رای قضایی شماره 9309970269400859

رای قضایی شماره 9309970269400859

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970269400859


شماره دادنامه قطعی:
9309970269400859

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/07/19

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تاثیر قصد احسان متصرف در تعلق اجرت المثل به مالکین

پیام رای:
چنانچه یکی از وراث در ملک موروثی پدری (که وی هم با فوت پدر در ملک دارای سهم الارث است) تصرف داشته و از مادر خود پرستاری نماید اجرت المثل ایام تصرف از ناحیه سایر وراث تا زمان فوت مادر از وی قابل مطالبه نیست.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دعوی آقای ب.ج. فرزند ج به طرفیت خانم ژ.ج. به خواسته مطالبه اجرت المثل از تاریخ 1389/08/22 لغایت صدور حکم و مطالبه خسارت دادرسی توجها به محتویات پرونده و دلایل موجود مالکیت منافع مورد ترافع به نام خواهان محرز است و به کیفیت منعکس در مستندات دعوی بقای تصرفات خوانده در محل مورد ترافع محقق می باشد. لذا دادگاه در جهت رسیدگی به دعوی خواهان و دلایل آن جلب نظر کارشناس معمول داشته و کارشناس منتخب دادگاه به شرح نظریه تقدیمی خود ضمن تایید وجود تصرفات خوانده اجرت المثل ایام تصرف خوانده در محل متنازع فیه را از مورخ 1389/08/22 لغایت 1393/02/30 جمعا مبلغ 333/243/561 ریال برآورد و اعلام نموده است که سهم خواهان از مبلغ فوق 740/720/124 ریال می باشد که نظریه کارشناس مصون از ایراد و تعرض طرفین بوده و دلیلی که حکایت از بی اعتباری نظریه کارشناس باشد ابراز نشده است با این وصف چون خوانده از دعوی مطروحه دفاعی به عمل نیاورده دادگاه دعوی خواهان را محمول بر صحت تلقی و مستندا به مواد 466و473و320 قانون مدنی و مواد 198و519 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به محکومیت خواند به پرداخت مبلغ 740/720/124 ریال بابت اصل خواسته به انضمام هزینه دادرسی و دستمزد کارشناسی در حق خواهان صادر و اعلام می نماید. بدیهی است اجرای حکم منوط به پرداخت مابقی هزینه دادرسی از ناحیه خواهان می باشد رای صادره حضوری محسوب و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 47 دادگاه حقوقی تهران- شهمرادی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی خانم ژ.ج. با وکالت خانم ز.الف. به طرفیت برادرش آقای ب.ج. با وکالت آقای م.ص. نسبت به بخشی از دادنامه شماره 930425 مورخ19/5/93صادره شعبه 47 دادگاه عمومی حقوقی تهرآن که به موجب آن تجدیدنظرخواه محکوم به پرداخت مبلغ124/720/740ریال بابت اجرت المثل تصرف و استفاده از منزل مسکونی موضوع پرونده به انضمام خسارات دادرسی مربوطه شده وارد است. توضیح اینکه بنا به اظهار طرفین و محتویات پرونده مورث آنان مرحوم ج.ج. مالک شش دانگ آپارتمان دارای انباری قطعه 2 و پارکینگ قطعه 2 به پلاک ثبتی شماره.../... به مساحت63/38 مترمربع واقع در بخش 2 تهران بوده که در تاریخ 1389/08/22 فوت شده وقهرا به وراث او ازجمله نامبردگان رسیده است. تجدیدنظر خوانده به شرح دادخواست تقدیمی به دادگاه مذکور تقاضای محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف از تاریخ فوت مرحوم مورث تا صدور حکم را نموده که دادگاه با جلب نظر کارشناس سهم تجدیدنظرخوانده از اجرت المثل واحد مسکونی مذکور را معادل مبلغ فوق تشخیص و بدان حکم نموده است. تجدیدنظرخواه مدعی است قبل از فوت مرحوم پدرشان به عنوان پرستار آن مرحوم و نیز مادرشان نزد آنان زندگی می کرده است و پس از فوت پدر پرستاری از مادر را ادامه تا اینکه وی نیز در 1391/07/27 فوت شده است و بدین لحاظ نبایستی اجرت المثل پرداخت کند و برای اثبات این ادعا و به عبارت دیگر دفاعیات خود شهادت نامه ای تنظیم که به امضاء سایر وراث مرحوم مذکور نیز رسیده و موید مراتب است. تجدیدنظرخوانده مفاد این شهادت نامه را تکذیب نکرده و وکیل وی در قبال آن نوشته [که] آن را موکلش امضاء نکرده است. همان گونه که آورده شد به اعتقاد دادگاه تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه راجع به بخشی از مبلغ مورد حکم که مربوط به [پیش از] زمان فوت مادر طرفین یعنی 1391/07/27 است وارد است چه اینکه همان گونه که گواهی مسجلین شهادت نامه استنادی تجدیدنظرخواه دلالت دارد وی تا تاریخ اخیر به واسطه پرستاری مادر در منزل حضور داشته است و در این گونه موارد همه افراد خانواده نه تنها از فردی که پرستاری والد یا والده شان را عهده دار می شوند اجاره محل سکونت پرستار را مطالبه نمی کنند بلکه این اقدام را امری خیر و نیکو مطابق عرف جامعه می دانند. فلذا برای تجدیدنظرخوانده جهت این مدت یعنی تا 1391/07/27 حقی متصور نیست و دادگاه مستندا به بند ج ماده 348 و مواد 358و197 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن نقض حکم تجدیدنظرخواسته حکم بر بی حقی خواهان اولیه صادر و اعلام می دارد. ولیکن تجدیدنظرخواهی نسبت به مازاد بر مدت مذکور با توجه به اینکه موضوع پرستاری از مادر نیز منتفی شده و تجدیدنظرخوانده ادامه تصرفات او را اجازه ننموده با هیچ یک از جهات موضوع ماده 348 از قانون مذکور مطابقت ندارد به استناد ماده 358 از همان قانون با رد آن دادنامه تجدیدنظرخواسته راتایید می نماید. این رای قطعی است.
رییس و مستشار شعبه 51 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
ترابی - حاجی حسنی

قاضی:
سهراب شهمرادی , علی حاجی حسنی , ترابی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 466 - اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره می شود اجاره دهنده را موجر و اجاره کننده را مستاجر و مورد اجاره را عین مستاجره گویند.

مشاهده ماده 466 قانون مدنی

ماده 473 - لازم نیست که موجر مالک عین مستاجره باشد ولی باید مالک منافع آن باشد.

مشاهده ماده 473 قانون مدنی

ماده 320 - نسبت به منافع مال مغصوب هر یک از غاصبین به اندازه ی منافع زمان تصرف خود و مابعد خود ضامن است اگر چه استیفای منفعت نکرده باشد لیکن غاصبی که از عهده ی منافع زمان تصرف غاصبین لاحق خود برآمده است می تواند به هر یک نسبت به زمان تصرف او رجوع کند.

مشاهده ماده 320 قانون مدنی

ماده 198 - درصورتی که حق یا د ینی برعهده کسی ثابت شد اصل بر بقای آن است مگر این که خلاف آن ثابت شود.

مشاهده ماده 198 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 519 - خسارات دادرسی عبارتست از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و هزینه های دیگری که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده است از قبیل حق الزحمه کارشناسی و هزینه تحقیقات محلی.

مشاهده ماده 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 197 - اصل برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات کند درغیر این صورت با سوگند خوانده حکم برائت صادر خواهد شد.

مشاهده ماده 197 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM