رای قضایی شماره 9309970906100150

رای قضایی شماره 9309970906100150

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970906100150


شماره دادنامه قطعی:
9309970906100150

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/03/12

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
ادعای امانی بودن چک در وجه حامل

پیام رای:
ادعای امانی بودن در فرضی که چک در وجه حامل باشد اصولا مسموع نیست زیرا حامل سند محق به مطالبه آن است مگر اینکه عدم استحقاق وی ثابت شود.

رای خلاصه جریان پرونده
این است که آقای ع.غ. به وکالت از آقای س.ص. فرزند و. 39 ساله مقیم رشت دادخواستی به خواسته ی مطالبه وجوه دو فقره چک شماره های 60/419498/1359 مورخ 14/8/91 و 55/049676/1328 به ترتیب به مبلغ نود میلیون و یک صد نود دو میلیون تومان در وجه حامل به طرفیت صادرکننده آقای م.س. فرزند الف. پنجاه ساله ساکن رشت تقدیم دادگستری رشت و اظهار داشته که موکل مبالغ مذکور را از خوانده طلبکار است ولی مدیون از پرداخت دین امتناع می کند با توجه به برگشت چک ها استدعای صدور حکم به محکومیت خوانده به پرداخت اصل و خسارات تاخیر تادیه هزینه دادرسی و حق الوکاله دارد مضافا موکل به دلیل وضعیت مالی قادر به پرداخت هزینه دادرسی نمی باشد مستدعی اعاده دادرسی در مورد اعسار موکل نیز حکم شایسته صادر فرمایند ضمنا تقاضای صدور قرار تامین خواسته دارم.
پرونده به شعبه هفتم دادگاه عمومی حقوقی ارجاع و این مرجع باملاحظه وصول چک ها اقدام به صدور قرار تامین خواسته نموده است خوانده نیز آقای ر.و. را به عنوان وکیل معرفی کرده و دادگاه با تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین از شهود تعرفه شده در مورد دادخواست اعصار تحقیق کرده که اظهارات شهود بدین شرح است.
آقای م.الف. «بیش از این از مشخصات شاهد ثبت نشده است عضو ممیز»; خواهان را می شناسم کار ساختمانی انجام می داد و مدتی توسط آقایان ف.م. و س. طلا خریدوفروش می کردند و اکنون کل سرمایه اش ازدست رفته است.
آقای غ.ل. فرزند م. 62 ساله ساکن رشت: خواهان بسازبفروشی می کرد و مدتی نیز خریدوفروش طلا می کرد نمی دانم سرمایه مال خودش بود یا نه.
در جلسه دادرسی مورخ 25/2/92 وکیل خوانده اظهار داشته که موکلش علیه کسانی که خیانت درامانت کرده اند شکایت مطرح کرده و رسیدگی به دعوی حاضر منوط به رسیدگی به دعوی کیفری است و سپس اضافه کرده که خواهان چک را در ماه 8 سال 91 دریافت داشته در سال 92 آن را برگشت زده تقاضای رد اعسار را دارد. دادگاه با ختم رسیدگی اعسار خواهان را وارد و مسلم تشخیص و به استناد ماده 504 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به اعسار موقت از پرداخت هزینه دادرسی صادر کرده است خوانده به این دادنامه اعتراض کرده که مرجع تجدیدنظر با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه بدوی را تایید کرده است.
وکیل خوانده دادنامه شماره 00442-6/5/92 صادره از شعبه 109 دادگاه جزایی شهرستان رشت که حاکی است متهم آقای م.م. به عنوان نماینده شاکی در خرید فروش طلای مستعمل و در مغازه وی فعال بوده و چک های برگشت زده شده توسط خواهان پرونده در ید وی امانی بوده و با توجه به اظهارات متناقض دارنده چک های موصوف رابطه خویشاوندی بین متهم و دارنده چک ها در مورد منشا وصول چک ها طرح دعوی و برگشت زدن چک ها پس از متواری شدن متهم توسط خواهان متهم م.م. را به دو سال حبس محکوم کرده است گواهی صادره به شماره 9210111312301113-16/7/92 از دفتر شعبه فوق الذکر نیز حاکی است که دادنامه به موجب نشر آگهی به محکوم علیه ابلاغ گردیده و مهلت یک ماهه از تاریخ نشر منقضی شده است اظهارات وکلای متداعیین در جلسه دادرسی مورخ 9/10/92 چنین است: وکیل خواهان به تکرار مطالب مسطوره در دادخواست پرداخته و درخواست صدور حکم کرده است وکیل خوانده چک ها را منتقل شده از ناقل قانونی ندانسته و اظهار داشته موکل چک ها را به خواهان نداده بلکه م.م. چک ها را در اختیار وی قرار داده است م.م. برادرخانم خواهان است که به موجب دادنامه غیابی تقدیم شده محکوم به خیانت درامانت شده است.
وکیل خواهان اظهار داشته که اظهارات وکیل خوانده کذب است و چک ها مستقیما توسط خوانده به خواهان داده شده خواهان نیز اظهار کرده چک ها را از س. گرفته ام همان گونه که چندین فقره چک نیز در ماه های قبل از وی گرفته ام و پاس شده و این دو فقره چک را در تاریخ 6/8/91 از ایشان گرفته ام به وی طلا فروخته ام فاکتور ندارم طلا شمش دست دوم بوده که از شخصی وی خریده بودم احتمالا دو روز قبل از فروش در برخی روزها در مغازه ایشان کارت به کارت خوان می کشیدم و موقع فروش از وی چک می گرفتم که در پرینت حسابم مشخصات چک های وی موجوداست وکیل خوانده مجدد مدعی شده که چک ها توسط م. به وی داده شده است وکیل خوانده دادنامه غیابی را دلیل وصول غیرمستقیم چک ها به خواهان دانسته و به ماده 249 قانون تجارت متمسک شده دادگاه در این مرحله با اعلام ختم رسیدگی صرفا به تبعیت از حکم کیفری و اینکه این دادنامه قطعیت یافته چک ها را تحصیل شده از طریق خیانت درامانت تلقی و حکم به بی حقی خواهان صادر کرده است از این دادنامه تجدیدنظرخواهی شده مطالب لایحه تجدیدنظرخواه این است که پس از طرح دعوای موکل خوانده شکایت کیفری خیانت درامانت علیه شخص دیگری مطرح کرده آن هم پس از 6 ماه از صدور چک ها و اینکه موکل اینجانب به حکایت پرینت بلند بالای نقل انتقال مالی بین وی و خوانده روابط گسترده با خوانده داشته چک ها را از وی گرفته است و بدیهی است صاحب امضا در برابر دارنده نمی توانند به روابط خود با دارنده قبلی استناد کنند و رعایت اصل تجریدی بودن روابط صاحبان امضا و اینکه قانون تجارت صادرکننده چک را مسیول پرداخت آن می داند رعایت اعتبار اسناد تجاری ضروری است وکیل فرجام خوانده دفاعا اظهار داشته که: فرجام خواه شوهر خواهر م. است و به اقرار خودش با م. همکاری داشته (منظور خرید فروش است) م. متواری شده و اسناد مالی و چک ها را برده است خواهان پس از فرار م. چک ها را برگشت زده است م. به اتهام خیانت درامانت محکوم شده است مطالب فرجام خواه تمسک به قیاس است قانون چک موخر بر قانون تجارت لذا استدعای ابرام دادنامه را دارم. لوایح حین الشور قرایت می شود.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرایت گزارش آقای محمد حیدری قاسمی عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده اجمالا مبنی بر نقض دادنامه شماره 798-13/10/92 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
آنچه که متداعیین بدان اذعان دارند وجود رابطه معاملاتی فی مابین است وکیل فرجام خواه برای اثبات امر درخواست ملاحظه پرینت حساب موکلش را کرده است فرجام خوانده نیز امضای ذیل چک ها را تکذیب نکرده محکوم علیه دادنامه غیابی استنادی نیز به عنوان دستیار و امین فرجام خوانده در خریدوفروش در محل کسب وی مباشرت داشته به طوری که اسناد تجاری امضاشده در ید وی بوده که طبعا منحصر به دو فقره چک نیز نیست صرف امانی بودن چک ها در ید محکوم علیه مجوز صدور حکم به بی حقی ثالث نیست با توجه به ارزش استعلامی چک و انفکاک آن پس از صدور در منشا استناد به امانی بودن نسبت به ثالث ناموجه و غیرقانونی است و وصف امانی بودن درصورتی که چک ها در وجه حامل صادرشده موثر نمی تواند باشد چه دارنده سند حامل محق در مطالبه آن است مگر در صورت ثبوت خلاف و اینکه تبعیت محاکم حقوقی از احکام کیفری در حال حاضر فقط در رابطه با مسیله جعل است و نه به طور مطلق «گرچه در قانون آیین دادرسی جدید که فعلا مجری نیست مطلق ذکرشده است»; لذا ضروری است پرونده استنادی مطالبه و مطالب مفید آن بازنویسی و بررسی شود که مطالب در نفی وجود حق فرجام خواه است یا نه پرینت حساب متداعیین ملاحظه و با عنایت به اینکه معاملات طلا به عنوان امانی رایج است تحقیق شود آیا بین مشارالیهما در روزهای صدور چک ها معامله ای صورت گرفته یا نه دفاتر معاملاتی نیز ملاحظه گردد که به تاریخ چک های مذکور چک های دیگری نیز درید امین بوده یا نه و اگر تحقیق دیگری نیز در اثناء انجام تحقیق ضروری نمود انجام و به مقتضای مطالب و دلایل محصله اتخاذ تصمیم شود لذا فرجام خواهی وارد تشخیص و مستندا به بند 3 و 5 ماده 371 و بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته نقض و پرونده جهت رسیدگی به شعبه منشا دادنامه منقوضه اعاده می شود.
مستشاران شعبه 1 دیوان عالی کشور
حیدری قاسمی ـ علیزاده

قاضی:
حیدری قاسمی , علیزاده

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 249 ـ برات دهنده کسی که برات را قبول کرده و ظهرنویسها در مقابل دارنده برات مسئولیت تضامنی دارند. دارنده برات در صورت عدم تادیه و اعتراض می تواند به هر کدام از آنها که بخواهد منفردا یا به چند نفر یا به تمام آنها مجتمعا رجوع نماید. همین حق را هر یک از ظهرنویسها نسبت به برات دهنده و ظهرنویسهای ماقبل خود دارد. اقامه دعوی بر علیه یک یا چند نفر از مسئولین موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسئولیت برات نیست. اقامه کننده دعوی ملزم نیست ترتیب ظهرنویسی را از حیث تاریخ رعایت کند. ضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهرنویسی را کرده فقط با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت نموده است.

مشاهده ماده 249 قانون تجارت

ماده 504 - معسر از هزینه دادرسی کسی است که به واسطه عدم کفایت دارایی یا عدم دسترسی به مال خود به طور موقت قادر به تادیه آن نیست.

مشاهده ماده 504 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 401 - پس از نقض رای دادگاه در دیوان عالی کشور رسیدگی مجدد به دادگاهی که به شرح زیر تعیین می گردد ارجاع می شود و دادگاه مرجوع الیه مکلف به رسیدگی می باشد: الف - اگر رای منقوض به صورت قرار بوده و یا حکمی باشد که به علت نقص تحقیقات نقض شده است رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده آن ارجاع می شود. ب - اگر رای به علت عدم صلاحیت دادگاه نقض شده باشد به دادگاهی که دیوان عالی کشور صالح بداند ارجاع می گردد. ج - در سایر موارد نقض پرونده به شعبه دیگر از همان حوزه دادگاه که رای منقوض را صادر نموده ارجاع می شود و اگر آن حوزه بیش از یک شعبه دادگاه نداشته باشد به نزدیکترین دادگاه حوزه دیگر ارجاع می شود.

مشاهده ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM