رای قضایی شماره 9209970270100287

رای قضایی شماره 9209970270100287

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970270100287


شماره دادنامه قطعی:
9209970270100287

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/03/20

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تعدد معنوی جعل و کلاهبرداری

پیام رای:
ارتکاب جرم جعل در جهت تحقق جرم کلاهبرداری مقدمه و وسیله ارتکاب جرم اخیر است و قابل مجازات نمی باشد.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام اولیه اعلامی از سوی دادسرا منتسب به آقایان م.ت. و ع.ک. مبنی بر جعل و خیانت در امانت نظر به شکایت شرکت تولیدی م. و غ.ر. و متعاقب وراث مرحوم اسناد و مدارک و تحقیقات انجام شده و اظهارات ماخوذه از متهمین و البته اقرار متهم ردیف اول در جلسه 16/8/1385 در قبول استفاده از سند مجعول مبلغ 000/000/175 ریال و البته پاسخ استعلام در این خصوص از بانک ص. عدم حضور دیگر متهم در کلیه مراحل تحقیق و تعقیب و عدم دسترسی به وی و در نهایت نظریه کارشناسی حاکی از صدور چک ها از حساب شخصی غ.ر. منتج به بزه کلاهبرداری جمعا به مبلغ 900/819/698/9 ریال به شرح نظریه تکمیلی به شماره 890905 ـ 26/5/1390 به تفکیک مبلغ 300/633/088/4 ریال از سوی م.ت. و مبلغ 600/186/610/5 ریال از سوی ع.ک. گردیده دادگاه با انطباق اتهام در جعل و استفاده از سند مجعول (کلاهبرداری) بزهکاری و سوء نیت که برای هر دو متهم را در میزان قواعد قضایی محرز دانسته مستندا به ماده 532 10 از قانون مجازات اسلامی و ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس و ارتشاء و کلاهبرداری حکم بر محکومیت هر یک از متهمین به تحمل شش ماه حبس بابت جعل و معدوم نمودن اسناد و مهر جعلی بانک ص. و سه سال حبس بابت کلاهبرداری و پرداخت دو برابر مبلغ ماخوذه به عنوان جزای نقدی و رد مبلغ ماخوذه در حق وارث مرحوم غ.ر. صادر و اعلام می دارد. رای صادره در خصوص متهم ردیف اول حضوری و ظرف بیست روز از ابلاغ قابل پژوهش در محاکم تجدیدنظر استان می باشد. و درخصوص دیگر متهم غیابی ظرف10روز از ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و سپس ظرف بیست روز قابل اعتراض در محاکم استان می باشد.
دادرس شعبه 1046 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ خلجی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در این پرونده 1ـ آقای الف.پ. به وکالت از آقای م.ت. 2ـ آقای م.ت. به وکالت از شرکت تولیدی م. (م.) با مدیریت آقای ع.ر. از دادنامه شماره 01411 مورخ 24/12/90 شعبه 1046 دادگاه عمومی جزایی تهران تجدیدنظرخواهی کرده اند به موجب دادنامه موصوف آقایان م.ت. و ع.ک. (شخص دوم رای نسبت به وی غیابی و در این مرحله تجدیدنظرخواه نیست) هر یک از حیث بزه جعل به تحمل شش ماه حبس و معدوم نمودن اسناد و مهر جعلی بانک ص. و از جهت مشارکت درکلاهبرداری به تحمل سه سال حبس و پرداخت دو برابر مبلغ ماخوذه به عنوان جزای نقدی به نفع صندوق دولت و رد مبلغ 300/633/088/4 ریال از سوی آقای م.ت. و مبلغ 600/186/610/5 ریال (جمعا 900/819/698/9 ریال) در حق وراث مرحوم غ.ر. محکوم شده اند وکیل تجدیدنظرخواه اول مدعی بی گناهی موکل خود بوده و اظهار داشته است که دادگاه بدوی برخلاف کیفرخواست که اتهام موکل وی را جعل و استفاده از سند مجعول اعلام می دارد حکم به محکومیت موکل او به لحاظ اتهام کلاهبرداری صادرکرده است و دادگاه نمی توانسته عنوان اتهامی مذکور در کیفرخواست را تغییر دهد وکیل تجدیدنظرخواه ردیف دوم در بخش رد مال اعتراض دارد و اظهار می دارد اموال مورد کلاهبرداری مربوط به شرکت م. بوده و از اموال شخصی مرحوم غ.ر. محسوب نمی شد و چک های وصول شده از ناحیه متهمین همگی مربوط به شرکت می باشند و مراتب در پرونده منعکس است (برگ های 2 75 و 121 جلد اول) دادگاه با توجه به بررسی اوراق و مستندات پرونده و تشکیل جلسه دادرسی و استماع اظهارات آقایان الف.پ. و م.ت. و م.ت. و بانوان ف.ر. و ت.ن. و عنایت به پاسخ استعلامات انجام شده از بانک های مربوطه نظر کارشناس رسمی دادگستری در مرحله بدوی و اوراق مربوط به دستگیری و اظهارات تجدیدنظرخواه ردیف اول (99 104 106 110 126 146 650) تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه ردیف اول وارد و موجه نیست زیرا دادنامه تجدیدنظرخواسته وفق مقررات و براساس مستندات پرونده صادر شده و از ناحیه وکیل تجدیدنظرخواه علل و جهات موجهی که موجب نقض و از هم گسیختن دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم کند مطرح نشده است و درخواست تجدیدنظر وی منطبق با شقوق مندرج در ماده 240 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری نمی باشد اما از آن جایی که عمل جعل در جهت تحقق بزه کلاهبرداری و به عنوان مقدمه و وسیله ارتکاب بزه کلاهبرداری انجام گرفته و در جرایم قابل تعزیر هرگاه فعل واحد دارای عناوین متعدده جرم باشد مجازات جرمی داده می شود که مجازات آن اشد است بنابراین صدور حکم به مجازات ارتکاب بزه جعل صحیح نبوده و با اجازه حاصل از تبصره 4 ماده 22 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب از متن دادنامه تجدیدنظرخواسته حذف و اصلاح می شود. در ضمن هنگام اجرای حکم ایام بازداشت قبلی قابل احتساب است و در ارتباط با اتهام رانندگی بدون پروانه که پرونده مستقیم به دادگاه بدوی ارسال شده است تصمیمی ملاحظه نشد هم چنین صدور حکم به پرداخت دو برابر مبلغ ماخوذه به عنوان جزای نقدی به نفع صندوق دولت صحیح نیست که بنا به تجویز تبصره 4 ماده 22 قانون یادشده تجدیدنظرخواه به پرداخت معادل مال ماخوذه جزای نقدی محکوم و دادنامه تجدیدنظرخواسته در این قسمت نیز اصلاح می شود اعتراض وکیل تجدیدنظرخواه ردیف اول دایر بر این که دادگاه بدوی برخلاف کیفرخواست حکم به کلاهبرداری صادر نموده صحیح نیست برای این که با توجه به بند ج ماده 14 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی رسیدگی به جرایم مندرج درکیفرخواست بدان معنا نیست که دادگاه مقید به مواد استنادی یا عنوان جزایی مذکور در کیفرخواست دادسرا باشد بلکه چنانچه عنوان جزایی مورد تشخیص دادگاه با آنچه که درکیفرخواست ذکر شده متفاوت باشد دادگاه براساس تشخیص و تطبیق جرم با ماده قانونی که خود تشخیص می دهد می تواند با تغییر عنوان جرم حکم مقتضی صادر نماید. بر همین اساس با رد تجدیدنظرخواهی وکیل تجدیدنظرخواه ردیف اول دادنامه تجدیدنظرخواسته در این بخش با حذف مجازات جعل و اصلاح میزان جزای نقدی معادل مال ماخوذه به شرخ فوق به استناد بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تایید و استوار می شود در خصوص تجدیدنظرخواهی وکیل تجدیدنظرخواه ردیف دوم آقای م.ت. به وکالت از شرکت تولیدی م. نیز دلیلی برای این که اموال مورد کلاهبرداری مربوط به شرکت تجدیدنظرخواه می باشد ابراز و ارایه نگردیده است و مرحوم غ.ر. نیز هیچ گاه چنین ادعایی را (که مال متعلق به شرکت می باشد) مطرح نکرده و علی رغم مهلت این دادگاه به وکیل شرکت تجدیدنظرخواه جهت این که چنانچه در سوابق و دفاتر عملکرد شرکت م. دلیلی وجود دارد که چک های وصول شده مربوط به آن شرکت می باشد سند و مدرکی ارایه نشده است از این رو درخواست تجدیدنظر با شقوق مندرج در ماده 240 قانون مرقوم انطباق ندارد؛ لذا با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته به استناد بند الف ماده 257 همان قانون تایید و استوارمی شود. این رای قطعی است.
رییس شعبه 56 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
اهوارکی ـ رمضانی

قاضی:
خلجی , اهوارکی , رمضانی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 532 ـ در برخورد دو وسیله نقلیه هرگاه رفتار هر دو یا یکی از آنها مشمول تعریف جنایات عمدی گردد حسب مورد به قصاص یا دیه حکم می شود.

مشاهده ماده 532 قانون مجازات اسلامی

ماده 10 ـ در مقررات و نظامات دولتی مجازات و اقدام تامینی و تربیتی باید به موجب قانونی باشد که قبل از وقوع جرم مقرر شده است و مرتکب هیچ رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل را نمیتوان به موجب قانون موخر به مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی محکوم کرد لکن چنانچه پس از وقوع جرم قانونی مبنی بر تخفیف یا عدم اجرای مجازات یا اقدام تامینی و تربیتی یا از جهاتی مساعدتر به حال مرتکب وضع شود نسبت به جرایم سابق بر وضع آن قانون تا صدور حکم قطعی موثر است. هرگاه به موجب قانون سابق حکم قطعی لازم الاجراء صادرشده باشد به ترتیب زیر عمل می شود: الف ـ اگر رفتاری که در گذشته جرم بوده است به موجب قانون لاحق جرم شناخته نشود حکم قطعی اجراء نمی شود و اگر در جریان اجراء باشد اجرای آن موقوف می شود. در این موارد و همچنین در موردی که حکم قبلا اجراء شده است هیچ گونه اثر کیفری بر آن مترتب نیست. ب ـ اگر مجازات جرمی به موجب قانون لاحق تخفیف یابد قاضی اجرای احکام موظف است قبل از شروع به اجراء یا در حین اجراء از دادگاه صادرکننده حکم قطعی اصلاح آن را طبق قانون جدید تقاضا کند. محکوم نیز می تواند از دادگاه صادرکننده حکم تخفیف مجازات را تقاضا نماید. دادگاه صادرکننده حکم با لحاظ قانون لاحق مجازات قبلی را تخفیف میدهد. مقررات این بند در مورد اقدام تامینی و تربیتی که در مورد اطفال بزهکار اجراء می شود نیز جاری است. در این صورت ولی یا سرپرست وی نیز می تواند تخفیف اقدام تامینی و تربیتی را تقاضا نماید. تبصره ـ مقررات فوق در مورد قوانینی که برای مدت معین و یا موارد خاص وضع شده است مگر به تصریح قانون لاحق اعمال نمی شود.

مشاهده ماده 10 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM