رای قضایی شماره 9309970222900050

رای قضایی شماره 9309970222900050

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970222900050


شماره دادنامه قطعی:
9309970222900050

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/01/30

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
نحوه مدیریت موقوفه

پیام رای:
موقوفه اداره کننده لازم دارد و شخص حقیقی (متولی) و یا شخص حقوقی (اداره اوقاف) باید حسب مورد مسئولیت و مدیریت آن را به عهده بگیرد بنابراین صرفا یکی از آن ها بایدمدیریت را بر عهده داشته باشد و امکان مدیریت توامان آن ها در یک موقوفه وجود ندارد.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دعوی اداره اوقاف و امور خیریه شمیران (شریک التولیه موقوفه ق.ت.) به طرفیت 1- ع.الف. فرزند الف. 2- ر.ف. فرزند الف. به خواسته صدور حکم مبنی بر الزام خواندگان به جلب نظر اداره به عنوان متولی اشتراکی موقوفه ق.ت. در تمامی امور موقوفه به شرح متن دادخواست بدوا صدور دستور موقت دایر بر منع هرگونه اقدام انفرادی خواندگان دعوی اعم از واگذاری رقبات موقوفه و تنظیم و تمدید و تجدید سند اجاره از حیث صلاحیت دادگاه مقوم به پنجاه ویک میلیون ریال مستندا به مدارک پیوست؛ همچنین راجع به دادخواست وارد ثالث 1- ش.س. 2- ن.ن. به وکالت از 1- ر.ف. فرزند الف. 2- الف.الف. فرزند الف. به طرفیت اصحاب دعوی پرونده کلاسه 90/916 شعبه هشتم دادگاه عمومی تهران مبنی بر ورود ثالث با خواسته بدوا صدور حکم تولیت خواهان ها به معنی تایید و گواهی تولیت منصوص و اشتراکی خواهان ها در موقوفه ق.ت. مطابق جعل واقف در متن وقف نامه سپس صدور حکم به رد دعوی و ابطال خواسته اداره اوقاف شمیران در دعوی اصلی و نیز صدور دستور موقت مبنی بر منع هرگونه اقدام و دخالت اداره اوقاف شمیران خوانده ردیف اول در کلیه امور موقوفه مذکور با احتساب خسارات دادرسی فعلا مقوم به دوازده میلیون تومان مستندا به مدارک پیوست که پس از طی تشریفات و ضوابط قانونی پرونده به این شعبه ارجاع و سپس به کلاسه فوق به ثبت رسیده است و اما راجع به دعوی اصلی صرف نظر از اینکه راجع به درخواست دستور موقت دادگاه مسبوقا و به شرح دادنامه شماره 278 - 23/3/91 اظهارنظر و اتخاذ تصمیم نموده است لیکن راجع به ماهیت دعوی اصلی آنچه که محرز و مسلم است اساسا شاکله ادعای خواهان اصلی ناظر به دادنامه قطعی به شماره 191 و 192 مورخ 27/3/88 اصداری از شعبه 8 دادگاه حقوقی تهران معطوفا به عزل دو تن از متولیان اشتراکی مسبوق موقوفه مرحوم ق.ت. مرتبط با شش دانگ پلاک ثبتی 3408 اصلی واقع در تجریش موضوع وقف نامه مسلم الصدور مورخ ششم شعبان المعظم سنه 1311 ق.م. آن مرحوم که به اسامی 1- م. 2- الف. همگی م. می باشد که مطابق موازین با عزل متولیان اشتراکی اخیرالبیان خواهان دعوی اصلی قهرا و به قایم مقامی متولیان مذکور ذیسمت به عنوان تولیت اشتراکی موقوفه صدرالذکر محسوب می گردد که هرچند وکلای خواهان های وارد ثالث و نیز وکلای محترم تعرفه شده خواندگان دعوی اصلی با فرض وجود سایر متولیان اشتراکی منصوص سمت تولیت اشتراکی اوقاف را مخدوش تشخیص و ایضا خواستار رد دعوی خواهان اصلی می باشند لیکن مطلب شایان ذکر اینکه مطابق اصل 73 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تفسیر قوانین عادی به عهده دو مرجع قانونی محول شده است. 1- مجلس شورای 2- قاضی در مقام تمیز حق از طرفی مطابق تبصره 1 از ماده 4 از قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه بالصراحه آمده است... موقوفاتی که متولی آن ها عزل یا فوت می شود تا تشخیص متولی بعدی.. . . در حکم موقوفات بدون متولی است به علاوه اینکه به موجب شق 1 از ماده 1 از قانون مارالبیان آمده است که اداره امور موقوفات عام که فاقد متولی بوده به عهده اوقاف است که در مانحن فیه و با رجوع به پرونده امر هرچند موقوفه مبحوث عنه دارای متولیان اشتراکی علاوه بر متولیان معزول صدرالذکر می باشند لیکن تا مادامی که به جایگزینی متولیان معزول حکم تولیت اشتراکی جهت شخص یا اشخاص واجد شرایط صادر و اعلام نشود از منظر دادگاه اوقاف به قایم مقامی دارای سمت تولیت اشتراکی در عرض سایر متولیان اشتراکی بوده و می باشد چه آنکه با فرض فوت و عزل و ممنوع المداخله گردیدن تعدادی از متولیان اشتراکی باوجود سایر متولیان موجب افزایش اختیارات متولیان وقت نبوده و نیست چه آنکه برقراری حکم تولیت اشتراکی راجع به موقوفه فوق بلاقطع در راستای تصمیم واقف بوده و است بنابراین بدیهی است ذیسمت بودن اوقاف به قایم مقامی از متولیان معزول فوق الوصف صرفا در جهت جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده و ایضا تعدی و تفریط سایر متولیان اشتراکی در نحوه اداره و رسیدگی به امورات موقوفه مذکور به حساب می آید لذا با وصف مراتب فوق دادگاه ضمن رد مدافعات وکلای خواهان های اصلی وکلای خواهان های وارد ثالث از این حیث مستندا به ماده 75 از قانون مدنی حکم به الزام خواندگان به جلب نظر اداره اوقاف به عنوان متولی اشتراکی موقوفه ق.ت. در تمامی امور موقوفه صادر و اعلام می نماید و اما راجع به دادخواست وکلای خواهان های وارد ثالث تقدیمی دادگاه با توجه به مستندات ابرازی مشارالیهما و نیز توجها به استعلام انجام شده از اداره ثبت احوال تهران که مفادا متضمن صحت و اصالت ادعای وکلای خواهان های فوق می باشد معطوفا به ماده 75 از قانون مارالبیان و نیز رای وحدت رویه شماره 655 مورخ 27/9/80 هییت عمومی دیوان عالی کشور ضمن پذیرش خواسته نخست وکلای محترم خواهان ها حکم به تولیت اشتراکی خواهان ها در موقوفه ق.ت. مطابق جعل واقف صادر و اعلام می نماید. لیکن راجع به سایر خواسته های اصلی با التفات به استدلال صدرالذکر حکم به رد آنان صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست قابل تجدیدنظر می باشد.
رییس شعبه 8 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ میر دیلمی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقایان 1- ر.ف. 2- الف.الف. با وکالت آقای ش.س. و خانم ن.ن. به طرفیت: 1- الف. 2-آقای ع.الف. 3-آقای ر.ف. و ایضا تجدیدنظرخواهی آقایان: 1- ر.ف.. 2- ع.الف. با وکالت خانم الف.ب. به طرفیت 1- اداره اوقاف شمیران 2- آقای ر.ف. 3- آقای الف.الف. نسبت به دادنامه شماره 92/457 شعبه هشتم دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به الزام خواندگان (ع.الف. و ر.ف.) به جلب نظر اداره اوقاف به عنوان متولی اشتراکی موقوفه مرحوم ق.ت. در تمام امور موقوفه و همچنین حکم به تولیت اشتراکی ر.ف. و اداره اوقاف صادرشده است باملاحظه اعتراض معترضین معلوم می شود اعتراض نامبردگان متوجه قسمت اول رای صادره (جلب نظر اداره اوقاف به عنوان متولی اشتراکی) می باشد و با توجه به صراحت ماده 3 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و امور خیریه مصوب 2/10/1363 که اشعار می دارد هر موقوفه دارای شخصیت حقوقی است متولی یا سازمان اوقاف حسب مورد نماینده آن می باشد با ادنی توجه به مدلول ماده مزبور معلوم می شود که منظور مقنن از تصویب این ماده عبارت است از اینکه موقوفه مدیر و اداره کننده لازم دارد که شخص حقیقی (متولی) و یا شخص حقوقی (اداره اوقاف) مسیولیت و مدیریت آن را به عهده بگیرد و الزاما احداز آن ها باید حضورداشته باشد (مانعه الخلو) و دیگر هیچ یک از آن ها امورات موقوفه را متکفل نباشد امورات موقوفه تعطیل و خطرات زیان باری وقف را تهدید خواهد کرد و از طرفی مقنن با آوردن واژه ((یا)) منظور خود را به صورت صریح بیان کرده است که منظور قانون گذار مانعه الجمع نیز می باشد و به عبارت دیگر جهت تدبیر امورات موقوفه وجود یکی از عناد شده ضرورت دارد و جمع هردو برخلاف نظر قانون گذار می باشد و از مطالب یادشده ضعف دادنامه تجدیدنظر خواسته روشن می شود که هر دو عنصر را در مدیریت موقوفه لحاظ نموده است (متولی+ اداره اوقاف) و در تبصره 1 ماده 4 همان قانون نیز برای دخالت اداره اوقاف مدت زمان محدودی را در نظر گرفته است که عبارت است از 1- تا تشخیص متولی بعدی 2- تا رفع ممنوعیت یا ضم امین درحالی که در دادنامه معترض عنه دخالت اداره اوقاف باوجود متولیان متعدد و محدودیت زمانی منظور نشده است که هم برخلاف نظر واقف خیراندیش (منصوص التولیه) وهم مغایر نصوص قانونی می باشد مضافا اینکه تفسیر قانون اعم از قضایی و حقوقی و ادبی و غیره زمانی است که در قانون ابهام و اجمال وجود داشته باشد درحالی که حکم مانحن فیه در قوانین جاری به روشنی بیان شده است بنا به مراتب رای صادره واجد ایراد قضایی می باشد و اعتراض تجدیدنظرخواهان با بندهای ج و ه ذیل ماده 348 قانون آیین دادرسی انطباق دارد فلذا مستندا به ماده 358 آن قسمت از دادنامه تجدیدنظر خواسته که اداره اوقاف را به صورت متولی اشتراکی موقوفه مرحوم ق.ت. در نظر گرفته شده نقض و حکم به رد دعوی خواهان بدوی (اداره اوقاف شمیران) صادر و اعلام می گردد و در خصوص تولیت اشتراکی ر.ف.. و اداره اوقاف به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی تایید و استوار می گردد رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 29 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
حسینی ـ احمدی

قاضی:
احمدی , حسینی , میردیلمی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 75 - واقف می تواند تولیت یعنی اداره کردن امور موقوفه را مادام الحیاه یا در مدت معینی برای خود قرار دهد و نیز می تواند متولی دیگری معین کند که مستقلا یا مجتمعا با خود واقف اداره کند. تولیت اموال موقوفه ممکن است به یک یا چند نفر دیگر غیر از خود واقف واگذار شود که هر یک مستقلا یا منضما اداره کنند و همچنین واقف می تواند شرط کند که خود او یا متولی که معین شده است نصب متولی کند و یا در این موضوع هر ترتیبی را که مقتضی بداند قرار دهد.

مشاهده ماده 75 قانون مدنی

ماده 4ـ قضات دیوان با حکم رئیس قوه قضائیه منصوب می شوند و باید دارای ده سال سابقه کار قضائی باشند. در مورد قضات دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا در یکی از گرایشهای رشته حقوق یا مدارک حوزوی همتراز داشتن پنج سال سابقه کار قضائی کافی است. تبصره1ـ قضاتی که حداقل پنج سال سابقه کار قضائی در دیوان دارند از شمول این ماده مستثنی می باشند. تبصره2ـ رئیـس دیوان عدالت اداری می تواند قضات واجد شرایط را به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد نماید.

مشاهده ماده 4 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری

ماده 3ـ هر شعبه بدوی دیوان از یک رئیس یا دادرس علی البدل و هر شعبه تجدیدنظر از یک رئیس و دو مستشار تشکیل می شود. شعبه تجدیدنظر با حضور دو عضو رسمیت می یابد و ملاک صدور رای نظر اکثریت است. آراء شعب تجدیدنظر دیوان قطعی است. تبصره ـ چنانچه جلسه شعبه تجدیدنظر با حضور دو عضو رسمیت یابد و هنگام صدور رای اختلاف نظر حاصل شود یک عضو مستشار توسط رئیس دیوان به آنان اضافه می شود.

مشاهده ماده 3 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری

اصل 73- شرح و تفسیر قوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است. مفاد این اصل مانع از تفسیری که دادستان در مقام تمیز حق از قوانین می کنند نیست.

مشاهده ماده 73 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM