رای قضایی شماره 9309970223001965

رای قضایی شماره 9309970223001965

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970223001965


شماره دادنامه قطعی:
9309970223001965

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/12/04

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تجدیدنظرخواهی در مهلت واخواهی

پیام رای:
محکوم علیه غیابی نمی تواند در مهلت واخواهی با این ادعا که حق واخواهی را از خود سلب می کند به رای دادگاه اعتراض نموده و آن را تجدیدنظرخواهی تلقی کند؛ بنابراین تجدیدنظرخواهی در مهلت واخواهی واخواهی محسوب می شود.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست آقای ص.ش به طرفیت خانم م.غ. به خواسته اعسار و تقسیط مهریه موضوع دادنامه شماره 93/489 بدین شرح که حسب دادنامه فوق الاشعار به پرداخت 1368 عدد سکه بهار آزادی در حق خوانده محکوم شده اما توانایی پرداخت یکجا ندارد خوانده نیز دفاعی به عمل نیاورده است با توجه به اوضاع و احوال خواهان و شغل نامبرده و نظر به مراتب فوق خواسته خواهان را در خصوص اعسار از پرداخت کامل و یکجای مهریه وارد تشخیص داده مستندا به ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی و ماده 19 آیین نامه اجرایی ماده 6 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی و ماده 37 قانون اعسار محکوم به مقرر در دادنامه فوق الاشعار را با وصف پنج عدد سکه پیش قسط و ماهیانه ربع سکه تا استهلاک کامل محکوم به تقسیط می نماید. حکم دادگاه غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و ظرف همان مدت قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است در خصوص دعوی وی دایر بر تقسیط اجرت المثل به لحاظ رد دعوی مطروحه قضیه سالبه به انتفاع موضوع است و قرار رد دعوی صادر و اعلام می شود قرار صادره وفق مراتب قابل تجدیدنظرخواهی است.
رییس شعبه 238 دادگاه عمومی خانواده تهران - کلیوند

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در وقت فوق العاده پرونده تحت نظر است رای معترض عنه غیابی بوده و در مهلت واخواهی تحت عنوان تجدیدنظرخواهی مورد اعتراض قرار گرفته و به شرح تصمیم مورخ 1393/9/23 این دادگاه تجدیدنظرخواهی واخواهی تلقی و جهت رسیدگی به دادگاه بدوی عودت داده شده است لکن متاسفانه با گزارش مدیر دفتر دادگاه مبنی بر اینکه معترض حق واخواهی را از خود سلب و ساقط نموده است پرونده مجددا به این مرجع ارسال شده است حال آنکه محکوم علیه غیابی مطابق قانون نمی تواند در مهلت واخواهی با این ادعا که حق واخواهی را از خود سلب می کند به رای دادگاه اعتراض نموده و آن را تجدیدنظرخواهی حساب کند اعتراض در مهلت واخواهی واخواهی محسوب می گردد و رسیدگی به آن نیز در صلاحیت دادگاه صادرکننده رای است لذا پرونده مجددا به دادگاه بدوی عودت داده می شود تا نسبت به واخواهی رسیدگی و حکم مقتضی صادر فرمایند.
رییس و مستشار شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
بیگدلی- موسوی

قاضی:
موسوی , محرمعلی بیگدلی , علی ناصر کلی وند

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

ماده 6 ـ معسر کسی است که به دلیل نداشتن مالی به جز مستثنیات دین قادر به تادیه دیون خود نباشد. تبصره ـ عدم قابلیت دسترسی به مال در حکم نداشتن مال است. اثبات عدم قابلیت دسترسی به مال برعهده مدیون است.

مشاهده ماده 6 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM