رای قضایی شماره 9309970220700159

رای قضایی شماره 9309970220700159

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970220700159


شماره دادنامه قطعی:
9309970220700159

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/02/28

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
دعوای تخلیه عین مستاجره به دلیل انتقال منافع به غیر

پیام رای:
هرچند وکالت نامه در نفس وکالت موثر است لیکن در قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 واگذاری عین مستاجره به غیر تحت عنوان وکالت و نمایندگی نیز پذیرفته شده و اعطای وکالت کاشف از انتقال به غیر است.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دعوی آقای م.ب. با وکالت آقای م.ک. به طرفیت 1- م.ب. 2- م.ب. با وکالت آقای الف.ج. به خواسته الزام خواندگان به تجویز انتقال منافع و حق کسب و پیشه و تجارت یک باب آپارتمان تجاری و اداری جزء پلاک ثبتی 1/2825 واقع در بخش 3 تهران و نیز در خصوص دادخواست تقابل 1- م.ب. اصالتا وکالتا م.ب. با وکالت آقای الف.ج. به طرفیت 1- م.ب. 2- الف.ط. به خواسته صدور حکم بر تخلیه یک باب آپارتمان به لحاظ انتقال به غیر موضوع اجاره نامه های 11/11/64-146985-11/12/64 با احتساب هزینه دادرسی و حق الوکاله دادگاه با بررسی محتویات پرونده و دادخواست دعوی اصلی و تقابل نظر به اینکه خوانده ردیف اول دعوی تقابل به موجب دو فقره اجاره نامه عادی تنظیمی در تاریخ 11/11/64 و اجاره نامه رسمی 146985-11/12/64 دفترخانه.. . تهران شش دانگ یک دستگاه آپارتمان واقع در خیابان ولیعصر را برای دفتر امور شخصی با شرایط مندرج در آن ها اجاره کرده است و در اجاره نامه ها صریحا قیدشده حق انتقال به غیر جزا و کلا از مستاجر سلب شده و خوانده ردیف اول به موجب وکالت نامه رسمی شماره 147240-25/6/78 دفترخانه.. . تهران محل مورد اجاره را به طور کلیدی به شخص ثالث (خوانده ردیف دوم) انتقال که در تصرف ایشان بوده و این انتقال به موجب نامه شماره 213614-24/9/86 اداره کل امور مالیاتی در پاسخ استعلام در پرونده کلاسه 86/6/660 صرفا تایید گردیده است و لذا مشارالیه بر خلاف شرط مندرج در سند مورد اجاره را به غیر واگذار نموده لذا عمل وی تخلف از شرایط محسوب و درخواست تخلیه ید خواندگان دعوی (تقابل) را از سوی خواهان های دعوی تقابل قرار وارد و ثابت تشخیص داده و جهت تعیین میزان نصف حق کسب و پیشه قرار ارجاع امر به کارشناسی صادر و کارشناس منتخب یک نفره و سه نفره و 5 نفره و نهایتا 7 نفره به شرح نظریه ای که به شماره 747-20/3/91 ثبت دفتر دادگاه گردیده میزان نصف حق کسب و پیشه را مبلغ 000/000/210 ریال برآورد نموده اند که نظریه مذکور مصون از اعتراض موثر طرفین باقی مانده و به نظر دادگاه نیز اوضاع واحوال مسلم قضیه مغایرتی ندارد علی هذا دادگاه دعوی خواهان های دعوی تقابل را وارد و ثابت تشخیص داده و به استناد بند 2 ماده 14 و مواد 27 و 28 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال 1356 و مواد 1 و 2 قانون مسیولیت مدنی و 515 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به تخلیه مورد اجاره موصوف ظرف مدت یک ماه از تاریخ ایداع نصف حق کسب و پیشه از سوی موجر در قبال پرداخت مبلغ 000/000/210 ریال به عنوان نصف حق کسب و پیشه از سوی خواهان های دعوی تقابل را صادر و اعلام می نماید موجر مکلف است ظرف مدت 3 ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی وجه را در صندوق دادگستری تودیع نماید والا حکم صادره ملغی الاثر خواهد بود و نیز مبلغ 000/000/7 به عنوان هزینه دادرسی و دستمزد کارشناسی و نیز حق الوکاله وکیل بر اساس تعرفه در حق خواهان های تقابل محکوم می گردد و در خصوص دعوی اصلی مبنی بر تجویز انتقال منافع مورد اجاره نیز دادگاه با عنایت به مراتب فوق و صدور حکم تخلیه به شرح دعوی تقابل سالبه به انتفاء موضوع تلقی می گردد و به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان های دعوی اصلی را صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 6 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ نعمتی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
اولا در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ک. به وکالت از آقای م.ب. به طرفیت تجدیدنظر خواندگان آقای م. و خانم م.ب. با وکالت آقای الف.ج. نسبت به دادنامه شماره 666 مورخه 5/7/91 شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به تخلیه یک واحد آپارتمان جز پلاک ثبتی یک فرعی از 1283 اصلی بخش 3 ثبتی تهران واقع در خیابان ولی عصر نرسیده به چ. کوچه س. پلاک 7 طبقه سوم واحد جنوبی به لحاظ انتقال به غیر در قبال پرداخت مبلغ دویست و ده میلیون ریال به عنوان نصف حق کسب و پیشه به متصرف (دیگر خوانده دعوی نخستین و وکیل مع الواسطه تجدیدنظرخواه (آقای الف.ط.)) توسط تجدیدنظر خواندگان صادر گردیده است دادگاه هرچند وکالت نامه در نفس وکالت موثراست لیکن در بند 2 ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 واگذاری عین مستاجره به غیر تحت عنوان وکالت و نمایندگی پذیرفته شده و در مانحن فیه حدود اختیارات قیدشده در وکالت نامه رسمی شماره 14724 مورخ 25/6/78 و اقدامات صورت گرفته توسط وکیل وکالت نامه مذکور و پرونده مالیاتی مربوط به این واگذاری و نامه شماره 21360104 مورخه 24/9/86 اداره کل امور مالیاتی.. . تهران در خصوص پرداخت حقوق واگذاری (مالیات مربوطه) مربوطه و دایر نمودن تلفن ثابت توسط وکیل وکالت نامه مذکور و تصرفات وی در عین مستاجره دلالت بر واگذاری و انتقال موضوع بند 2 ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر را داشته و نظر به اینکه حکم تخلیه به لحاظ انتقال به غیر احراز انتقال به غیر جنبه کاشفی داشته و دادنامه شماره 339 مورخ 30/3/88 مربوط به الزام به تنظیم سند رسمی اجاره مطرح شده از ناحیه تجدیدنظر خواندگان در پرونده کلاسه 86/6/660 موثر در موضوع و مسقط حق تجدیدنظر خواندگان در دعوی تخلیه نمی باشد و نظر به اینکه از ناحیه وکیل تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مستدلی که نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را ایجاب نماید به عمل نیامده و تجدیدنظرخواهی واصله انطباقی با هیچ یک از جهات قیدشده در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی را نداشته مستندا به ماده 358 همان قانون ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید و استوار می نماید. ثانیا در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م.ک. به وکالت از آقای م.ب. به طرفیت تجدیدنظر خواندگان آقای م. و خانم م.ب. با وکالت آقای الف.ج. نسبت به دادنامه شماره 475 مورخه 16/5/92 شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به بطلان دعوی نخستین تجدیدنظرخواه مبنی بر تجویز انتقال منافع یک واحد آپارتمان موضوع اجاره نامچه رسمی شماره 146985 مورخه 11/12/64 صادر گردیده است نظر به اینکه با واگذاری منافع و حقوق کسب و پیشه و تحقق انتقال و واگذاری موضوع بند 2 ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 حقوقی برای تجدیدنظرخواه وجود نداشته تا به استناد آن تجویز انتقال به غیر آن را درخواست نماید و نظر به اینکه از ناحیه وکیل تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مستدلی که نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را ایجاب نماید به عمل نیامده و تجدیدنظرخواهی واصله انطباقی با هیچ یک از جهات قیدشده در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی را نداشته مستندا به ماده 358 همان قانون ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید و استوار می نماید رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 7 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
کوهکن ـ شریعت

قاضی:
مسعود نعمتی , کوهکن , شریعت

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 1 - هر کس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد.

مشاهده ماده 1 قانون مسئولیت مدنی

ماده 2 - در موردی که عمل وارد کننده زیان موجب خسارت مادی یا معنوی زیان دیده شده باشد دادگاه پس از رسیدگی و ثبوت امر او را به جبران خسارات مزبور محکوم می نماید و چنان چه عمل وارد کننده زیان فقط موجب یکی از خسارات مزبور باشد دادگاه او را به جبران همان نوع خساراتی که وارد نموده محکوم خواهد نمود.

مشاهده ماده 2 قانون مسئولیت مدنی

ماده 2 - هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.

مشاهده ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 348 - جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است : الف - ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. ب - ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. ج - ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د - ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی. تبصره - اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 14 ـ در موارد زیر موجر می تواند حسب مورد صدور حکم فسخ اجاره یا تخلیه را از دادگاه درخواست کند دادگاه ضمن حکم فسخ اجاره دستور تخلیه مورد اجاره را صادر می نماید و این حکم علیه مستاجر یا متصرف اجرا و محل تخلیه خواهد شد. 1 ـ در موردی که مستاجر مسکن بدون داشتن حق انتقال به غیر در اجاره نامه و یا در موردی که اجاره نامه ای در بین نباشد مورد اجاره را کلا یا جزئا به هر صورتی که باشد به غیر واگذار نموده یا عملا از طریق وکالت یا نمایندگی و غیره در اختیار و استفاده دیگری جز اشخاص تحت الکفاله قانونی خود قرار داده باشد. 2 ـ در موردی که عین مستاجره به منظور کسب یا پیشه و یا تجارت خود مستاجر اجاره داده شده و مستاجر آن را به عناوینی از قبیل وکالت یا نمایندگی و غیره عملا به غیر واگذار کند بدون این که طبق ماده 19 این قانون با مستاجر لاحق اجاره نامه تنظیم شده باشد. 3 ـ در صورتی که در اجاره نامه محل سکنی حق فسخ اجاره هنگام انتقال قطعی شرط شده باشد مشروط به این که خریدار بخواهد شخصا در مورد اجاره سکونت نماید و یا آن را برای سکونت اولاد یا پدر. یا مادر یا همسر خود تخصیص دهد. در این صورت اگر خریدار تا سه ماه از تاریخ انتقال ملک برای تخلیه مراجعه ننماید درخواست تخلیه به این علت تا انقضای مدت اجاره پذیرفته نمی شود. 4 ـ در صورتی که مورد اجاره محل سکنی بوده و مالک پس از انقضای مدت اجاره احتیاج به مورد اجاره برای سکونت خود یا اشخاص مذکور در بند فوق داشته باشد. 5 ـ هر گاه مورد اجاره محل سکنی در معرض خرابی بوده و قابل تعمیر نباشد. 6 ـ در صورتی که از مورد اجاره محل سکنی بر خلاف منظوری که در اجاره نامه قید شده استفاده گردد. 7 ـ در مورد محل کسب و پیشه و تجارت هر گاه مورد اجاره برای شغل معینی اجاره داده شده و مستاجر بدون رضای موجر شغل خود را تغییر دهد مگر این که شغل جدید عرفا مشابه شغل سابق باشد. 8 ـ در صورتی که مستاجر در مورد اجاره تعدی یا تفریط کرده باشد. 9 ـ در صورتی که مستاجر در مهلت مقرر در ماده 6 این قانون از پرداخت مال الاجاره یا اجرت المثل خودداری نموده و با ابلاغ اخطار دفترخانه تنظیم کننده سند اجاره یا اظهارنامه ( در موردی که اجاره نامه عادی بوده یا اجاره نامه ای در بین نباشد) ظرف ده روز قسط یا اقساط عقب افتاده را نپردازد. در این مورد اگر اجاره نامه رسمی باشد موجر می تواند از دفترخانه یا اجرای ثبت صدور اجرائیه بر تخلیه و وصول اجاره بها را درخواست نماید. هر گاه پس از صدور اجرائیه مستاجر اجاره بهای عقب افتاده را تودیع کند اجرای ثبت تخلیه را متوقف می کند ولی موجر می تواند به استناد تخلف مستاجر از پرداخت اجاره بها از دادگاه درخواست تخلیه عین مستاجر را بنماید. هر گاه اجاره نامه عادی بوده یا سند اجاره تنظیم نشده باشد موجر می تواند برای تخلیه عین مستاجره و وصول اجاره بها به دادگاه مراجعه کند. در موارد فوق هر گاه مستاجر قبل از صدور حکم دادگاه اضافه بر اجاره بهای معوقه صدی بیست آن را به نفع موجر در صندوق دادگستری تودیع نماید حکم به تخلیه صادر نمی شود و مستاجر به پرداخت خسارت دادرسی محکوم و مبلغ تودیع شده نیز به موجر پرداخت می گردد ولی هر مستاجر فقط یک بار می تواند از این ارفاق استفاده کند حکم دادگاه در موارد مذکور در این بند قطعی است. تبصره 1 ـ در صورتی که مستاجر دو بار ظرف یک سال در اثر اخطار یا اظهارنامه مذکور در بند 9 این ماده اقدام به پرداخت اجاره بها کرده باشد و برای بار سوم اجاره بها را در موعد مقرر به موجر نپردازد و یا در صندوق ثبت تودیع ننماید موجر می تواند با تقدیم دادخواست مستقیما از دادگاه درخواست تخلیه عین مستاجر را ننماید. حکم دادگاه در این مورد قطعی است. تبصره 2 ـ در صورتی که مورد اجاره به منظوری غیر از کسب یا پیشه یا تجارت اجاره داده شود از هر حیث تابع مقررات مربوط به اجاره محل سکنی خواهد بود. تبصره 3 ـ در مورد بند شش این ماده اگر مستاجر مرکز فساد که قانونا دائر کردن آن ممنوع است در مورد اجاره دایر نماید دادستان علاوه بر انجام وظایف قانونی خود به محض صدور کیفرخواست به درخواست موجر مورد اجاره را در اختیار موجر قرار می دهد. تبصره 4 ـ در صورتی که مستاجر محل سکنی در شهر محل سکونت خود مالک یک واحد مسکونی باشد موجر حق دارد پس از انقضای مدت اجاره تقاضای تخلیه مورد اجاره را بنماید.

مشاهده ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM