رای قضایی شماره 9309970270100306

رای قضایی شماره 9309970270100306

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970270100306


شماره دادنامه قطعی:
9309970270100306

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/04/03

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تاثیر تاخیر مطالبه دیه توسط شاکی

پیام رای:
تاخیر مطالبه دیه توسط اولیای دم موجب منتفی شدن پرداخت دیه به قیمت یوم الادا است بنابراین اولیای دم مستحق دیه به ماخذ زمان استقرار دین که شرایط پرداخت فراهم شده است هستند.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام آقای ح.ع. دایر بر جنبه خصوصی بی احتیاطی در امر رانندگی منجر به قتل غیرعمدی موضوع شکایت ورثه موکل با عنایت به شکایت شاکی و دلایل منعکس در قرار مجرمیت و کیفرخواست صادره از دادسرای ناحیه 4 تهران به شماره 92001518 مورخ 25/02/92 ارتکاب بزه انتسابی از نظر دادگاه محرز و مسلم می باشد لذا دادگاه به استناد مواد 302 و 304 و 714 قانون مجازات اسلامی وی را به پرداخت یک فقره دیه کامل در حق ورثه موکل محکوم می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 1082 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ عالمی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در این پرونده خانم ح.ز. به وکالت از آقای ح.ع. از دادنامه شماره 00846 مورخ 12/08/92 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزایی تهران تجدیدنظرخواهی کرده است به موجب دادنامه موصوف تجدیدنظرخواه از حیث بزه قتل غیرعمد مرحوم م.ل. به لحاظ بی احتیاطی در امر رانندگی به پرداخت یک فقره دیه کامل در حق اولیای دم متوفی محکوم شده است عمده اعتراض وکیل تجدیدنظرخواه این است که موکل وی طی دادنامه شماره 678 مورخ 07/06/84 شعبه 1081 دادگاه عمومی جزایی تهران و دادنامه شماره 1844 مورخ 03/09/84 شعبه 34 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به پرداخت دیه در حق شاکی خصوصی آقای الف.ی. و پرداخت مبلغ پنج میلیون ریال جزای نقدی برای جنبه عمومی جرم محکوم شده که اجرا هم گردیده است. بنابراین محکومیت مجدد موکل صحیح نیست و اولیای دم متوفی م.ل. در رسیدگی قبلی چندین بار احضار شده اند که از حضور امتناع کرده اند و به دفعات به اداره بیمه دستور داده شد که دیه مقتول را کارسازی نماید که عدم پرداخت دیه را عدم صدور حکم قطعی اعلام می دارد اولیای دم متوفی از طرح شکایت و مطالبه دیه خودداری کرده اند بنابراین موکل وی قصوری در موضوع نداشته و شاکی بر علیه خویش اقدام نموده است. دادگاه با توجه به بررسی اوراق و مستندات پرونده دادنامه تجدیدنظرخواسته دایر بر محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت دیه مرحوم م.ل. وفق مقررات و بر اساس مستندات پرونده صادر شده و علل و جهات موجهی که موجب نقض رای بدوی باشد ابراز و ارایه نگردیده است لکن نکات زیر به دادنامه تجدیدنظرخواسته الحاق و اصلاح می شود: 1- در ارتباط با جنبه عمومی بزه قبلا طی دادنامه های صدرالذکر اتخاذ تصمیم شده است. 2- رسیدگی به جنبه خصوصی جرم مزبور و صدور حکم به پرداخت دیه فاقد اشکال قانونی است و به لحاظ عدم مطالبه از سوی اولیای دم متوفی آن ها استحقاق دیه را به ماخذ زمان استقرار به عنوان دین دارند. 3- دیه دین است بر ذمه مقصر اما آن جایی که اولیای دم متوفی از مطالبه آن خودداری می نمایند براساس قاعده اقدام مستحق دریافت ارزش زمان فراهم شدن پرداخت دیه می شوند. 4- افزایش نرخ دیه به لحاظ عدم مطالبه دیه از ناحیه شاکی بوده و عدالت اقتضا نمی نماید که تاخیر شاکی در مطالبه حق خود مبلغ بیشتری را بر مقصر حادثه تحمیل نماید بنابراین قسمت روز استقرار دیه با عدالت سازگار می باشد و مانع از ایجاد ضرر و ناروا بر دیگری است عدم پرداخت ناشی از عدم مطالبه اولیای دم متوفی بوده و با اعلام آمادگی محکوم علیه دادنامه های قبلی و شرکت بیمه برای پرداخت نوسانات بازار و افزایش میزان دیه شامل آنان نمی گردد. 5- مطابق قانون اصلاح بیمه اجباری مسیولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث بیمه گر ملزم به پرداخت و جبران خسارت های وارده به اشخاص است ملاک اعمال مجازات و پرداخت قیمت دیه روز پرداخت است و با استقرار دین محکوم علیه مکلف می شود در موعد مقرر قانونی شرایط پرداخت آن را چه از طریق بیمه و چه شخصی فراهم نماید در صورتی که سبب تاخیر در مطالبه و دریافت دیه از ناحیه اولیای دم متوفی باشد یوم الادا منتفی خواهد شد و میزان آن همان زمان استقرار خواهد بود که شرایط پرداخت فراهم شده است هم چنان که در بحث خسارت تاخیر تادیه موضوع ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نیز نظر قانون گذار همین می باشد و به تصریح مطالبه داین به عنوان شرط تحقق آن اشاره می نماید. بر همین اساس با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته با الحاق و اصلاح موارد فوق به استناد بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تایید و استوار می شود. این رای قطعی است.
رییس شعبه 56 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
اهوارکی ـ رمضانی

قاضی:
عالــمی , اهوارکی , رمضانی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 302 ـ در صورتی که مجنی علیه دارای یکی از حالات زیر باشد مرتکب به قصاص و پرداخت دیه محکوم نمی شود: الف ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است. ب ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است مشروط بر اینکه جنایت وارد شده بیش از مجازات حدی او نباشد در غیر این صورت مقدار اضافه بر حد حسب مورد دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است. پ ـ مستحق قصاص نفس یا عضو فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص نمی شود. ت ـ متجاوز و کسی که تجاوز او قریب الوقوع است و در دفاع مشروع به شرح مقرر در ماده (156) این قانون جنایتی بر او وارد شود. ث ـ زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است. تبصره 1 ـ اقدام در مورد بندهای (الف) (ب) و (پ) این ماده بدون اجازه دادگاه جرم است و مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود. تبصره 2 ـ در مورد بند (ت) چنانچه نفس دفاع صدق کند ولی از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است لکن مرتکب به شرح مقرر در قانون به دیه و مجازات تعزیری محکوم می شود.

مشاهده ماده 302 قانون مجازات اسلامی

ماده 304 ـ جنایت عمدی نسبت به نابالغ موجب قصاص است.

مشاهده ماده 304 قانون مجازات اسلامی

ماده 714 ـ دیه صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست می شود به شرح ذیل است: الف ـ سیاه شدن پوست صورت شش هزارم کبود شدن آن سه هزارم و سرخ شدن آن یک و نیم هزارم دیه کامل ب ـ تغییر رنگ پوست سایر اعضاء حسب مورد نصف مقادیر مذکور در بند (الف) تبصره 1 ـ در حکم مذکور فرقی بین اینکه عضو دارای دیه مقدر باشد یا نباشد نیست. همچنین فرقی بین تغییر رنگ تمام یا قسمتی از عضو و نیز بقاء یا زوال اثر آن نمیباشد. تبصره 2 ـ در تغییر رنگ پوست سر ارش ثابت است.

مشاهده ماده 714 قانون مجازات اسلامی

ماده 522 - در دعاویی که موضوع آن د ین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه داین و تمکن مدیون مدیون امتناع از پرداخت نموده در صورت تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه از زمان سررسید تا هنگام پرداخت و پس از مطالبه طلبکار دادگاه با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد محاسبه و مورد حکم قرار خواهد داد مگر این که طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند.

مشاهده ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM