رای قضایی شماره 9309972130600712

رای قضایی شماره 9309972130600712

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309972130600712


شماره دادنامه قطعی:
9309972130600712

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/06/18

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
مصداق حیله و تقلب به عنوان جهت اعاده دادرسی

پیام رای:
استناد به رای نقض شده و تحصیل رای بر مبنای آن از مصادیق اعمال حیله و تقلب بوده و از جهات اعاده دادرسی است.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دعوی ف.الف. با قیمومیت الف.ف. به وکالت ر.الف. به طرفیت 1-الف. 2-ح. 3-ع. 4-م. 5-ن. همگی ج. به خواسته صدور حکم اعلام حیله و تقلب خواندگان در پرونده کلاسه 890068 شعبه محترم 16 دادگاه عمومی تهران و پرونده های کلاسه 89/61/360 و89/61/ 581 شعبه محترم 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به انضمام خسارات دادرسی به استناد وکالت نامه وکیل2-دادنامه های شماره 178-25/02/89 شعبه 16 دادگاه عمومی شهید بهشتی و 365-30/05/89 شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران و 274-13/06/82 شعبه 12 دادگاه شهید بهشتی و584-25/06/86 شعبه 16 دادگاه شهید بهشتی و 13-17/01/87 شعبه 10 دادگاه تجدیدنظر استان تهران و دادنامه شماره 2186-15/08/75 شعبه 226 دادگاه عمومی تهران و قیم نامه شماره 2121 -02/09/75 اداره سرپرستی تهران و نامه شماره 22999/50-23/12/84 اداره کل دادگستری تهران و گواهینامه حصر وراثت شماره 4625-21/09/1355 شعبه اول دادگاه بخش سابق تهران و پرونده کلاسه 82/12/355 شعبه 12 دادگاه شهید بهشتی و86/16/399 شعبه 16 دادگاه شهید بهشتی و86/10/1268 شعبه 10 دادگاه تجدیدنظر استان تهران و 890068 شعبه 16 دادگاه شهید بهشتی و89/61/360 شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران اولا: در خصوص دعوی خواهان به طرفیت خوانده ردیف سوم ع.ج.نظربه اظهارات طرفین و گواهی فوت شماره 0600643 ف/15 مشارالیها درتاریخ 15/08/1390 قبل از تقدیم دادخواست فوت شده بود. و با عنایت به اینکه اهلیت دارا بودن حقوق بازنده متولد شدن ایشان شروع و با مرگ او مطابق ماده 956 قانون آیین دادرسی مدنی تمام می شود و برای اقامه هر دعوایی اهلیت قانونی شرط لازم و ضروری برای اقامه دعوی است درنتیجه تقدیم دادخواست به طرفیت متوفیه که فاقد اهلیت بوده عملا امکان دفاع را ندارد و فاقد وجاهت قانونی بوده و مستندا به ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم استماع صادر می گردد. و اما دعوی به طرفیت سایر خواندگان بدین توضیح که موکله بر اساس دادنامه شماره 274 مورخ 13/06/82 شعبه 12 دادگاه عمومی تهران در پرونده کلاسه 82/355 خانم ف.الف صنایع تنها فرزند مرحوم ع. بوده است از عدد وراث مرحوم ع. حذف شده و به جای نامبرده خانم خ.ج. به عنوان وراث مرحوم ع. اعلام گردید و دادنامه مزبور به جهت جهل و عدم آشنایی قیم موکله نسبت به قوانین مورد اعتراض قرار نگرفته و قطعی گردیده است و متعاقبا قیم موکله متوجه مفاد رای صادره به ضرر مولی علیه خویش گردید و از طریق اداره پیگیری و رسیدگی به شکایات مردمی نسبت به رای صادره اعتراض و ریاست محترم قوه قضاییه با اعاده دادرسی موافقت و به شعبه 16 دادگاه عمومی تهران ارجاع و به موجب دادنامه 584 مورخ 25/06/86 قرار رد دعوی به دلیل طرح دعوی به طرفیت خود محجور صادر و با تجدیدنظرخواهی پرونده به شعبه 10 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال و به موجب دادنامه شماره 13 مورخ 17/01/87 با این استدلال که خواندگان میبایستی دعوی نفی نسب طرح مینمودند دعوی ایشان را رد نموده و خواندگان علی رغم علم و اطلاع نسبت به نقض و بی اعتباری دادنامه اخیرالذکر (274-13/06/82 شعبه 12 دادگاه شهید بهشتی) با تمسک و استناد به دادنامه مزبور دعوایی علیه موکله تحت کلاسه 890068 در شعبه 16 دادگاه محترم شهید بهشتی طرح و بنا بر اعلام قیم موکله با قلب موضوع و سوءاستفاده از جهالت قیم مزبور که پیرزنی80 ساله می باشد طوری موضوع را جلوه داده اند که گویی دادنامه مزبور معتبر بوده و یا مستمسک قرار دادن آن درخواست ابطال سند مالکیت موضوع سهم الارث موکله را نمودند و قیم موکله که نسبت به اصول دادرسی آشنایی نداشته و از طرفی ارتباط بین دادنامه های مذکور را نمیدانسته نتوانسته در مقام دفاع به رای صادره به نفع مولی علیه خویش استناد نموده و بی اعتباری دادنامه استنادی خواهان ها را به دادگاه اطلاع دهد و دادگاه محترم رسیدگی کننده نیز که از دادنامه مزبور به نفع موکله بی اطلاع بوده حکم بر ابطال سند مالکیت موکله صادر می نماید. و رای صادره توسط شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر تایید و قطعیت مییابد. علی هذا تنها راه موکله جهت احقاق حق توسل به اعاده دادرسی به استناد بند 5 ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی می باشد که دادگاه دعوی خواهان را بنا به جهات ذیل درخور پذیرش نمی داند؛ زیرا اولا: صرف عدم آشنایی یا بی سوادی موکله موجب نمی گردد که عمل خواندگان را حیله و تقلب تصور کرد. درثانی؛ علاوه برقیم اداره سرپرستی نیز طرف دعوی بوده و آنها کاملا به موضوع واقف بودند و میتوانستند در مقام دفاع راجع به نقض دادنامه مزبور توضیح دهند و احکام مربوطه را پیوست نمایند و مهمتر اینکه دادگاه رسیدگی کننده در مقام رسیدگی به ادله خواهان که دادنامه منقوض بوده مکلف بوده که پرونده استنادی را مطالبه و خلاصه ای از آن را اخذ و ضبط در پرونده می کرد و صرف استناد خواندگان به دادنامه 274 شعبه 12 دادگاه عمومی تهران نمی تواند از موارد حیله و تقلب تصور کرد. فلذا دادگاه دعوی خواهان را غیروارد تشخیص و مستندا به مواد 197 و426 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بربطلان دعوی خواهان صادر و اعلام می دارد. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز ازتاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی درمحاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 185 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ نیک بخش

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ر.الف. به وکالت از خانم ف.الف. به طرفیت 1- ح.ج. 2- الف.ج. 3- م.ج. 4- ن.ج. نسبت به دادنامه شماره 347 مورخ 28/4/1391 صادره از شعبه 185 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن نسبت به دعوی تجدیدنظر خواه به خواسته اعلام حیله و تقلب در پرونده کلاسه 89068 که منجر به صدور دادنامه شماره 178-25/2/1389 به ابطال سند مالکیت شماره 125865 نسبت به سه دانگ از شش دانگ به استثناء ثمن اعیانی پلاک ثبتی 2117/85 مفروز از پلاک 28 فرعی از اصلی مرقوم واقع در بخش ده تهران بنام خانم ف.الف. صادر گردید. حیله و تقلب محکوم لهم دادنامه صادره به این نحو بوده که نامبردگان با ارایه دادنامه شماره 274-13/6/1382 شعبه 12 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به حذف نام خانم ف.الف. از وراث مرحوم ع. و درج نام خانم خ.ج.(مورث تجدیدنظر خواندگان) موفق به اخذ رای به نفع خویش می گردند و حال آنکه دادنامه ارایه شده به شماره 274-13/6/1382 به موجب دادنامه شماره 584-13/6/1382 شعبه شانزدهم دادگاه عمومی حقوقی تهران که عینا از سوی شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید گردیده متعاقب تصمیم ریاست محترم قوه قضاییه مبنی بر اینکه دادنامه سابق الصدور خلاف بین شرع بوده نقض و نسبت به دعوی خواهان ها قرار رد دعوی صادر می گردد. تجدیدنظر خواندگان با اطلاع از نقض دادنامه شماره 274-13/6/1382 و به علم به نقض آن حدود دو سال پس ازآن بدون اعلام نقض رای صادره صرفا با ارایه دادنامه نقض اقدام به طرح دعوی و اخذ رای می گردند. بنابراین اقدام نامبردگان مصداق بند 5 از ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی تشخیص دادنامه تجدیدنظر خواسته که مغایر با محتویات پرونده و نص قانونی صادر گردیده است درخور نقض تشخیص به تجویز ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم بر اعلام حیله و تقلب تجدیدنظر خواندگان در اخذ دادنامه شماره 178-25/2/1389 و دادنامه شماره 365-3/5/1389 صادره از شعبه شانزدهم بدوی و 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران صادر می نماید. این رای قطعی است.
رییس شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
نورزاد ـ جلالوند

قاضی:
نیک بخش , نورزاد , عبداله جلالوند

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 426 - نسبت به احکامی که قطعیت یافته ممکن است به جهات ذیل درخواست اعاده دادرسی شود: 1 - موضوع حکم مورد ادعای خواهان نبوده باشد. 2 - حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد. 3 - وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد. 4 - حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن که قبلا" توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت باشد. 5 - طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده که در حکم دادگاه موثر بوده است. 6 - حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم جعلی بودن آنها ثابت شده باشد. 7 - پس از صدور حکم اسناد و مدارکی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یادشده در جریان دادرسی مکتوم بوده و دراختیار متقاضی نبوده است.

مشاهده ماده 426 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM