رای قضایی شماره 9309970221200671

رای قضایی شماره 9309970221200671

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970221200671


شماره دادنامه قطعی:
9309970221200671

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/05/27

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
سکوت موجر در برابر تغییر شغل مستاجر

پیام رای:
خودداری طولانی مدت موجر از اعمال حق فسخ خود باوجود اطلاع از تخلف مستاجر (تغییر شغل) عرفا به منزله عدول از آن بوده و موجب سقوط حق فسخ است.

رای دادگاه بدوی
در خصوص واخواهی 1 - آقای م.ع. 2 - خانم م.ک. به وکالت از آقای ع.ت. نسبت به دادنامه غیابی شماره 92000488 - 20/6/92 صادره از ناحیه این دادگاه با توجه به اوراق و محتویات پرونده صرف نظر از اینکه بانک م. شعبه م. در پاسخ استعلام دادگاه در رابطه با اعلام مشخصات وصول کننده سه فقره چک موردادعای وکلای واخواه که در راستای جلب رضایت مالک بابت تغییر شغل صادرشده است اعلام داشته است اسناد تا سال 82 امحاء گردیده است با امعان نظر به دفاعیات دیگر وکیل واخواه (خانم ک.) در جلسه دادرسی مورخه 6/2/93 و استناد وی به رسیدهای پرداخت اجاره بها که در آن ها صراحتا شغل مستاجر (نمایشگاه چوب آرا) و (مبل م.) ذکرشده است و این امر دلالت بر رضایت مالک قبلی (مورث واخواندگان) به موضوع تغییر شغل می نماید دادگاه واخواهی واخواه را وارد و ثابت تشخیص و به استناد مواد 305 و 306 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه واخواسته را نقض و به استناد مواد 1257 و 1258 قانون مدنی و 194 197 199 و 200 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوای خواهان ها صادر می نماید رای صادره حضوری و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 155 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ نمازی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی آقایان ف. و الف.ف. هردو با وکالت آقای ع.الف. و خانم ی.م. به طرفیت آقای ع.ت. با وکالت خانم م.ک. نسبت به دادنامه شماره 0205-20/3/93 شعبه 155 دادگاه عمومی حقوقی تهران می باشد. بر اساس دادنامه موصوف واخواهی تجدیدنظر خوانده از دادنامه غیابی شماره 0488-20/6/92 آن دادگاه متضمن محکومیت وی به تخلیه سه دانگ یک باب مغازه مستاجره به پلاک ثبتی شماره 11206/4476 بخش 7 تهران به لحاظ تغییر شغل و پرداخت خسارت دادرسی موردپذیرش قرارگرفته با فسخ دادنامه واخواسته حکم به بطلان دعوی بدوی صادرشده است. اینک با بررسی محتویات و مستندات پرونده و مطالعه لوایح ابرازی وکلای طرفین نظر به اینکه: اولا- در این مرحله ایراد موجه و مدللی که با یکی از جهات تجدیدنظرخواهی منطبق بوده و موثر در نقض و بی اعتباری دادنامه معترض عنه گردد اقامه نشده است. ثانیا: مورث تجدیدنظر خواهان ها در تاریخ 9/12/89 فوت گردیده حال آنکه مدارک ابرازی دلالت بر این دارد که تغییر شغل حداقل در سال 78 صورت گرفته و مشارالیه با اطلاع کامل از تغییر شغل به اتفاق مالک دیگر با تصریح شغل جدید (مبل فروشی م.) از مستاجر اجاره بهاء دریافت می کرده است. صرف نظر از اینکه مستاجر مدعی پرداخت وجه جهت جلب رضایت مالکین به منظور تغییر شغل شده است اصولا عدم اعمال حق فسخ باوجود اطلاع از تخلف به مدت بیش از ده سال از سوی مشروط له عرفا به منزله عدول از آن و سقوط حق فسخ تلقی می گردد. ثالثا - رای دادگاه بدوی با توجه به مبانی و مستندات و استدلال منعکس در آن موافق مقررات قانونی صادرشده و از لحاظ رسیدگی شکلی نیز بر دادرسی مرحله نخستین اشکالی وارد نمی باشد بنا به مراتب مذکور به تجویز ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی با رد اعتراض دادنامه تجدیدنظر خواسته تایید و استوار می گردد. این رای قطعی است.
رییس شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
دوبحری ـ قیصری

قاضی:
رضا نمازی , رسول دوبحری , قیصری

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 1257 - هرکس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی علیه هر گاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد اثبات امر برعهده او است.

مشاهده ماده 1257 قانون مدنی

ماده 1258 - دلائل اثبات دعوی از قرار ذیل است : 1 – اقرار؛ 2 – اسناد کتبی؛ 3 – شهادت؛ 4 – امارات؛ 5 – قسم.

مشاهده ماده 1258 قانون مدنی

ماده 305 - محکوم علیه غایب حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده می شود. دادخواست واخواهی در دادگاه صادر کننده حکم غیابی قابل رسیدگی است.

مشاهده ماده 305 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 306 - مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند بیست روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند دو ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده رای اعلام نماید. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می شود. جهات زیر عذر موجه محسوب می گردد: 1 - مرضی که مانع از حرکت است. 2 - فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد. 3 - حوادث قهریه از قبیل سیل زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد. 4 - توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد. تبصره 1 - چنانچه ابلاغ واقعی به شخص محکوم علیه میسر نباشد و ابلاغ قانونی به عمل آید آن ابلاغ معتبر بوده و حکم غیابی پس از انقضاء مهلت قانونی و قطعی شدن به موقع اجراء گذارده خواهد شد. درصورتی که حکم ابلاغ واقعی نشده باشد و محکوم علیه مدعی عدم اطلاع از مفاد رای باشد می تواند دادخواست واخواهی به دادگاه صادرکننده حکم غیابی تقدیم دارد. دادگاه بدوا خارج از نوبت در این مورد رسیدگی نموده قرار رد یا قبول دادخواست را صادر می کند. قرار قبول دادخواست مانع اجرای حکم خواهد بود. تبصره 2 - اجرای حکم غیابی منوط به معرفی ضامن معتبر یا اخذ تامین متناسب از محکوم له خواهد بود. مگر اینکه دادنامه یا اجرائیه به محکوم علیه غایب ابلاغ واقعی شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ دادنامه واخواهی نکرده باشد. تبصره 3 - تقدیم دادخواست خارج از مهلت یادشده بدون عذر موجه قابل رسیدگی در مرحله تجدیدنظر برابر مقررات مربوط به آن مرحله می باشد.

مشاهده ماده 306 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM