رای قضایی شماره 9309970222500535

رای قضایی شماره 9309970222500535

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970222500535


شماره دادنامه قطعی:
9309970222500535

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/04/24

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تصمیم دادگاه در دعوای اعسار

پیام رای:
با عنایت به اینکه تقسیط محکوم به ملازمه با احراز اعسار خواهان از پرداخت دفعتا واحده محکوم به دارد ابتدا باید تکلیف اعسار از پرداخت محکوم به روشن شود و سپس در مورد تقسیط آن تصمیم گیری به عمل آید.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست آقای م.ر. به طرفیت آقای ی.ن. و خانم س.و. به خواسته اعسار به تقسیط از پرداخت محکوم به موضوع دادنامه شماره 999 مورخ 21/8/92 صادره در پرونده کلاسه 1152/91/627 با توجه به محتویات پرونده استماع اظهارات طرفین مودای گواهی گواهان و اینکه از ناحیه خواندگان دفاعی عمل نیامده است خواسته خواهان به نظر دادگاه موجه بوده دادگاه به استناد ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی و مواد 1 و 23 قانون اعسار خواهان را متمکن از پرداخت به نحو تقسیط شناخته با عنایت به اینکه مبلغ شش صد و سی میلیون ریال به حکایت پرونده اجرایی به حساب خواندگان واریز گردیده است علی هذا حکم به پرداخت مابقی محکوم به یک پنجم به صورت نقد و بقیه محکوم به هرماه یک سوم از یک صدم دیه کامل تا استهلاک محکوم به صادر و اعلام می نماید رای صادره حضوری بوده ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر استان می باشد.
رییس شعبه 1152 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ جعفریان

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه تجدیدنظرخواه آقای ی.ن. و خانم س.و. به طرفیت تجدیدنظر خوانده آقای م.ر. و نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 01142 مورخ 30/10/92 شعبه 1152 محترم دادگاه عمومی جزایی تهران که بر صدور حکم به پرداخت مابقی محکوم به موضوع دادنامه شماره 00999-21/8/91 صادره از آن دادگاه (زیرا از کل مبلغ محکوم به میزان 000/000/630 ریال از سوی محکوم علیه پرداخت گردیده است) به نحو تقسیط به صورت پرداخت یک پنجم آن نقدا و الباقی هرماه یک سوم از یک صدم دیه کامل تا استهلاک محکوم به اشعار داشته مآلا وارد و موجه بوده و دادنامه در وضعیت اصداری قابلیت و استعداد تایید و استواری را نداشته و به علت مباینت با موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده مستلزم نقض می باشد زیرا صرف نظر از آنکه گواهی و شهادت معنونه که گواهان تعرفه شده از سوی مدعی اعسار در محضر محکمه محترم نخستین بیان داشته اند منطبق با مفاد ماده 23 قانون اعسار مصوب 20/9/1313 با اصلاحات بعدی نبوده و بعضا در تعارض نیز قرار داشته که در زمان خود مورد بحث واقع خواهد شد و راجع به آن اظهارنظر خواهد گردید لیکن فی الحال با توجه به تصریح مفاد نظریه شماره 10032/7 مورخ 26/10/79 اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضاییه که بیان داشته ((... چنانچه محکوم علیه ابتدا به ساکن دادخواست تقسیط داده باشد ابتدا باید تکلیف اعسار از محکوم به روشن شود و سپس در مورد تقسیط تصمیم گیری به عمل آید... )) و نیز مطابق نظریه شماره 838/7 مورخ 9/11/78 آن اداره کل که بیان داشته ((... تقسیط بدهی محکوم علیه ملازمه با احراز اعسار و عدم توانایی وی به پرداخت دفعتا واحده محکوم به و نیز توانایی محکوم علیه به پرداخت آن به نحوه اقساط دارد... )) با اوصاف مرقوم عدم اتخاذ تصمیم محکمه بدوی در خصوص اعسار محکوم علیه (مدعی اعسار) راجع به عدم توانایی وی به پرداخت دفعتا واحده محکوم به و قبل از روشن شدن تکلیف اعسار از محکوم به و بدون لحاظ اعسار رای به تقسیط مواجه با اشکال قانونی بوده و رای تجدیدنظر خواسته را درخور نقض می نماید زیرا همان گونه که بیان شد تقسیط محکوم به ملازمه با احراز اعسار به عدم توانایی محکوم له به پرداخت دفعتا واحده محکوم به دارد و مطابق مفاد نظریات پیش گفته ابتدا می بایست تکلیف اعسار از محکوم به روشن شود و سپس در مورد تقسیط تصمیم گیری به عمل آید و حال آنکه در مانحن فیه محکمه محترم نخستین راجع به اعسار اتخاذ تصمیم نفیا یا اثباتا ننموده که با این وصف مراتب مواجه با مقررات قانونی موضوع ماده 349 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی می باشد که مقرر داشته ((مرجع تجدیدنظر فقط به آنچه که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرارگرفته رسیدگی می نماید)) ملاحظه می گردد که راجع به اعسار در مرحله نخستین رای (حکمی) اصدار نیافته و محکمه محترم نخستین آن را مورد لحوق حکم قرار نداده تا این مرجع نفیا و اثباتا راجع به آن اظهارنظر نماید بناء علی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مارالذکر با قبول و پذیرش کلی و عمومی و شکلی تجدیدنظرخواهی مطروحه و ازآنجاکه صدور حکم بر تقسیط معنونه به تنهایی فاقد تاثیر قانونی بوده و به علت فقدان منشا اثر کان لم یکن و سالبه به انتفاء موضوع می باشد لذا با اتخاذ وحدت از ملاک و منطوق ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و مواد 20 25 26 و صدور مواد 2930 و 31 و ماده 37 قانون اعسار مصوب سال 1313 و اصلاحیه های بعدی آن ضمن اعلام نقض و درنتیجه کان لم یکن و بلااثر گردیدن رای موضوع دادنامه تجدیدنظر خواسته درنتیجه مرجع رسیدگی نخستین را دلالت بر اعمال مقررات قانونی می نماید. رای دادگاه قطعی است.
رییس شعبه 25 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
طاهری ـ موحدی

قاضی:
جعفریان , طاهری , حمیدرضاموحدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

ماده 349 - مرجع تجدیدنظر فقط به آنچه که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 349 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM