در خصوص اتهام 1- آقای م.خ. فرزند الف. 48 ساله پارچه فروش ساکن تهران با وکالت آقای م.م. دایر بر تحصیل مال نامشروع 26 فقره چک از شماره.. . الی.. . و.. . الی.. . و مبلغ 000/000/500/1 ریال وجه نقد و یک قطعه زمین 500 متری در شیراز 2- اتهام آقای ع.الف. فرزند ع. 50 ساله پارچه فروش ساکن تهران با وکالت وکیل فوق دایر بر تحصیل مال نامشروع یک باب مغازه واقع در بازار تهران 3- اتهام آقای الف.ف. فرزند ح. 56 ساله شغل خرید و فروش ماشین ساکن تهران با وکالت وکیل فوق دایر بر تحصیل مال نامشروع 11 فقره چک مجموعا به مبلغ 000/000/135/1 ریال و
خیانت در امانت نسبت به شش فقره چک به شماره های.. . الی.. . و شماره.. . همگی در عهده بانک صادرات 4- اتهام آقای م.ک. فرزند م. اهل و ساکن تهران دایر بر تحصیل مال نامشروع پنج فقره چک مجموعا به مبلغ 000/200/352 ریال و
خیانت در امانت نسبت به شش فقره چک به شماره.. . الی.. . و شماره.. . همگی در عهده بانک صادرات 5- اتهام آقای الف.الف. فرزند م. با وکالت آقای الف.م. دایر بر تحصیل مال نامشروع پنج فقره چک مجموعا به مبلغ 000/000/025/1 ریال موضوع مفاد کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب تهران ناحیه 12 و شکایت آقای س. و م. هر دو ج. و با وکالت آقای دکتر ع.ت.؛ بدین توضیح که آنچه از محتویات پرونده و شکایت وکلای شکات و اظهارات متهمین برمی آید اینست که آقای م.ج. و آقای م.خ. در شغل واردات منسوجات از خارج و ترخیص از گمرکات و تحویل به صاحبان کالا در بازار تهران فعالیت می کردند. بعد از چند سال به عللی بین آن ها اختلاف حادث می گردد و مقرر می شود که اختلاف مالی خود را حل کنند و از هم دیگر جدا گردند. بر این اساس چند نفر از معتمدین بازار به نام های الف.ف. و ع.الف. و م.ک. متهمین ذکر شده و یکی دو نفر دیگر را به عنوان حکم انتخاب می کنند. آن ها در جلسه ای که در تاریخ 6/4/87 صورت جلسه شد و در صفحه 48 پرونده موجود است از هر کدام از طرفین پنج فقره چک دریافت می کنند که پس از حسابرسی وقتی مشخص شد که کدام یک بدهکار در آمد چک های بدهکار را به دیگری واگذار کنند که پس از بررسی حساب ها مشخص شد که آقای م.ج. بدهکار شدند لذا چک های آقای م.خ. به وی برگردانده شدند و چک های آقای م.ج. خرج شدند. پس از آن شخصـی به نام ر.ح. و م.ر. و ک.ع. به علل مختلف طی نامه ای علیه آقای م.خ. مطالبی را مطرح می کنند که ایشان قصد نابودی آقای ج. را دارند و می خواهند از وی
کلاهبرداری کنند و اموال وی را بالا بکشند که مطالب این سه نفر باعث می گردد که آقای م.ج. با گرفتن وکیل علیه متهمین اتهامات ذکر شده را مطرح کنند حتی صورت جلسه حکمین را زیر سیوال بردند و ادعای سفید امضا بودن آن را کردند که پس از بررسی در مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ در صفحه 123 پرونده اظهار کردند که: دلیلی بر سفید امضا بودن صورت جلسه به دست نیامد. از طرفی آقای ر.ح. در صفحه 470 اظهارات خود را پس گرفتند و قید کردند: چون بنده مشکل قضایی داشتم و نیـاز به سپردن وثیقه به مبلغ 000/000/250 تومان داشته ام که آقایان م. و س.ج. برای بنده سند گذاشته بودند مرا در رودربایستی و تحت فشار قرار داده بودند که شرمم آمد خواسته آنان را اجابت نکنم مجبور شدم نوشته ای را امضا کنم که بر خلاف حقیقت بوده و هیچ اطلاعی از مفاد آن نداشتم و اظهار داشتند که بقیه دوستانم مثل م.ر. و ک.ع. نیز مثل من تحت فشار بودند و آن ها هم دچار عذاب وجدان شدند. دادگاه با توجه به مطالب پیش گفته و اخذ اظهارات وکیل شکات در جلسه دادگـاه که مستنـد به هیچ گونـه دلیل و مـدرک محکمه پسندی نبوده و مدافعات موجه متهمین و وکیل آن ها در جلسه دادگاه و طی لایحه مسبوط که ضمیمه پرونده گردیده که به شماره 90882 مورخه 14/12/90 ثبت دفتر اندیکاتور گردیده به لحاظ فقد دلیل بر وقوع بزه توسط متهمین به استناد اصل 37
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حکم تبریه آنان را صادر و اعلام می دارد. رای صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر تهران می باشد.
رییس شعبه 1005 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ غفاری