صادر می نماید. النهایه با توجه به اقرار متهم به داشتن رابطه جنسی با شاکیه در دادسرا و قراین موجود در پرونده که مفید علم عادی به زنا می باشد دادگاه به استناد مواد 230 و 211
قانون مجازات اسلامی 1392 به تحمل یک صد ضربه تازیانه به عنوان حد شرعی محکوم می نماید و پس از ابلاغ رای شاکیه خانم م. با تقدیم لایحه ای به دادنامه صادره اعتراض نموده و پرونده برای رسیدگی به اعتراض وی به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. لایحه اعتراض شاکیه هنگام شور قرایت خواهد شد.