ضمن الغاء خص
وصیت موضوع قرار اناطه از سوال بدوا باید اشاره کرد هر شکایت دارای ماهیت حقوقی مستقل و تابع احکام و قوانین شکلی می باشد و صرف نشانه به ارکان دو شکایت نمی تواند مستندی به نفی این ماهیت مستقل حقوقی شود و بالطبع موجبی بر نقض یا نفی تشریفات بر رسیدگی نمی باشد لذا کماکان بر شکایت دوم تمامی احکام آیین دادرسی کیفری حاکم است از جمله وجود صلاحیت ذاتی و البته انحصاری دادسرا بر تحقیقات مقدماتی (به ویژه که مستند به ماده 335
قانون آیین دادرسی کیفری ) مانع ورود دادگاه به این موضوع است و برای دادسرا نیز دو مورد استثنای صلاحیت انحصاری می باشد و نیز تکلیف مقام قضایی به اتخاذ تصمیم قضایی در خصوص هر شکایت و البته در چهارچوب های تعریف شده در
قانون آیین دادرسی کیفری و در قالب آرای نهایی. لذا نظر نخست با این نقد مواجه است به چه استناد و استدلالی ماهیت حقوقی و البته مستقل شکایت دوم و بالطبع حاکمیت تمامی تشریفات رسیدگی مقدر برای رسیدگی در دادسرا و حتی دادگاه مورد نقض قرار گرفته و در نقد نظر که با اعلام ضمن بقاء صلاحیت دادسرا و احراز تشخیص و استقلال برای شکایت دوم همراه است ولی مشخص نمی باشد به چه سبب پرونده را باید معطل به نتیجه ای قرار داد که در هر حال منجر به صدور قرار صدور قرار موقوفی به اعتبار امر مختومه می شود (یعنی حکم دادگاه چه برایت باشد و چه محکومیت نهایتا بعد از آن مراجعه با حکم قطعی هستیم) لذا نظر برگزیده و منطبق بر اصول حقوقی قرار موقوفی تعقیب به اعتبار امر مختومه به لحاظ ختم تحقیقات و قرار قطعی جلب دادرسی سابق الصدور است.