تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه تجدیدنظر خواهان ها آقایان 1- ه.س. و 2- ص.خ. به طرفیت تجدیدنظر خوانده آقای پ.ک. و نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 00412 مورخ 12/9/92 شعبه 8 محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر صدور حکم به محکومیت تجدیدنظر خواهان ها به پرداخت وجه یک فقره چک به شماره 984650/62 مورخ 26/9/91 به مبلغ 000/000/75 ریال بانک س. شعبه ن. کد.. . و با احتساب هزینه دادرسی و
خسارت تاخیر تادیه و به نحو تضامنی و کلا له و در حق تجدیدنظر خوانده اشعار داشته که دادنامه مرقوم نسبت به آقای س. حضوری و نسبت به آقای خ. غیابی اعلام گردیده و آقای خ. صراحتا از حق دعوی اعتراض واخواهی پیرامون دادنامه غیابی و نسبت به خود صرف نظر نموده و علی الراس و دفعتا مبادرت به تجدیدنظرخواهی از آن داشته اولا و صرفا نسبت به تجدیدنظرخواه ردیف دوم آقای ص.خ. مآلا وارد و موجه بوده و دادنامه در وضعیت اصداری قابلیت و استعداد تایید و استواری را نداشته و به علت مباینت با موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده مستلزم نقض می باشد زیرا: آقای خ. ظهر چک مستند دعوی یادشده را به عنوان ظهر نویس امضاء نموده و در محدوده تعهد مربوطه به عنوان ظهر نویس مسیولیت
پرداخت وجه چک یادشده را داشته و این در حالی است که مطابق مقررات قانونی موضوع ماده 315
قانون تجارت چنانچه دارنده قانونی چک قصد انتفاع و بهره برداری از مقررات راجع به استناد تجاری و امتیازات ویژه آن ها که چک نیز از آن برخوردار است را داشته باشد ظرف مدت 15 روز از تاریخ مندرج در چک که علی القاعده تاریخ صدور محسوب می گردد وجه آن را و از طریق بانک محال علیه مطالبه نماید و اگر به تکلیف آمره معنونه و در فرجه مقرره مبادرتی نورزد دعوی او به طرفیت ظهر نویس مسموع نخواهد بود و این در حالی است که در مانحن فیه خواهان بدوی (آقای ک.) علی رغم درج تاریخ 26/9/91 در چک مستند دعوی درحالی که فرجه یادشده و حتی با اغماض و احتساب دو روز صدور و اقدام در تاریخ 12/10/91 به پایان رسیده و علی رغم آن مشارالیه در تاریخ 18/10/91 مبادرت در مراجعه به بانک مربوطه و
مطالبه وجه چک مرقوم نموده که با عدم کفایت موجودی حساب مواجه و مراتب منجر به صدور گواهی نامه عدم پرداختی از سوی بانک محال علیه گردیده بنابراین و از ابتدای طرح و اقامه دعوی بدوی دعوی توجهی به خوانده ردیف دوم (آقای خ.) و به عنوان ظهر نویس چک یادشده نداشته که متاسفانه در رسیدگی ماضی به کلی مغفول باقی مانده مضافا آنکه تجدیدنظر خوانده در لایحه پاسخ به دعوی تجدیدنظرخواهی مرقوم مدعی گردیده: آقای خ. به عنوان ضمانت مبادرت به ظهر نویسی چک مستند دعوی نموده و این در حالی است که در اثبات ما به الادعای ابرازی هیچ گونه مستندی ابراز نداشته و به صرف ابراز ادعای بلادلیل و بلاجهت بسنده و اکتفاء نموده و ظاهر امضاء مندرج در ظهر چک یادشده دلالت بر ضمانت نداشته و حاکی از ظهر نویسی صرف داشته است بناء علی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مبینه مارالذکر دادگاه با قبول و پذیرش تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه آقای ص.خ. مستندا به ماده 358
قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده 356 ناظر به مواد 2 3 و بندهای 4 7 و 8 ذیل ماده 84 و ماده 89 قانون پیش گفته و ماده 315
قانون تجارت ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته و صرفا در بخش معترض عنه مرقوم در نتیجه قرار رد (عدم استماع) دعوی خواهان بدوی آقای پ.ک. و فقط به طرفیت خوانده ردیف دوم آقای ص.خ. را صادر و اعلام می دارد. ثانیا: تجدیدنظرخواهی آقای ه.س. به طرفیت آقای ک. مآلا وارد و موجه نمی باشد و اعتراض ابرازی با هیچ یک از شقوق مقررات قانونی موضوع ماده 348 قانون آیین دادرسی پیش گفته مطابقتی نداشته و مشروح لایحه مشترک تجدیدنظرخواهی مشارالیه نیز متضمن جهت یا جهات قانونی نقض نبوده و مفاد آنکه فاقد تقید به هرگونه ادله شرعیه یا قانونیه است موثر در مقام نقض نمی باشد همچنین بر نحوه رسیدگی مرجع محترم رسیدگی نخستین و استنباط قضایی و استدلال مربوطه و در این بخش از دادنامه معترض عنه خدشه و منقصتی وارد نیست و این بخش از دادنامه مطابق موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده اصدار یافته و در مجموع دلیلی شرعی یا قانونی بر نقض آن تقدیم و ارایه نگردیده بناء علی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مارالذکر دادگاه این بخش از تجدیدنظرخواهی ابرازی بلاجهت و بلادلیل مطروحه را وارد و موجه ندانسته و مستندا به ماده 358
قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی آقای ه.س. در نتیجه دادنامه معترض عنه تجدیدنظر خواسته را صرفا و فقط نسبت به محکومیت وی تایید و استوار می نماید. رای دادگاه قطعی است.
رییس شعبه 25 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
طاهری ـ موحدی