برحسب مقررات ماده 1128
قانون مدنی هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مزبور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل
حق فسخ خواهد بود. لذا اگر پدر دختر یا یکی از نزدیکان وی وجود اوصافی را در دختر توصیف نماید و شوهر روی همان اوصاف با دختر ازدواج نماید از جمله اگر گفته شود زن دارای معلومات است یا دارای دارایی زیاد و امثال آن می باشد و مرد به اعتبار آن اوصاف اقدام به نکاح کند و پس از نزدیکی معلوم شود زوجه فاقد آن اوصاف است شوهر می تواند به استناد
خیار تدلیس نکاح را فسخ نماید و زن مستحق مهر نیست و در صورتی که مهری دریافت کرده باید مسترد نماید. زیرا مطابق قاعده عقلی"المغرور یرجع الی من غره" کسی که موجب
خسارت دیگری شود باید آن را بپردازد. در این مورد در
قانون مدنی قانون خاصی وجود ندارد آنچه گفته شد نظر اکثر حقوقدان ها می باشد. بعضی از فقهای امامیه با مطالبه مهر پرداختی به زن پس از نزدیکی مخالف می باشند و دلیل ابرازی آن ها این است که پس از دخول تمتعی که زوج از نزدیکی با زوجه برخوردار بوده بی عوض خواهد ماند. و لذا زن مستحق دریافت مهر می باشد. عده دیگر با این نظریه مخالفت کرده و معتقدند هرگاه مهرالمسمی پرداختی بیش از مهرالمثل باشد به مقدار مهرالمثل باید مهر بپردازد و اضافه بر مهرالمثل به عنوان
خسارت می¬تواند مورد مطالبه قرار دهد. به هر تقدیر در صورتی که مرد پس از اطلاع از تدلیس ادامه زندگی را با زن ترجیح دهد باید تمام مهر را بپردازد و در غیر این صورت می¬تواند مهر پرداختی را مطالبه و در صورتی که مهری پرداخت نکرده باشد به جهت تدلیس در عقد نکاح زوجه حق مطالبه مهر را ندارد.