در این پرونده 1ـ آقای الف.پ. به وکالت از آقای م.ت. 2ـ آقای م.ت. به وکالت از شرکت تولیدی م. (م.) با مدیریت آقای ع.ر. از دادنامه شماره 01411 مورخ 24/12/90 شعبه 1046 دادگاه عمومی جزایی تهران تجدیدنظرخواهی کرده اند به موجب دادنامه موصوف آقایان م.ت. و ع.ک. (شخص دوم رای نسبت به وی غیابی و در این مرحله تجدیدنظرخواه نیست) هر یک از حیث بزه
جعل به تحمل شش ماه حبس و معدوم نمودن اسناد و مهر جعلی بانک ص. و از جهت مشارکت در
کلاهبرداری به تحمل سه سال حبس و پرداخت دو برابر مبلغ ماخوذه به عنوان جزای نقدی به نفع صندوق دولت و رد مبلغ 300/633/088/4 ریال از سوی آقای م.ت. و مبلغ 600/186/610/5 ریال (جمعا 900/819/698/9 ریال) در حق
وراث مرحوم غ.ر. محکوم شده اند وکیل تجدیدنظرخواه اول مدعی بی گناهی موکل خود بوده و اظهار داشته است که دادگاه بدوی برخلاف کیفرخواست که اتهام موکل وی را
جعل و استفاده از سند مجعول اعلام می دارد حکم به محکومیت موکل او به لحاظ اتهام
کلاهبرداری صادرکرده است و دادگاه نمی توانسته عنوان اتهامی مذکور در کیفرخواست را تغییر دهد وکیل تجدیدنظرخواه ردیف دوم در بخش رد مال اعتراض دارد و اظهار می دارد اموال مورد
کلاهبرداری مربوط به شرکت م. بوده و از اموال شخصی مرحوم غ.ر. محسوب نمی شد و چک های وصول شده از ناحیه متهمین همگی مربوط به شرکت می باشند و مراتب در پرونده منعکس است (برگ های 2 75 و 121 جلد اول) دادگاه با توجه به بررسی اوراق و مستندات پرونده و تشکیل جلسه دادرسی و استماع اظهارات آقایان الف.پ. و م.ت. و م.ت. و بانوان ف.ر. و ت.ن. و عنایت به پاسخ استعلامات انجام شده از بانک های مربوطه نظر کارشناس رسمی دادگستری در مرحله بدوی و اوراق مربوط به دستگیری و اظهارات تجدیدنظرخواه ردیف اول (99 104 106 110 126 146 650) تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه ردیف اول وارد و موجه نیست زیرا دادنامه تجدیدنظرخواسته وفق مقررات و براساس مستندات پرونده صادر شده و از ناحیه وکیل تجدیدنظرخواه علل و جهات موجهی که موجب نقض و از هم گسیختن دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم کند مطرح نشده است و درخواست تجدیدنظر وی منطبق با شقوق مندرج در ماده 240 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری نمی باشد اما از آن جایی که عمل
جعل در جهت تحقق بزه
کلاهبرداری و به عنوان مقدمه و وسیله ارتکاب بزه
کلاهبرداری انجام گرفته و در جرایم قابل تعزیر هرگاه فعل واحد دارای عناوین متعدده جرم باشد مجازات جرمی داده می شود که مجازات آن اشد است بنابراین صدور حکم به مجازات ارتکاب بزه
جعل صحیح نبوده و با اجازه حاصل از تبصره 4 ماده 22 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب از متن دادنامه تجدیدنظرخواسته حذف و اصلاح می شود. در ضمن هنگام اجرای حکم ایام بازداشت قبلی قابل احتساب است و در ارتباط با اتهام رانندگی بدون پروانه که پرونده مستقیم به دادگاه بدوی ارسال شده است تصمیمی ملاحظه نشد هم چنین صدور حکم به پرداخت دو برابر مبلغ ماخوذه به عنوان جزای نقدی به نفع صندوق دولت صحیح نیست که بنا به تجویز تبصره 4 ماده 22 قانون یادشده تجدیدنظرخواه به پرداخت معادل مال ماخوذه جزای نقدی محکوم و دادنامه تجدیدنظرخواسته در این قسمت نیز اصلاح می شود اعتراض وکیل تجدیدنظرخواه ردیف اول دایر بر این که دادگاه بدوی برخلاف کیفرخواست حکم به
کلاهبرداری صادر نموده صحیح نیست برای این که با توجه به بند ج ماده 14 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی رسیدگی به جرایم مندرج درکیفرخواست بدان معنا نیست که دادگاه مقید به مواد استنادی یا عنوان جزایی مذکور در کیفرخواست دادسرا باشد بلکه چنانچه عنوان جزایی مورد تشخیص دادگاه با آنچه که درکیفرخواست ذکر شده متفاوت باشد دادگاه براساس تشخیص و تطبیق جرم با ماده قانونی که خود تشخیص می دهد می تواند با تغییر عنوان جرم حکم مقتضی صادر نماید. بر همین اساس با رد تجدیدنظرخواهی وکیل تجدیدنظرخواه ردیف اول دادنامه تجدیدنظرخواسته در این بخش با حذف مجازات
جعل و اصلاح میزان جزای نقدی معادل مال ماخوذه به شرخ فوق به استناد بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تایید و استوار می شود در خصوص تجدیدنظرخواهی وکیل تجدیدنظرخواه ردیف دوم آقای م.ت. به وکالت از شرکت تولیدی م. نیز دلیلی برای این که اموال مورد
کلاهبرداری مربوط به شرکت تجدیدنظرخواه می باشد ابراز و ارایه نگردیده است و مرحوم غ.ر. نیز هیچ گاه چنین ادعایی را (که مال متعلق به شرکت می باشد) مطرح نکرده و علی رغم مهلت این دادگاه به وکیل شرکت تجدیدنظرخواه جهت این که چنانچه در سوابق و دفاتر عملکرد شرکت م. دلیلی وجود دارد که چک های وصول شده مربوط به آن شرکت می باشد سند و مدرکی ارایه نشده است از این رو درخواست تجدیدنظر با شقوق مندرج در ماده 240 قانون مرقوم انطباق ندارد؛ لذا با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته به استناد بند الف ماده 257 همان قانون تایید و استوارمی شود. این رای قطعی است.
رییس شعبه 56 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
اهوارکی ـ رمضانی