تجدیدنظرخواهی آقای ح.الف. به طرفیت آقای ج.م. نسبت به دادنامه شماره 921077 مورخ 16/11/92 صادره شعبه 1006 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن حکم به قبول اعسار تجدیدنظر خوانده و تقسیط محکوم به به مبلغ 000/000/44 ریال از قرار ماهیانه یک میلیون ریال پس از آزادی از زندان و اشتغال به کار درآمدزا صادرشده مآلا وارد و حکم تجدیدنظر خواسته شایسته نقض است چراکه اولا از جمله مستندات تجدیدنظر خوانده و خواهان بدوی شهادت شهود و استشهادیه محل بوده است که شهادت نامه استنادی را ضمیمه دادخواست به دادگاه مذکور تقدیم نکرده و شهود خود را نیز علی رغم تذکر دادگاه در جلسه رسیدگی مربوط معرفی نکرده است و از طرفی تنها دلیل وی در رابطه با اثبات اعسار شهادت شهود بوده است هرچند به تحمل حبس و تصویر دادنامه موضوع محکومیتش به پرداخت دیه نیز در دادخواست (اولیه) به عنوان دلیل استناد کرده است ثانیا نامه اعلام وضعیت زندانی که از سوی زندان محل گذران محکومیت تجدیدنظر خوانده تنظیم و صفحه اول پرونده را تشکیل می دهد برخلاف استدلال دادگاه محترم صادرکننده رای دلالتی بر اینکه نامبرده به لحاظ عدم پرداخت دیه بازداشت است ندارد بلکه مبین آن است که وی در حال تحمل دو سال حبس به علت ایراد ضرب وجرح عمدی است ثالثا وقت دادرسی به تجدیدنظرخواه ابلاغ نشده بوده است رابعا ستاد دیه برخلاف ادعای تجدیدنظر خوانده دیه مربوط به ایراد جراحت و صدمه عمدی را پرداخت نمی کند خامسا دادگاه در صورتی به پرداخت اقساطی محکوم به حکم می کند که تشخیص دهد محکوم علیه دارای منبع درآمدی است که می تواند از محل آن به نحو اقساط محکوم به را تادیه کند با این وصف تقسیط بدین نحو که محکوم علیه پس از آزادی و اشتغال به کار درآمدزا محکوم به را اقساطا بپردازد موجه نمی باشد النهایه با توجه به مطالب صدرالاشاره اساسا موقعیت قانونی برای ورود به رسیدگی و اظهارنظر در ماهیت وجود نداشته است مستندا به بند ه از ماده 348 و ماده 358 از
قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن نقض آن قرار رد دعوی تجدیدنظر خوانده به خواسته مورداشاره را صادر و اعلام می دارد. این رای قطعی است.
رییس شعبه 51 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
حضرتی ـ حاجی حسنی