1-مبانی فقهی و حقوقی قلع و قمع بنای احداثی در ملک غیر غصبی چیست؟ توضیح اینکه در قدیم الایام اساسا خانه ها به صورت خشت و گل و چوب بوده که پس از تخریب همه مصالح آن قابل استفاده بوده اما در وضعیت فعلی به لحاظ در نظر گرفتن استحکام بنا در صورت قلع و قمع تخریب بنا به جهت بتونی بودن آن مصالح از حیز انتفاع خارج گردیده که به نوعی اتلاف مال ورود
خسارت هنگفت نیز محسوب می گردد و آیا در این خصوص بین ورود
خسارت جزئی و کلی تفاوت وجود دارد یا حکم و مبنای فقهی و حقوقی آن یکی است؟ 2-در مواردی غاصب یک قطعه زمین
احداث بنا کرده و آن را به اجازه به ثالث واگذار کرده
حق انتفاع دعوای
خلع ید به طرفیت متصرف حقوقی
اجاره دهنده متصرف مادی مستاجر اقامه گردیده و با توجه به اینکه
دعوی خلع ید دعوی مربوط به حق عینی است. اولا:"دعوا متوجه کدام یک از متصرفات حقوقی یا مادی است؟ ثانیا: مبنای فقهی و حقوقی
خلع ید مستاجر در این مورد چیست؟ ثالثا: آیا در این خصوص فتوای فقهای متقدم و متاخر متفاوت است؟ رابعا: آیا در ملک مشاعی صدور حکم به قلع و قمع بنای احداثی مطابق ضوابط شرعی و قانونی است یا خیر.