مطابق ماده 338
قانون مدنی عقد بیع به ایجاب و قبول از طرف بایع و مشتری واقع می¬شود. یکی از آثار عقد بیع نیز مطابق ماده 362 قانون مزبور تحویل مبیع و ثمن است و در صورت امتناع طرفین از تسلیم مورد معامله طبق ماده 376 همان قانون ممتنع اجبار می¬شود. بنابراین با توجه به این که ارکان دعوی اعم از مالکیت فروشنده و وقوع معامله محرز است و با عنایت به این که مالکیت فروشنده با سند عادی نیز قابل احراز بوده و نیازی به وقوع معامله از طریق
سند رسمی نیست و نظر به این که در صورت نیاز به
سند رسمی جهت وقوع معامله
قرارداد خوانده با خواهان دست کم یک معامله فضولی است که الزام فروشنده فضولی جهت تحویل مورد معامله نیز امکان¬پذیر بوده و دلیلی بر رد این دعوی وجود ندارد و همچنین نظر به این که در صورت ضرورت اقامه دعوی علیه دارنده
سند رسمی و در صورت احراز شرایط دعوی و صحت معامله دارنده
سند رسمی باید محکوم به تحویل مبیع (خواسته خواهان) شود. در حالی که نامبرده نه معامله ای با خواهان داشته نه تعهدی در قبال او بر عهده گرفته و نه مورد تعهد در اختیار اوست که آن را تحویل دهد. بنابراین نیازی به اقامه دعوی علیه دارنده
سند رسمی وجود ندارد؛ زیرا چنین الزامی نه در مقررات وفای به عهد وجود دارد و نه در مقررات دادرسی و اصل نیز بر قابلیت استماع تمام دعاوی است؛ مگر این که قانون شرط خاصی پیش¬بینی کرده باشد و در دعوی حاضر نیز قانونگذار لزومی برای طرح دعوی علیه دارنده
سند رسمی پیش¬بینی نکرده است. از طرف دیگر تعهد به تحویل مبیع از آثار
قرارداد خریدار و فروشنده است و چنین تعهدی در رابطه بین خریدار و دارنده
سند رسمی قابل احراز نیست.