در خصوص واخواهی آقای ح.ه. فرزند ص. نسبت به دادنامه شماره 9109970230700106 مورخ 21 /05/ 91 این دادگاه که به موجب آن نامبرده به اتهام
افترا از طریق درج مطلبی تحت عنوان (کابوس 100 و پتروشیمی ایلام) در وبلاگ شخصی خود ( ف.) موضوع شکایت آقای د.ف. به تحمل شش ماه حبس محکوم گردیده دادگاه با عنایت به جامع اوراق و محتویات پرونده و ملاحظه اظهارات متهم در جلسات دادرسی و مفاد لایحه دفاعیه وی که خلاصه آن بدین شرح است که آقای ف. موضوع را تکذیب نکردند و اگر تبریه شدند می توانند علیه وی اقامه دعوی کنند و نیز به صلاحیت دادگاه ایراد گرفته که چون جرم مطبوعاتی است باید در دادگاه مطبوعات و با حضور اعضاء هیات منصفه رسیدگی به عمل آید و موضوع اتهام هم بی ارتباط با دادگاه کارکنان دولت می باشد و اقدامات وی فاقد عناصر مادی و معنوی تحقق ارتکاب جرم است و شاکی باید ثابت کند که متحمل
خسارت و زیان گردیده است و به علاوه از دادگاه درخواست نموده که از سازمان بازرسی کل کشور و مجتمع قضایی امور اقتصادی راجع به پرونده شاکی استعلام تا واقعیت بازداشت شاکی مشخص شود که دادگاه در پاسخ به دفاعیات متهم اعلام می دارد که اولا چنانچه امری (جرمی) صریحا به کسی نسبت داده می شود ضرورتی به تکذیب از سوی منتسب الیه نمی باشد و اثبات اینکه آنچه نسبت داده شده است صحت دارد یا خیر با شخص نسبت دهنده (مرتکب) است و قاعده البینه علی المدعی هم مبین این معنی است. ثانیا در رابطه با صلاحیت دادگاه باید متذکر شد که در خصوص سایتها.. ... زمانی دادگاه کیفری استان صالح به رسیدگی است که سایت یا نشریه الکترونیکی دیگر دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد که در این صورت رسیدگی در دادگاه کیفری استان و با حضور اعضاء هیات منصفه به عمل می آید و وبلاگ یادشده حسب نامه شماره 14315 / 90 مورخ 06/06/90 مدیر کل امور مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فاقد مجوز می باشد و همچنین رسیدگی در مجتمع قضایی کارکنان دولت به دلیل تقسیم کاری است که در حوزه قضایی شهر تهران صورت گرفته و به عبارت دیگر مجتمع قضایی کارکنان دولت جزء حوزه قضایی شهر تهران است و این حوزه هم برابر مقررات آیین دادرسی کیفری به جرایم ارتکابی در آن حوزه قضایی و بر طبق صلاحیتهای احصایی رسیدگی می نماید. ثالثا از نظر این دادگاه تمامی عناصر تشکیل دهنده جرم
افترا ( مادی معنوی و قانونی) نسبت به متهم محقق است. رابعا در بزه
افترا رکن ضرری از ارکان تشکیل دهنده آن نمی باشد و لازم نیست که شاکی متحمل
خسارت و زیان شود. خامسا با استعلام از سازمان بازرسی کل کشور و بازپرسی دادسرای امور اقتصادی سازمان بازرسی کل کشور بیان داشته ( نامه شماره 89 / 22 / ح / 302 مورخ 27/10/91) پرونده آقای ف. در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور اقتصادی به اتهام اخذ رشوه از شرکتهای پیمانکاری تحت بررسی و بازپرس محترم شعبه پنجم دادسرای امور اقتصادی هم طی نامه شماره 9110112126500630 مورخ 30/11/91 اعلام نموده که شاکی به اتهام دریافت رشوه و تحصیل مال نامشروع در آن شعبه دارای پرونده بوده و تاکنون منجر به اتخاذ تصمیم نشده است که این پاسخها نشان دهنده این است که موضوع اتهام شاکی اختلاس نمی باشد. علی ایحال بنا به مراتب مذکور و با التفات به اینکه اتهام شاکی در هیچ مرجع قضایی ثابت نشده است و واخواه نیز نتوانسته صحت اسناد را ثابت نماید و آنچه که مهم است صراحت انتساب است و این صراحت هم در موضوع انتساب است و هم در منتسب الیه و هیچ گونه ابـهامی وجـود ندارد و واخواه قـادر به اثبات انتساب به همان شکلی که صورت گرفته باشد نبوده است بنابراین ایراد و اعتراض موجه و موثری که موجب فسخ دادنامه ماضی البیان باشد از سوی واخواه به عمل نیامده و دادنامه مزبور برابر مقررات قانونی و موازین قضایی و مدارک و مستندات موجود در پرونده اصدار یافته لذا مستندا به ماده 218 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری با رد واخواهی وی دادنامه واخواسته عینا تایید می گردد. رای صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 1059 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ حسینی