رای قضایی شماره 9309972131300161

رای قضایی شماره 9309972131300161

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309972131300161


شماره دادنامه قطعی:
9309972131300161

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/07/30

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تکمیل کردن چک سفید امضا از طرف دریافت کننده چک

پیام رای:
دادن چک سفید امضاء ظهور در تفویض اختیار پر کردن آن به دارنده چک دارد و بدین لحاظ درج مندرجات موردتوافق از ناحیه دارنده جعل و الحاق بشمار نمی آید.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام آقای الف.م. فرزند ج. و آقای ع. ن.پ. فرزند ح.ع.پ. دایر به کلاهبرداری ردیف اول و معاونت در بزه مزبور ردیف دوم موضوع شکایت آقای ح.م.چ. از متهم ردیف اول به اینکه متهم چک مزبور را در قبال طلب وی به او پرداخت نموده ولی چک پس از برگشت معلوم شده است که نشانی صادرکننده واقعیت ندارد و در مکان اعلامی فردی با نام صادرکننده شناخته نشده است و تحویل دهنده چک نیز تغییر مکان داده و امکان شناسایی هر دو نفر تحویل دهنده چک و صادرکننده چک از وی سلب شده است دادگاه عمل متهمین را با وصف مزبور از مصادیق کلاهبرداری دانسته و متهم ردیف اول را به استناد ماده 1 قانون تشدید مجازات به تحمل 2 سال حبس و پرداخت مبلغ 000/000/48 ریال در حق شاکی و معادل مبلغ مزبور به عنوان جزای نقدی دولت و ردیف دوم را با رعایت ماده 43 مجازات اسلامی به تحمل یک سال حبس محکوم می نماید رای صادره غیابی و ظرف 10 روز قابل تجدیدنظراست و سپس ظرف 20 روز قابل اعتراض می باشد.
رییس شعبه 102 دادگاه جزایی شهرری - صیفوری

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی آقای الف.الف.م. فرزند ج. نسبت به دادنامه شماره 9309970251300237 مورخ 27/05/1393 صادره از شعبه 102 دادگاه عمومی جزایی شهرری (موضوع واخواهی از دادنامه غیابی شماره 91099702541600366 مورخ 31/04/1391)که طی آن مشارالیه به اتهام کلاهبرداری به مبلغ چهل وهشت میلیون (000/000/48) ریال به تحمل یک سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی به مبلغ چهل وهشت میلیون (000/000/48) ریال در حق دولت و رد همین مبلغ در حق شاکی محکومیت جزایی حاصل نموده وارد به نظر می رسد. چراکه در مانحن فیه تجدیدنظرخوانده آقای ح. م.چ. مدعی است به امر خریدوفروش ضایعات فلزی اشتغال داشته که متهم تجدیدنظرخواه آقای الف.الف.م. به وی مراجعه و پس از خرید ضایعات باطری یک فقره چک به شماره 168755 مورخ 20/11/1389 به مبلغ چهل وهشت میلیون (000/000/48) ریال عهده بانک س. را به وی تسلیم نموده و متعاقب آن مشخص گردیده که چک متعلق به حساب بانکی آقای ع. ن. است. بر این اساس نیز دادگاه بدوی با وصف استعلام از بانک محال علیه و تاکید بانک بر مطابقت امضاء چک موضوع پرونده کار با امضاء افتتاح کننده حساب آقای ع. ن. صرفا به لحاظ عدم صحت نشانی و امکان شناسایی متهمین پرونده آقایان الف.الف.م. و ع. ن. در نشانی های اعلامی و بانکی و درنتیجه سلب امکان وصول وجه چک از ناحیه شاکی موضوع را قابل انطباق با بزه کلاهبرداری دانسته و حکم بر محکومیت جزایی متهم تجدیدنظرخواه آقای الف.الف.م. صادر کرده است. این در حالی است که از ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 مستفاد می گردد در بزه کلاهبرداری منظور قانون گذار این بوده که مرتکب با توسل به وسایل و مانورهای متقلبانه توام با سوءنیت مال دیگری را ببرد و ماده مرقوم شامل موردی که چکی صادر و به لحاظ عدم وجود محل یا اعتبار از ناحیه بانک محال علیه مواجه با گواهی عدم پرداخت می گردد نخواهد بود. مضاف بر اینکه صرف عدم شناسایی صادرکننده چک کافی به رای تحقق جرم کلاهبرداری نیست و تنها درصورتی که مجعول بودن چک به اثبات برسد در صورت جمع بودن شرایط موضوع می تواند قابل انطباق با بزه کلاهبرداری باشد که در پرونده کار چنین امری صورت نگرفته است. افزون بر اینکه در فرض دادن چک سفید امضاء از ناحیه صادرکننده به دیگری و درنهایت پر کردن مندرجات آن از ناحیه دارنده اولیه و سپس انتقال چک به دیگری نیز ملازمه ای با تحقق جرم کلاهبرداری ندارد؛ زیرا دادن چک سفید امضاء ظهور در تفویض اختیار پر کردن آن به دارنده چک دارد بنابراین وقتی کسی چکی را بدون تاریخ و سفید به کسی می دهد عرفا به معنای آن است که صادرکننده چک اختیار گذاشتن تاریخ را به دارنده داده است که هر وقت مایل به وصول وجه آن بود تاریخ گذاشته و به بانک مراجعه و وجه آن را دریافت نماید مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود و بدین لحاظ درج مندرجات موردتوافق از ناحیه دارنده جعل و الحاق بشمار نمی آید و جرم نیست. علی هذا با عنایت به مراتب مسطوره اقدام متهم تجدیدنظرخواه آقای الف.الف.م. در تسلیم یک فقره چک مارالذکر به تجدیدنظرخوانده آقای ح. م.چ. با وصف بلامحل بودن ملازمه ای با تحقق بزه کلاهبرداری ندارد و کفایت بر اثبات و احراز وقوع جرم معنونه نمی نماید و در نظر دادگاه با ارکان آن منطبق نبوده و وقوع جرم انتسابی از ناحیه متهم متصور نیست. لذا دادگاه با استناد به بند یک از قسمت «ب»; ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته متهم تجدیدنظرخواه آقای الف.الف.م. را با رعایت اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از اتهام انتسابی تبریه می نماید.
رییس شعبه 68 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار
مسعودی مقام - غفوری گوراب

قاضی:
مسعودی مقام , خیرالله غفوری گوراب , صیفوری

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 43 ـ در تعویق مراقبتی دادگاه صادرکننده قرار می تواند با توجه به جرم ارتکابی و خصوصیات مرتکب و شرایط زندگی او به نحوی که در زندگی وی یا خانواده اش اختلال اساسی و عمده ایجاد نکند مرتکب را به اجرای یک یا چند مورد از دستورهای زیر در مدت تعویق ملزم نماید: الف ـ حرفه آموزی یا اشتغال به حرفه ای خاص ب ـ اقامت یا عدم اقامت در مکان معین پ ـ درمان بیماری یا ترک اعتیاد ت ـ پرداخت نفقه افراد واجب النفقه ث ـ خودداری از تصدی کلیه یا برخی از وسایل نقلیه موتوری ج ـ خودداری از فعالیت حرفه ای مرتبط با جرم ارتکابی یا استفاده از وسایل موثر در آن چ ـ خودداری از ارتباط و معاشرت با شرکاء یا معاونان جرم یا دیگر اشخاص از قبیل بزه دیده به تشخیص دادگاه ح ـ گذراندن دوره یا دوره های خاص آموزش و یادگیری مهارت های اساسی زندگی یا شرکت در دوره های تربیتی اخلاقی مذهبی تحصیلی یا ورزشی

مشاهده ماده 43 قانون مجازات اسلامی

اصل 37 ـ اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

مشاهده ماده 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM