رای قضایی شماره 9309970909300188

رای قضایی شماره 9309970909300188

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970909300188


شماره دادنامه قطعی:
9309970909300188

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/05/04

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
مصداق صدور کیفر خواست واحد برای اتهامات متعدد

پیام رای:
چنانچه یکی از اتهامات متهم از جرایمی باشد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه کیفری استان است برای رسیدگی به سایر جرایم نیازی به صدور کیفرخواست جداگانه نیست.

رای خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده آقایان ح.الف. و الف.ب. با وکالت ح.ن. دایر بر ارتکاب زنای به عنف موضوع شکایت خانم م.ف. که شعبه اول دادگاه کیفری استان.. . تحت رسیدگی قرار گرفته و در تاریخ 1392/12/17 مبادرت به صدور دادنامه شماره 9209972617300542 نموده؛ نظر به این که در گزارش اولیه خانم س.الف. عنوان داشته حدود سه ماه پیش فرزندم به نام م.ف. به طور نامعلومی مفقود گردیده بود. راس ساعت ده شب دخترم اس-ام-اس داد که در شهرستان.. . مورد اذیت و آزار و کتک کاری قرار گرفته و گفته طرف مقابل اسلحه دارد و در زیرزمین زندانی می باشم از دادسرا درخواست رسیدگی و شکایت نموده است. دادسرای نیابت قضایی به اداره آگاهی و در نتیجه در تاریخ 1390/09/19 با توجه به اظهارات خانم م.ف. که در منزل ح.الف. سلاح وجود داشته و با آن وی را تهدید می کرده حسب دستور پلیس آگاهی ن. به محل اعزام و یک اسلحه فندکی با قاب مشکی و یک عدد پمپ و شش عدد سیم کارت ایرانسل و.... کشف گردید و متهم دستگیر می شود. متهم اظهارداشته: خانم م.ف. را با ارایه یک برگ صیغه نامه عقد نموده است. از طرفین متهم و شاکی بازجویی به عمل می آید. شاکیه عنوان داشته: الف.الف. خواستگار من بود و مادر فهمید که دروغ می گوید جواب رد به وی داد. یک روز من تنها در منزل بودم که این آقا به همراه یک نفر که صورتش پوشیده بود آمدند منزل ما و از دیوار وارد شدند و اسلحه هم داشتند و با تهدید مرا با خودش بردند. یک تاکسی آوردند مرا سوار کردند بردند و گفتند اگر با ما همکاری نکنی برادر کوچکت در دست ما است او را می کشیم و من مجبور شدم با آن ها بروم. یک شب در یک آپارتمان ماندم و صبح زود مرا بردند به خانه ح.الف. و دو سه ماه مرا در آن خانه نگه داشتند و در این محل یک پودر در داخل آب می ریختند و به من می دادند که روزها من خواب بودم و شب ها می آمدند و مرا اذیت و آزار می دادند و به من تجاوز می کردند. بنابراین علیه آنان به علت آدم ربایی و تجاوز جنسی شکایت دارم و هر وقت می خواستم فرار کنم مرا کتک کاری می کردند تا این که یک روز به خانواده ام پیامک دادم و آدرس را نیز گفتم که از طریق مامورین مرا پیدا کردند. به متهم تفهیم اتهام می شود می گوید: اگر این خانم قسم بخورد من اتهام شرکت در آدم ربایی را می پذیرم. دادگاه با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده اظهارات طرفین و با توجه به نوع رابطه و با توجه به انکار متهم و فقد دلیل و بینه شرعی بزه انتسابی وی را احراز نگردید با اصل برایت حکم بر برایت متهم صادر می نماید. لیکن با توجه به برقراری رابطه نامشروع مادون زنای به اکراه ثابت می باشد دادگاه با استناد به ماده 637 قانون مجازات اسلامی متهم را به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم می نماید. ایام بازداشت قبلی متهم نیز وفق ماده 27 و تبصره 2 از ماده 115 قانون مجازات اسلامی احتساب خواهد شد. اما در خصوص اتهام دیگر متهمین دایر بر آدم ربایی چون کیفرخواست صادر نشده است دادگاه مواجه با تکلیفی نیست. پس از ابلاغ رای شاکیه خانم م.ف. و آقای الف.الف. با تقدیم لوایحی که در پرونده پیوست گردیده درخواست تجدیدنظرخواهی نموده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع می شود.

رای شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به محتویات پرونده و نظر به این که جرم انتسابی به متهمین آقایان ح.الف. و الف.الف. دایر به زنای به عنف و آدم ربایی مستند به علم که حصول آن نیز با توجه به مفاد رای در قسمت رابطه نامشروع که نام­بردگان را به تجویز ماده 637 قانون مجازات اسلامی به 99 ضربه شلاق محکوم و از اتهام زنای به عنف آنان را تبریه نموده رای اصداری در این قسمت مستند و منطبق با موازین صادر گردیده و ایراد و اشکالی بر آن وارد نیست. با استناد به بند(الف) ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه­های عمومی و انقلاب در امورکیفری ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا تایید و ابرام می نماید. ولیکن اظهارنظر دادگاه کیفری استان.. . در خصوص اتهام دیگر متهمین دایر بر آدم ربایی به لحاظ این که کیفرخواست اصدار نیافته است و دادگاه خود را مواجه با تکلیف ندانسته مخدوش به نظر می رسد. زیرا اعتراض شاکیه خانم م.ف. در این قسمت (آدم ربایی) وارد بوده چون وفق رای وحدت رویه دیوان عالی کشور به شماره 709 مورخ 1387/11/01 در صورتی که یکی از اتهامات متهم از جرایمی باشد که رسیدگی آن در صلاحیت دادگاه کیفری استان باشد برای سایر جرایم نیازی به کیفرخواست نخواهد بود. علی هذا بنابه مراتب فوق و با استناد فراز 2 از بند(ب) ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری راجع به آدم ربایی در مورد هر دو متهم اقدام و بدون صدور کیفرخواست مبادرت به رسیدگی و صدور رای نفیا یا اثباتا اظهارنظر نماید.
شعبه 29 دیوان عالی کشور - رییس و مستشار
نبی اله راجی - رضا حاتمی

قاضی:
نبی الله راجی , رضا حاتمی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 637 ـ قطع کردن و یا از بین بردن کف دستی که به هر علت دارای انگشت نمیباشد موجب ارش است. تبصره ـ در قطع کردن و یا از بین بردن کف دستی که کمتر از پنج انگشت دارد علاوه بر دیه آن انگشتان نسبتی از ارش کف دست نیز ثابت است بدین ترتیب که اگر مچ دست دارای یک انگشت باشد علاوه بر دیه یک انگشت چهار پنجم ارش کف دست و اگر دارای دو انگشت باشد علاوه بر دیه دو انگشت سه پنجم ارش کف دست و اگر دارای سه انگشت باشد علاوه بر دیه سه انگشت دو پنجم ارش کف دست و اگر دارای چهار انگشت باشد علاوه بر دیه چهار انگشت یک پنجم ارش کف دست نیز پرداخت می شود.

مشاهده ماده 637 قانون مجازات اسلامی

ماده 115 ـ در جرایم تعزیری درجه شش هفت و هشت چنانچه مرتکب توبه نماید و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود مجازات ساقط می شود. در سایر جرایم موجب تعزیر دادگاه می تواند مقررات راجع به تخفیف مجازات را اعمال نماید. تبصره 1 ـ مقررات راجع به توبه درباره کسانی که مقررات تکرار جرایم تعزیری در مورد آنها اعمال می شود جاری نمی گردد. تبصره 2 ـ اطلاق مقررات این ماده و همچنین بند (ب) ماده (7) و بندهای (الف) و (ب) ماده (8) و مواد (27) (39) (40) (45) (46) (93) (94) و (105) این قانون شامل تعزیرات منصوص شرعی نمی شود.

مشاهده ماده 115 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM