برابر محتویات پرونده خواهان خانم ز.ت. فرزند ه.م. 23 ساله خانه دار ساکن شیراز طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگاه خانواده شیراز به طرفیت خوانده دعوی همسرش آقای ه.م. فرزند ک. 30 ساله پاسدار ساکن شیراز به خواسته
مطالبه مهریه به تعداد پانصد سکه تمام بهار آزادی و چهارده نیم سکه و پنج ربع سکه آزادی مقوم به پنج میلیون تومان تقاضای رسیدگی نموده است موضوع دادخواست در تاریخ 14/4/90 پس از تشریفات ثبت و تشکیل پرونده و ارجاع در شعبه محترم چهاردهم دادگاه عمومی حقوقی شیراز مورد بررسی قرار گرفته است و سپس خوانده دعوی با وکالت آقای ب.الف. با تقدیم دادخواست تقابل به طرفیت خواهان بدوی مبنی بر تقاضای صدور حکم فسخ نکاح به دلیل تدلیس از سوی زوجه (خواهان بدوی) با پنهان نمودن بیماری های بی علاج به هنگام عقد و حاضر نشدن جهت مراجعه به پزشک پس از عقد تقاضای رسیدگی کرده است و این موضوع نیز در دادگاه فوق الذکر پس از تشکیل پرونده همراه با موضوع دادخواست زوجه تواما مورد بررسی قرار گرفته است در جلسه مورخه 8/12/90 دادگاه که زوج و وکیل وی حضور نداشته لیکن وکیل زوج لایحه ای تقدیم دادگاه نموده و خواسته زوج را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام نموده و خواهان بدوی زوجه نیز در جلسه دادگاه حضور یافته و خواسته اش را به شرح دادخواست تقدیمی مبنی بر مطالبه پانصد عدد سکه و چهارده و نیم سکه و پنج ربع سکه بیان داشته و گفته در صورت تشخیص اینجانب حاضرم به همراه همسرم به پزشکی قانونی معرفی شوم. متعاقبا زوجه طی دادخواست دیگر به طرفیت همسرش آقای ه.م. تقاضای صدور قرار تامین در رابطه با خواسته نسبت به
مطالبه مهریه نموده است و وکیل زوج با تقدیم لایحه ای دیگر گفته چون زوجه مریض های بی علاج خود را با یک سلسله دعانویسی که کشف شده و تقدیم دادگاه گردیده از زوج پنهان نموده موجب تدلیس در نکاح گردیده و تقاضای فسخ نکاح کرده است و وکیل منتخب زوجه نیز با تقدیم لایحه ای بیان داشته با توجه به نیاز زوجه موکله به
مهریه آن را از زوج خواسته و چون پرداخت ننموده مطالبه کرده و در خصوص دعوای فسخ نکاح از سوی زوج با توجه به این که صرف ادعای مریضی لاعلاج موجب فسخ نمی گردد وانگهی زوجه هیچ نوع بیماری نداشته و پزشکان معتمد آن را گواهی نموده اند و زوج پس از دادخواست
مهریه دادخواست فسخ نکاح را مطرح نموده و زوجه کاملا در تمکین زوج بود حتی به دلیل تمکین از وی کار را ترک نموده و خانه دار می باشد و تقاضای رد دعوای زوج را نموده است در جلسه مورخه 25/2/91 دادگاه زوج آقای ه.م. اظهار داشته که قبول دارم خانم ز.ت. همسرم می باشد مراسم عروسی برگزار گردیده و با ایشان رابطه زناشویی داشته ام و ایشان مریضی معده و روده دارد و حدودا پنج الی شش ماه پس از عقد و عروسی فهمیدم که ایشان این مریضی را دارد و وکیل وی نیز اعلام داشت که دفاعیات به شرح لایحه تقدیمی است و وکیل زوجه ضمن بیان خواسته به شرح دادخواست و لایحه تقدیمی گفته پیرو لایحه تقدیمی موکل هیچ بیماری خاص و لاعلاج ندارد بلکه خود زوج دارای بیماری مردانه بوده و قادر به انجام مسایل زناشویی نمی باشد و تقاضای معرفی وی به پزشک معتمد و قانونی را نموده و تقاضای
مهریه به تعداد پانصد سکه تمام و چهارده و نیم سکه و پنج ربع سکه را در حق زوجه مطالبه نموده است و وکیل زوج اظهار داشته به او
مهریه تعلق نمی گیرد چون تدلیس در نکاح نموده است و مریضی های خود را به هنگام عقد از زوج پنهان داشته است و زوج نیز اظهار داشته تا تاریخ 7/4/90 با هم زندگی مشترک داشته ایم شعبه محترم چهاردهم دادگاه خانواده شیراز پس از بررسی محتویات پرونده و اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 00348-28/2/91 با تـوجه به محتویات پـرونده و سند رسمـی نکـاح به شماره 31626-15/9/89 دفتر رسمی ثبت ازدواج شماره 4 شیراز ضمن احراز رابطه زوجیت دایم فی مابین خواهان بدوی خانم ز.ت. و خوانده دعوی آقای ه.م. و اشتغال ذمه زوج و استحقاق زوجه جهت
دریافت مهریه و عدم دلایل کافی بر برایت ذمه زوج یا بطلان دعوای زوجه و مستندا به ماده قانونی مندرج در دادنامه حکم بر محکومیت زوج خوانده به پرداخت پانصد سکه تمام بهار آزادی و چهارده عدد نیم سکه و پنج ربع سکه در حق زوجه صادر نموده و در مورد خواسته زوج مبنی بر فسخ نکاح اولا- از سوی زوج و وکیل وی نوع بیماری لاعلاج اعلام نگردیده و زوج در دادگاه صرفا به بیماری معده و روده زوجه بسنده نموده و ثانیا- زوج به موجب صورتجلسه 25/4/91 دادگاه اعلام داشته پنج الی شش ماه پس از عقد متوجه بیماری مذکور شده و پس از اطلاع تا تاریخ 7/4/90 با وی زندگی مشترک داشته و تقاضای فسخ نکرده و اعمال فوریت فسخ رعایت نشده لذا به لحاظ مرور زمان قرار رد دعوای فسخ نکاح صادر نموده است رای دادگاه پس از ابلاغ از سوی زوج آقای ه.م. با وکالت آقای ب.الف. مورد اعتراض قرار گرفته و با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بیان این که بسیاری از مریضی های روده و معده که زوج به آن اشاره نموده لاعلاج می باشد و به علاوه زوج پس از اطلاع از مریضی زوجه مطلع نبوده که مریضی وی لاعلاج می باشد و پس از آن دادخواست تقدیم شده و نیز تقاضای معرفی وی به پزشکی قانونی شد اما دادگاه بدوی معرفی ننموده و نیز بیان داشته که تقاضای فسخ به لحاظ تدلیس بوده نه این که بیماری یاد شده از جمله عیوب موجبه فسخ می باشد لذا تقاضای تجدیدنظر نموده است و وکیل زوجه نیز در رد تجدیدنظر خواهی لایحه ای تقدیم دادگاه نموده که در بخشی از آن به نبودن مورد ادعای زوج از موارد موجبه فسخ نکاح و مشخص ننمودن بیماری لاعلاج و این که زوجه حسب گواهی پزشکان معتمد بیماری خاص و لاعلاج نداشته اشاره نموده و تقاضای تایید رای دادگاه بدوی را نموده است پرونده در شعبه محترم هفتم دادگاه تجدیدنظر استان فارس مورد رسیدگی واقع شده و آن دادگاه با بررسی مندرجات پرونده و اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 000808-22/7/91 با توجه به عدم ارایه اعتراض موجه که موجبات نقص دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید و با عنایت به انطباق دادنامه تجدیدنظرخواسته با موازین لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی آن را تایید نموده است متعاقبا زوج آقای ه.م. در اعتراض به دادنامه فرجام خواسته که در آن دادنامه تجدیدنظرخواسته تایید گردیده با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بیان این که زوجه قبل از عقد بیماری معده داشته و نگفته و پنهان نموده و خانواده وی دخالت در زندگی نموده و چشم طمع به
مهریه دارند و من پس از ازدواج او را نزد پزشک برده و داروهای کمیاب گرفتم اما او ناسازگاری داشت و در تمکین قرار نمی گرفت و سه بار برای او که خانه پدرش بود نامه نوشتم نیامد لذا فرجام خواهی نموده و وکیل زوجه نیز در رد فرجام خواهی لایحه ای تقدیم نموده که در بخشی از آن به مستند و مستدل نبودن دعوای فرجام خواه و این که اقدام به طرح دعوای فسخ نکاح پس از گذشت یکسال و نیم ازدواج بوده و قبل از آن زوجه در تمکین زوج بوده است پرونده برای فرجام خواهی به دیوان عالی کشور ارسال و برای بررسی به این شعبه ارجاع شده است.