در خصوص تجدیدنظرخواهی: 1- آقای ی.ج. با وکالت خانم ز.ف. 2- س.ع. 3- خانم ف.الف. نسبت به دادنامه شماره 675 مورخ 15/11/92 صادر شده از شعبه 1183 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن تجدیدنظرخواه ردیف اول در رابطه با
اتهام توهین و ورود به عنف و تخریب عمدی موضوع شکایت تجدیدنظرخواهان ردیف دوم و سوم به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت و پرداخت بیست میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت از بابت بزه ورود به عنف و نیز به پرداخت بیست میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت در مورد بزه تخریب عمدی شیشه منزل شاکی محکوم گردیده است؛ دادگاه با بررسی محتویات پرونده و مداقه در اوراق آن و ملاحظه لوایح تجدیدنظرخواهان که عمده اعتراض آنان عبارتست از این که نسبت به موکل قرار منع تعقیب صادر شده (در رابطه با
توهین و ورود به عنف) که با اشتباه دفتر و ارسال آن به دادگاه اقدام به محکومیت او در مورد آن موارد شده که توجه به آن قسمت نشده است و مطالب دیگری که به تفصیل منعکس است مورد مطالعه قرار گرفت با توجه به این که اقدامات دادسرا در قرار مجرمیت و کیفرخواست در رابطه با بزه های مذکور صحیح بوده و خدشه اصلی در آن که به قرار مجرمیت و کیفرخواست وارد شود وجود ندارد در نهایت به شکایت خانم ف. تحت عنوان
توهین و شکایت س.ع. تحت عنوان ورود به عنف و تخریب عمدی قرار مجرمیت و کیفرخواست برای تجدیدنظرخواه صادره شده است اما از باب محکومیت او به مجازات
توهین و ورود به عنف ایراداتی وارد است از جمله این که در
توهین شهود تعرفه شده ظاهر امر دو نفر بیشتر موضوع
توهین را عنوان نکرده اند: اولا: در
توهین باید الفاظ رکیک به کار رود که شاکی و شهود به این که متهم از الفاظ رکیک استفاده نماید و چه کلماتی که معنی و مفهوم رکیک بودن الفاظ را بیانگر باشد وجود ندارد و اعلان نشده و صرف ادعای مدعی و شهود بر
توهین توهین تلقی نمی گردد. ثانیا: از آن دو نفر شاهد یکی از آنان رابطه خادم و مخدوم و یا نسبتی با شکات دارد که مورد محل تامل است و اقناع وجدان قضایی در آن قسمت برای مجرمیت و محکومیت متهم حاصل نمی گردد و هم چنین ورود به عنف هم دلیل بر اثبات ادعای مدعی وجود ندارد و تنها شاهد و گواه رابطه نسبی با شکات دارد و صرف شهادت یک نفر گواه موجب شبهه برای محکومیت متهم در مورد موضوع اشاره شده اخیر است. علی هذا مستندا به شق 1 بند ب ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری ضمن نقض دادنامه در مورد موضوعات پیش گفته
توهین و ورود به عنف به لحاظ عدم کفایت دلیل شرعی و قانونی و به استناد به ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و اصل 37
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حکم به برایت تجدیدنظرخواه در مورد
اتهام توهین و ورود به عنف صادر و اعلام می گردد و اما در مورد محکومیت متهم در رابطه با تخریب عمدی شیشه منزل شاکی دلایل کافی بر وقوع بزه مذکور از جانب متهم وجود دارد و رای اصداری با رعایت تشریفات دادرسی انجام و فاقد ایراد و اشکال موثر قانونی است لذا اعتراض وکیل محکوم علیه دادنامه در آن قسمت و اعتراض شکات به صورت کلی غیرموجه بوده علی هذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواهان که تجدیدنظرخواه ردیف اول در مورد بزه تخریب عمدی و تجدیدنظرخواهان ردیف دوم و سوم که به صورت کلی به دادنامه معترض شده دادنامه معترض عنه با در نظر گرفتن موارد اشاره شده به شرح گذشته و به استناد به بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تایید می گردد. رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 42 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
راثی نصیری ـ غفوری گوراب