خواهان زوج آقای ح.ع. فزند ع. شغل سرباز با وکالت ش.م. طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگستری شهرستان آبادان پیوست فتوکپی سند ازدواج به طرفیت خوانده همسرش خانم ک.ز. فرزند غ. محل اقامت زوجین آبادان تقاضای صدور حکم مبنی بر
فسخ عقد نکاح به لحاظ تدلیس در ازدواج نموده و وکیل مذکور توضیح داده که موکل به موجب سند ازدواج پیوست با خوانده در تاریخ 26/9/87 ازدواج کرده است ولی پس از چند روز متوجه سوختگی به صورت کلی در بدن خوانده شده و این که خوانده موکل را از عیب مذکور مطلع ننموده است علی هذا نظر به این که موکل از عیب مذکور اطلاع نداشته و اگر مطلع بوده با وی ازدواج نمی کرد لذا تقاضای صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح نموده است و پرونده پس از تشریفات ثبت و ارجاع در شعبه ششم دادگاه حقوقی آبادان مطرح و در جلسه اولیه دادگاه مورخ 18/9/89 که طرفین حضور نداشته اند فقط وکیل خواهان حضور داشته و اظهار نموده خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است و گفته موکل پس از اجرای صیغه عقد نکاح وقتی همسرش را می بیند متوجه سوختگی های شدید و آثار زشت آن بر روی بدن می شود و اعتراض می کند که چرا قبل از عقد مطرح نکردی (زوجه) در جواب می گوید که الان می توانیم موضوع را حل کنیم و شما دیگر چاره ای جز ادامه زندگی نداری. موکل بارها از این که این موضوع را از ایشان پنهان کرده اند با خانواده دختر مذاکره و به نتیجه ای نرسیده اند لذا با تقدیم دادخواست تقاضای فسخ نکاح نموده است و در جلسه بعدی دادگاه مورخ 19/9/89 که خوانده و وکیلش حضور یافته اند وکیل وی اظهار داشته وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی تقاضای فسخ نکاح به لحاظ تدلیس نموده است در صورتی که اولا سوختگی از عیوب خمسه مجوز فسخ نمی باشد و ثانیا تدلیس و فریب مربوط به موردی است که طرف مقابل جهل داشته باشد در موضوع پرونده زوجه حاضر است قسم یاد کند که زوج با علم به سوختگی با وی ازدواج نموده است به علاوه تدلیس مجوز فسخ در صورتی محقق می شود که سالم بودن از سوختگی را در ضمن صیغه عقد نکاح شرط کرده باشد و در موضوع پرونده شرطی صورت نگرفته است و بر فرض این که تدلیس مجوز فسخ صورت گرفته باشد هم اعمال
خیار فسخ فوری است و در موضوع پرونده از تاریخ اطلاع زوج نسبت به سوختگی حدود دو سال گذشته که دادخواست فسخ نکاح داده لذا فوریت رعایت نشده است و علی فرض محقق شدن حق
خیار فسخ به جهت عدم رعایت فوریت ساقط شده است و دادگاه پس از بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و در دادنامه شماره 000905-30/10/89 نظر به این که وکیل خواهان در متن دادخواست خود اعلام کرده خواهان پس از چند روز از تاریخ عقد متوجه سوختگی شدید در ناحیه سینه و شکم و قسمتی از ران و دو پا گردیده است و در جلسه دادرسی 18/10/89 در متن صورت جلسه اعلام کرده است وقتی خواهان متوجه سوختگی های شدید و آثار زشت آن بر روی بدن وی می گردد و پس از اعتراض به این موضوع که چرا زوجه این مسیله مهم را مطرح نکرده است زوجه در جواب می گوید الان می توانیم موضوع را حل کنیم و شما دیگر چاره ای جز ادامه زندگی ندارید و خواهان با خانواده دختر مذاکره نموده و به نتیجه وی نرسیده است. لذا دادگاه با توجه به اظهارات صریح و روشن وکیل خواهان در متن دادخواست و جلسه دادرسی اطلاع خواهان را از عیب مذکور و همچنین آگاهی خواهان را از
حق فسخ احراز می نماید و اگر طرفی که حق
خیار فسخ دارد بعد از اطلاع آن را فسخ نکند
خیار او ساقط می شود و از تاریخ وقوع عقد تا تاریخ دادخواست فسخ حدود دو سال گذشته و حق
خیار وی ساقط شده است. لذا به استناد ماده 1131
قانون مدنی حکم بر بطلان دعوی صادر نموده است که از ناحیه زوج آقای ح.ع. با وکالت خانم ش.م. مورد اعتراض و طی دادخواست تجدیدنظر نسبت به دادنامه مذکور تجدیدنظرخواهی نموده است لذا پرونده در شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مطرح و در دادنامه شماره 000456-15/4/90 در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.ع. نسبت به دادنامه 00905-30/10/89 شعبه ششم دادگاه حقوقی آبادان... نظر به این که علی رغم تقاضای وکیل خواهان مبنی بر معرفی خوانده به پزشکی قانونی خوانده را به پزشک قانونی معرفی ننموده است تا معلوم شود سوختگی در چه نقاطی از بدن بوده و جزیی است یا کلی و از چه نوع سوختگی می باشد و از طرفی وکیل خوانده دفاع نموده که خواهان با علم و آگاهی از آن اقدام به ازدواج با وی نموده است و به شهادت شهود استناد نموده است لیکن دادگاه شهادت شهود را استماع و اخذ ننموده است و با عجله اقدام به انشای رای کرده است لذا رای صادره را به جهت عدم ورود در ماهیت دعوی قرار تلقی و نقض و پرونده جهت ادامه رسیدگی به دادگاه بدوی اعاده گردیده است متعاقبا شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان آبادان بدون هیچ گونه اقدامی در دادنامه شماره 00339-10/5/90 عینا مطالب دادنامه قبلی را تکرار و نوشته دادگاه با توجه به اظهارات صریح و روشن وکیل خواهان در متن دادخواست و در جلسه دادرسی اطلاع خواهان از عیب مذکور در دادخواست و همچنین آگاهی خواهان را از
حق فسخ احراز می نماید چون
خیار فسخ فوری است و اگر بعد از اطلاع نکاح را فسخ نکند
خیار او ساقط می شود و چون خواهان چند روز پس از عقد از عیب مذکور آگاه شده است و به این وضع نیز اعتراض کرده است حق
خیار وی ساقط است لذا حکم به بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام می نماید که مورد اعتراض وکیل زوجه قرارگرفته به جهت این که دادگاه بدون هیچ گونه رسیدگی مجددا همان رای بدوی را تایید کرده است و تقاضای رسیدگی مجدد نموده است لذا مجددا پرونده در شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان مطرح و پس از تحقیقات مبسوط از طرفین و معرفی زوجه به پزشکی قانونی که در پاسخ نوشته جوشگاه آثار سوختگی از نوع شدید (درجه سه) در سمت راست قفسه صدری و شکم دارد که پوست حالت جمع شدگی دارد و باعث کراهت منظر شده است ولی لکه های سوختگی بر روی پستان راست و ران چپ دارد که سوختگی از نوع متوسط (درجه دو) بوده است و نوشته ضایعات پوستی نامبرده قابل درمان با جراحی پلاستیک و لیزر و دارو درمانی می باشد در دادنامه شماره 0000166-31/1/91 پس از نقل مطالب دادنامه اخیر شماره 339-10/5/90 شعبه ششم دادگاه عمومی حقوقی آبادان اجمالا مبنی بر سقوط حق
خیار فسخ زوج به دلیل عدم رعایت فوریت و اقدام به فسخ بعد از گذشت حدود دو سال نوشته اعضای دادگاه در این مرحله از رسیدگی به منظور انجام تحقیقات بیشتر از زوجین در مورد موضوع و کم و کیف آن طرفین را دعوت و اظهارات زوجین راجع به چگونگی قضیه استماع و اخذ گردید و نظریه پزشکی را نیز به شرح فوق ذکر نموده و نوشته با توجه به مراتب فوق صرف نظر از این که زوجه (خوانده) در اظهاراتش در جلسه دادرسی مورخ 8/12/90 این دادگاه تجدیدنظر بیان نموده که به هنگام خواستگاری زوج از وی مسیله سوختگی مقداری از بدنش را مطرح و به زوج گفته و او را کاملا در جریان گذاشته و پس از وقوع عقد نیز زوج بدن او را دیده است و گفته مسیله مهمی نیست (البته زوج او را انکار نمود) لکن به فرض سکوت زوجه و عدم اطلاع به زوج هنگام عقد نظر به این که عدم آگاهی زوج از وجود آثار سوختگی در نقاطی از بدن زوجه هنگام عقد و اطلاع یافتن بعد از عقد عرفا موجب تحقق عنوان تدلیس از سوی زوجه در امر ازدواج نیست و بر سکوت زوجه صدق تدلیس و فریب دادن نمی کند و حضرت امام نیز در جلد دوم کتاب تحریرالوسیله به این مطلب اشاره نموده اند و از طرفی نیز در ضمن عقد فقدان این عیب شرط شده و نه پیش از عقد راجع به عدم وجود چنین عیبی بین زوجین مذاکراتی بوده و عقد متبانیا بر عدم آن شده تا در صورت تخلف به استناد ماده 1128
قانون مدنی برای زوج
حق فسخ ثابت باشد ضمن آنکه طبق نظر پزشکی قانونی مذکور این عیب قابل درمان است بنابراین به نظر این دادگاه تجدیدنظر نه تدلیسی در کار بوده و نه مورد از مصادیق ماده 1128
قانون مدنی است و با استدلال مذکور (نه استدلال مندرج در دادنامه) دادنامه صادره مبنی بر حکم به بطلان دعوای خواهان نتیجتا و مآلا صحیح و صایب بوده و اعتراض وکیل زوج وارد نیست ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را با استدلال فوق نتیجتا تایید می نماید رای صادره قطعی است که از ناحیه زوج آقای ح.ع. مورد اعتراض واقع شده و طی دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به دادنامه شماره... شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان فرجام خواهی نموده است بدین جهـت پرونـده به دیـوان عالی کشـور ارسال و به ایـن شعبه (26 دیوان عالی کشور) ارجاع گردیده است.