رای قضایی شماره 9109970910600680

رای قضایی شماره 9109970910600680

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9109970910600680


شماره دادنامه قطعی:
9109970910600680

تاریخ دادنامه قطعی:
1391/10/20

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
تعیین حبس تعزیری در مورد قتل به اعتقاد مهدور الدم بودن

پیام رای:
در اتهام قتل به اعتقاد مهدور الدم بودن چنانچه دادگاه نوع قتل را خطای شبه عمد تشخیص دهد محکوم کردن متهم به استناد ماده 612 قانون مجازات اسلامی به ده سال حبس فاقد توجیه قانونی است؛ زیرا تعزیر مقرر در این ماده مربوط به قتل عمدی است.

رای خلاصه جریان پرونده
آقای خ.غ. در 19/5/88 طی شرحی اعلام نموده که برادرش م.غ. مفقود گردیده و آخرین فردی که همراه برادرش بوده است خ.س. بوده مرجع انتظامی پس از بررسی و پیگیری از خ. تحقیق می نماید که وی اظهار می دارد: قرار بود مبلغ پنج هزار تومان از ع.ر. بگیرم و م.غ. را به منزلم بیاورم که ع.ر. با شخص دیگری فقدانی را به گروگان بردند. ع.ر. اول منکر موضوع شده ولی تحقیقات بعدی وی را ناچار به اظهار حقیقت نموده و در حالی که عرق از سر و روی وی جاری شده و گریه می کرده به قتل اعتراف نموده و اظهارات س. را تایید کرده است که پس از حضور م.غ. در منزل س. با همدستی شخصی به نام ش.ر. (ب.) مقتول را با دو دستگاه موتور به بیابان های اطراف.. . برده و پس از این که ش. دست و پای مقتول را با لنگ ب. که در اختیار داشتم بست وی را خودم در بیابان خفه کردم جسد را به گودالی که مقتول را وادار به کندن آن کرده بودیم گذاشتیم بعد جهت اطمینان با کاردی که از قبل به هم راه داشتم روی سینه او نشستم و گلوی وی را بریدم او را خاک کردم و از محل متواری شدیم. جهت حصول اطمینان مامورین با اخذ دستور قضایی به محل ادعایی عزیمت که پس از طی 130 کیلومتر در مسیر بیابان خودروها قادر به حرکت نبوده مامورین با متهم پیاده حدود 5 کیلومتر دیگر طی می نمایند که به محل دفن جسد می رسند که در نزدیک محل بوی تعفن شدید نیز به مشام می رسیده است. ضمن فیلم برداری جسد از گودال خارج به مرجع انتظامی منتقل پس از اخذ نظریه پزشکی قانونی جهت انجام مراسم تدفین تحویل خانواده مقتول گردید. پس از خاکبرداری وضعیت جسد به این صورت بوده که چشم ها دست ها و پاهای وی بسته شده بوده گلوی وی بریده و مدت زیادی از فوت گذشته بود ع.ر. انگیزه خود از قتل را قضیه ناموسی اعلام نمود و این که مقتول در سال گذشته به همسرم با فرد دیگری تجاوز نموده اند و این مساله برایم عقده شده بود که با ورود به منزلم و در غیاب من این کار را بکنند. ع.ر. در حین کشف جسد جزییات را تشریح نموده که از حرکات و بیانات وی فیلم برداری شده است. در بازپرسی ع.ر. اظهارات خود را شخصا نوشته است و توضیح داده که: دهم ماه مبارک سال 87 شهریور گذشته ساعت 30/8 به مسجد می رفت در مسیر م.غ. و ح.ک. را که در مسیر خانه ما حرکت می کردند دیدم برایم دست تکان دادند و سلام دادند رفتم مسجد بعد از دو ساعت برگشتم دیدم خانمم گریه می کند وی گفت بیا مرا بکش من دیگر نمی خواهم زنده بمانم نهایتا بعد از اصرار گفت دو نفر آمدند و به من تجاوز کردند به زور خانم را آرام کردم گفتم انتقام می گیرم و از او خواستم به خاطر دو بچه کوچک صبر کند و خودش را نکشد تا صبح گریه می کرد من هم گریه می کردم صبح ردپا را گرفتم دیدم ردپای همین دو نفر است م.غ. و ح.ک. به این دو نفر مشکوک شدم تحقیق کردم روز قبل م. با همین پسر آمده درب منزل ما سراغ من گفته ر. هست خانمم گفته نه گفته امشب می آید خانم گفته نه بعد من 8 شب بود آمدم خانمم گفت فلانی آمده دنبالت این ها یک روز قبل از این جریان بوده ـ یک بار دیگر آمدند موقع غروب بود ح.ک. 100 متری پشت دیوار ایستاده بود که دید نداشت م. به سمت خانه حرکت می کرد تا برود نگاه کند کسی هست یا نه ـ من از راه آمدم فورا برگشت موتور را نگه داشتم گفتم چکار داری گفت آمده ام از شما پول بگیرم پولی نداشتم بدهم رفت م. گفت بعدا می آییم بعد از نیم ساعت برگشتند م.غ. آمد خانه ما آب خورد ده دقیقه نشست و گفت ح. بیرون جاده ایستاده من دیگر می روم. هیچ رابطه ای با این دو پسر نداشتم ولی همیشه می آمد خود را نزدیک به من می کرد. وقتی این ها به خانه ما آمده بودند اسلحه ای جا مانده بود به کسی نگفتم از مغازه برادرش دیدن کردم دیدم همان اسلحه شبیه آن که اسباب بازی بود در آنجا وجود دارد از پدر م. پرسیدم کجاست سه روز بعد بود گفت سه روز است از م.غ. آماری نداریم. همان شب می روند منزل خ. از او سیوال کردم گفت: این ها آمدند خیلی اضطراب و استرس داشتند از تحقیقاتی که کردم مطمین شدم کار کار همین دو نفر است چون همان سه روز هم سه بار دیدم دور خانه ما گشت می زنند. دنبال نقشه بودم. به ش. گفتم قرار است ر.خ. او را بیاورد تو برو خانه خ. رفتند روز بعد م.غ. او را پای درختی نشانده بود. آمد دنبال من وقتی غ. مرا دید به لرزه افتاد گفت کار دارم مرا ببرید روستا با تندی گفتم بشین می ترسید می لرزید رفت هیزم بیاورد فرار کرد دیگر همه چیز برایم واضح شد. از او تنهایی سیوال کردم گفت کار ح.ک. بوده ولی گفته است نگو دیگر با او صحبت نکردم همراهان گفتند آزار و اذیتش نکن او را بکش و گرنه آزادش کن گفتم آزاد نمی کنم و برویم. و دست و پا دو چشم و دهن او را بستیم چاله کندیم خواباندیمش خودم با یک پارچه گلویش را تاباندم و خفه اش کردم بعد هم با کارد گردنش را بریدم. به خ.س. به اتهام معاونت در قتل تفهیم اتهام شده اظهار داشته: ر. به من گفت مقتول از وی گوشی تلفن و پول برده و به من گفت که بروم او را بیاورم آوردم بعد او را بردند نگفتند کجا می برند من نمی دانستم قصد کشتن وی را دارند. ر. با قرار بازداشت موقت به زندان اعزام می شود اعتراض وی نیز پذیرفته نمی شود (صفحه 70) والدین مقتول از ر. و س. اعلام شکایت نموده اند. نظریه پزشکی قانونی واصل شده است علت تامه فوت قطع عناصر حیاتی گردن در اثر بریدگی با چاقو یا کارد تعیین گردیده است. از زمان فوت حدودا ده روز گذشته است. در 18/3/89 مجددا در بازپرسی از وی سیوال شده علت قتل چه بوده؟ اظهار داشته: من مسجد رفته بودم به همسرم در ماه مبارک رمضان حمله کرده به عنف به او تجاوز کرده اند. می دانستم اگر شکایت کنم شاهد و مدرک می خواهند و کسی که این کار را انجام می دهد برای خودش شاهد نمی برد. من با این نقشه او را بردم تهدید کنم تا بگوید چه کسانی همراه او بوده اند اول گفت ح.ک. بعد با کابل او را زدم گفت من بوده ام من هم او را کشتم ش. و الف. هم آنجا بودند چنین آدم های کثیفی باید از جامعه جمع شوند. اگر شما هم بودید این کار را می کردید از ناموس خودم دفاع کرده ام اعدام هم اشکال ندارد به ش. و الف. نگفته بودم که می خواهم او را بکشم. ولی بعد از اقاریر متهم تصمیم گرفتم او را بکشم آن ها گفتند او را بزن ولی نکش ولی من کشتم آن ها از قبل اطلاع نداشتند. خودم هم نمی خواستم او را بکشم به خ. گفته بودم از منزلم دزدی می کرده وقتی به منزل آمدم فقط موضوع را به همسرم گفته ام. پرونده با صدور قرار مجرمیت به کیفری استان ارسال و به شعبه اول کیفری استان ارجاع می گردد والدین مقتول طی لایحه ای تقاضای پیگیری و اقدام قانونی نموده تقاضای قصاص می نمایند. در 27/7/1390 دادگاه با حضور اعضاء نماینده دادستان و برادر مقتول تشکیل می گردد برادر مقتول اظهار داشته والدینم به علت بیماری و بعد مسافت نتوانسته اند در جلسه حضور یابند نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی دارند متهم گفته است که: اظهارات قبلی خودم را قبول دارم خودم مقتول را به قتل رساندم این آقا به عنف به همسرم تجاوز کرده من مقتول را به وسیله چاقو در منطقه.. . به قتل رساندم. دادگاه نحوه قتل را از متهم سیوال کرده است که مطالب قبلی را تکرار نموده و اضافه کرده وقتی از مقتول پرسیدم چکار کردی گفت: شبی که برای نماز رفته بودی یک الف. و ح.ک. آمده بودند تو را بکشند بعد گفت ما دو نفر به زنت تجاوز کردیم وقتی او این حرف را زد من از روی جنون با چاقو یک ضربه به گردنش زدم و گردنش را بریدم قبل از قتل قصد کشتن نداشتم فقط می خواستم حقیقت را بگوید یک لحظه از خود بی خود شدم. فاصله تجاوز تا قتل یازده ماه طول کشیده بود. سیوال ـ دلیل دیگری که اثبات نماید مرحوم و سایر متهمین به همسرت تجاوز نموده اند دارید؟ جواب ـ هم جرم های وی در پرونده دیگر اعتراف کرده اند. آقای خ.س. اصلا از موضوع خبر نداشت چون من قصدش را نداشتم بلکه در صحنه ای که در بیابان پیش آمد بعد از اقرار به عمل زشت تجاوز به همسرم من عصبانی شدم و مرتکب قتل شدم خودم دست و پای او را بستم چاقو را همیشه با خودم داشتم برای بریدن شلنگ یا پنچرگیری موتورسیکلت و امثال این ها با مقتول هیچ خصومت نداشتم قبل از قتل هم با کسی صحبت نکرده بودم هفت روز بعد از قتل دستگیر شدم خودم را معرفی کردم و همه جریانات را از اول در آگاهی بیان کردم. سیوال شده چرا موضوع تجاوز را به مراجع قضایی و انتظامی گزارش نکردید؟ گفته است که: یک آدم فرهنگی بودم همسرم نیز آموزشیار نهضت سوادآموزی از ترس آبرویمان شکایت نکردیم حتی همسرم شکایت نوشت ولی من آن را پاره کردم. به خاطر حفظ آبروی خودمان وکیل تسخیری دفاعیات خود را ضمن لایحه تقدیم دادگاه نموده است و ضمن آن با تشریح مطالب و این که موکل وی دچار جنون آنی شده و با این ذهنیت که فردی را که می کشد مهدورالدم است تصمیم به قتل می گیرد و چون طبق ماده 51 از قانون مجازات اسلامی جنون رافع مسیولیت کیفری است تقاضای برایت نموده است. پرونده شکایت همسر متهم در شعبه رسیدگی کننده مطرح بوده که مورد ملاحظه قرار گرفته و دو متهم دستگیر شده اقرار کرده اند که وارد منزل شاکیه شده اند و مقتول نگهبانی می داده و به وی تجاوز کرده اند. متعاقبا مقتول جهت تجاوز مراجعه که موفق نشده (صفحه 221) در صفحه 228 هر دو نفر تجاوز را قبول نموده و اظهار داشته اند که م.غ. نیز تجاوز کرد. دادگاه به شرح دادنامه 00185 ـ 13/9/1390 صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان که برای اکثریت دادگاه احراز شده است متهم به عقیده مهدورالدم بودن مرتکب قتل شده ولی مهدورالدم بودن مقتول برای دادگاه به اثبات نرسیده در نتیجه اتهام را در حد قتل به منزله خطای شبه عمد محرز و مسلم دانسته و به استناد ماده 302 و تبصره 2 ماده 295 و 297 قانون مجازات اسلامی نامبرده را به پرداخت یک فقره دیه کامل مرد مسلمان در حق اولیای دم محکوم می نماید که باید ظرف دو سال پرداخت شود و به استناد ماده 612 قانون مجازات به تحمل ده سال حبس محکوم می نماید. اقلیت مستندا به تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی نامبرده را مستحق قصاص نفس می دانند. وکیل تسخیری طی شرحی به رای صادره اعتراض نموده و اظهار داشته ماده 612 در مورد قتل عمد است اگر دادگاه شبه عمد تشخیص داده استناد به این ماده صحیح نیست و تقاضای برایت موکل را نموده است. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و در 11/2/1391 به این شعبه ارجاع شده است.

رای شعبه دیوان عالی کشور
درخصوص تجدیدنظرخواهی م.ی. به وکالت از ع.ر. از دادنامه شماره 185 ـ 13/9/1390 صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان که در لایحه تقدیمی اظهار نموده که محکوم علیه مقتول را مهدورالدم می دانسته لذا وی را به قتل رسانده و تقاضای صدور حکم برایت موکل خود را نموده است با توجه به این که مهدورالدم بودن مقتول برای دادگاه به اثبات نرسیده و در این مورد اعتراض موجه و مستدلی که موجبات خدشه بر اساس رای و نقض آن را فراهم نماید به عمل نیامده و رای دادگاه در این قسمت مطابق با قانون و مدارک موجود در پرونده صادر گردیده و در رعایت تشریفات آیین دادرسی هم ایراد قابل ذکری ملاحظه نمی گردد بنابراین ضمن رد اعتراض معترض با استناد به بند «الف »; ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته در محکومیت پرداخت یک فقره دیه کامل مرد مسلمان در حق اولیاءدم تایید و ابرام می گردد. اما در قسمت دوم اعتراض که ماده 612 قانون مجازات اسلامی را فقط مربوط به قتل عمد مجری دانسته و حسب محتویات پرونده و نهایتا رای دادگاه قتل را خطای شبه عمد تلقی نموده است لذا در این مورد اعتراض را وارد دانسته با استناد به بند 4 قسمت ب ماده 265 قانون آیین دادرسی مزبور رای صادره در این قسمت نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه هم عرض ارجاع می گردد.
رییس شعبه 33 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
نیازی ـ اعتماد

قاضی:
محمد نیازی , سید نصرت الله اعتماد

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 51 ـ تعلیق اجرای مجازات محکوم نسبت به حق مدعی خصوصی تاثیری ندارد و حکم پرداخت خسارت یا دیه در این موارد اجراء می شود.

مشاهده ماده 51 قانون مجازات اسلامی

ماده 295 ـ هرگاه کسی فعلی که انجام آن را برعهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است ترک کند و به سبب آن جنایتی واقع شود چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته است جنایت حاصل به او مستند می شود و حسب مورد عمدی شبه عمدی یا خطای محض است مانند این که مادر یا دایه ای که شیر دادن را برعهده گرفته است کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند.

مشاهده ماده 295 قانون مجازات اسلامی

ماده 297 ـ اگر مرتکب با یک ضربه عمدی موجب جنایتی بر عضو شود که منجر به قتل مجنی علیه گردد چنانچه جنایت واقع شده مشمول تعریف جنایات عمدی باشد قتل عمدی محسوب می شود و به علت نقص عضو یا جراحتی که سبب قتل شده است به قصاص یا دیه محکوم نمی گردد.

مشاهده ماده 297 قانون مجازات اسلامی

ماده 612 ـ قطع و از بین بردن تمام زبان لال موجب یک سوم دیه کامل است و از بین بردن مقداری از آن موجب همان مقدار دیه به نسبت مساحت تمام زبان است. تبصره ـ لال اعم از مادرزادی و عارضی است لکن کسی که به واسطه عارضه ای به طور موقت قادر به سخن گفتن نیست گویا محسوب می شود.

مشاهده ماده 612 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM