1- برابر دادنامه شماره 402-1392/06/02 صادرشده از شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی.. . آقای الف. به اتهام ارتکاب بزه اهانت و تخریب عمدی شیشه دفتر کار شاکی آقای الف.ن. به استناد مواد 608 و 677
قانون مجازات اسلامی 1375 به پرداخت یک میلیون ریال بابت
توهین و تحمل شش ماه حبس تعزیری به جهت تخریب محکوم شده و این حکم به دلیل غیابی بودنش از سوی محکوم علیه مورد واخواهی قرار گرفته و دادگاه به شرح دادنامه شماره 570-1393/07/03 حکم واخواسته را عینا تایید کرده است.
2- محکوم علیه از دادنامه اخیر تجدیدنظرخواهی نموده و شعبه 7 دادگاه تجدیدنظر استان.. . وفق دادنامه شماره 942-1393/08/14 حکم تجدیدنظرخواسته را مورد تایید قرار داده است.
3- آقای الف.الف. وکیل دادگستری به وکالت از محکوم علیه از دادنامه اخیر درخواست پذیرش اعاده دادرسی از دیوان عالی کشور نموده که پس از ثبت در دبیرخانه به شعبه 34 برای رسیدگی ارجاع شده است. نامبرده در لایحه تقدیمی که هنگام شور خوانده می شود چنین توضیح داده اند:.. . شهادت شهود در پرونده دو نفر به عنوان شاهد ادای شهادت نموده اند حال آنچه در مورد شهادت قابل ذکر است که؛ اولا: مستندا به تبصره 21 ماده 155 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری در حقوق الناس شهادت در صورتی پذیرفته خواهد شد که به دستور دادگاه باشد. ثانیا: شهادت می بایست منجز باشد یعنی موضوع شهادت به طور صریح از سوی شاهد به طوری که رفع شبهه گردد انجام گیرد. ثالثا مطابق ماده 153 قانون مزبور شهود تحقیق و مطلعین قبل از اظهار اطلاعات خود باید سوگند یاد نمایند.. . حتی یکی از شهود اقرار نموده بنده اصلا در کلانتری حاضر نشده و شاکی برگه را سفید امضاء از من گرفته و بعدا خودش در آن مطالبی را تحریر نموده است و حتی ایشان در برگه پیوستی اقرار نموده اند که آقای الف. «موکل» صرفا با الف.ن. (شاکی) برخورد لفظی داشته و این جانب تخریب شیشه دفتر از طرف الف. را مشاهده ننموده و تصدیق نمی نمایم. پس شاهد محترم از شهادت خود عدول نموده که این امر کاملا منطبق با بند 4 ماده 272 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری است.