نظریه مشورتی شماره 2159/96/7

نظریه مشورتی شماره 2159/96/7

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 2159/96/7


شماره نظریه:
2159/96/7

شماره پرونده:
69-62-601

تاریخ نظریه:
1396/09/14

استعلام
کفیلی در اجرای تبصره 1 ماده 3 قانون نحوه جرای محکومیت های مالی مصوب 93 از محکوم علیه مدعی اعسار کفالت نمود و به موجب دادنامه قطعی حکم به رد دعوی اعسار محکوم علیه به لحاظ عدم تعرفه و حضور گواهان در جلسه رسیدگی صادر و کفیل در مهلت مقرر قانونی محکوم علیه را تسلیم ننمود و دستور اخذ وجه الکفاله و استیفای محکوم به از محل وجه الکفاله و متعاقبا دستور اجرای کسر حقوق ماهیانه کفیل به اداره مربوطه صادر و در اثناء رسیدگی محکوم علیه مجددا دعوی اعسار مطرح و حکم به تقسیط محکوم به اصدار و محکوم علیه نیز پیش قسط را پرداخت می نماید و با قید اینکه کفیل نقشی در اجرای دادنامه تقسیط نداشته حال تکلیف دستور اخذ وجه الکفاله و کسر حقوق کفیل و همچنین وجوه توقیفی فعلی حقوق ماهیانه کفیل تا استیفای کامل محکوم به و هزینه های اجرایی ادامه یابد یا از دستور اخذ وجه الکفاله و کسر حقوق ماهیانه کفیل عدول و خودداری نمود و همچنین نسبت به وجوه توقیفی فعلی حقوق ماهیانه کفیل چه تصمیمی اتخاذ نمود.

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
با عنابا عنایت به تبصره 1 ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1394 در صورت رد دعوای اعسار به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مدت مذکور نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود و تقدیم دادخواست مجدد اعسار از سوی محکوم علیه و پذیرش آن از سوی دادگاه تاثیری در استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله ندارد. شایسته ذکر است در صورت عدم تسلیم محکوم-علیه ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی قاضی مربوط باید دستور استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله صادر کند. درخصوص وثیقه با توجه به اینکه امکان استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل آن فراهم است قاضی مربوط به محض صدور دستور استیفای آن از محل وثیقه باید دستور جلب محکوم علیه را لغو نماید و اگر جلب شده باشد یا خودش را تسلیم کرده باشد باید وی را آزاد نماید. زیرا با وجود مالی که امکان استیفای محکوم به از آن فراهم است بازداشت محکوم علیه منتفی است. اما در خصوص کفالت چون استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وجه الکفاله تنها پس از اخذ آن امکان پذیر است و ممکن است بنا به دلایلی مانند اعسار کفیل هیچ گاه این امکان کلا یا جزئا فراهم نشود بنابراین صرف دستور استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از وجه الکفاله مورد تعهد کفیل موجب لغو دستور جلب یا آزادی محکوم علیه نمی باشد.

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM