ماده 145 قانون مجازات اسلامی

ماده 145 ق م ا

ماده 145 ق.م.ا

ماده 145 قانون مجازات اس

ماده 145 ق مجازات

ماده 145 قانون م ا

ماده 145 مجازات اسلامی

ماده 145 ق م اسلامی

ماده 145 قانون جزا

متن کامل ماده 145 قانون مجازات اسلامی. ماده 145 ق م ا ماده 145 ق.م.ا ماده 145 قانون مجازات اس ماده 145 ق مجازات ماده 145 قانون م ا ماده 145 مجازات اسلامی ماده 145 ق م اسلامی ماده 145 قانون جزا

ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی

ماده ۱۴۵ ق م ا

ماده ۱۴۵ ق.م.ا

ماده ۱۴۵ قانون مجازات اس

ماده ۱۴۵ ق مجازات

ماده ۱۴۵ قانون م ا

ماده ۱۴۵ مجازات اسلامی

ماده ۱۴۵ ق م اسلامی

ماده ۱۴۵ قانون جزا

متن کامل ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی. ماده ۱۴۵ ق م ا ماده ۱۴۵ ق.م.ا ماده ۱۴۵ قانون مجازات اس ماده ۱۴۵ ق مجازات ماده ۱۴۵ قانون م ا ماده ۱۴۵ مجازات اسلامی ماده ۱۴۵ ق م اسلامی ماده ۱۴۵ قانون جزا

ماده 145 قانون مجازات اسلامی

ماده 145 ـ تحقق جرایم غیر عمدی منوط به احراز تقصیر مرتکب است. در جنایات غیرعمدی اعم از شبه عمدی و خطای محض مقررات کتاب قصاص و دیات اعمال می شود.

ماده 145 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01

ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی

ممشاهده ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01

قانون مجازات اسلامی / ماده 145

ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی

پایگاه جامع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۲/۰۲/۰۱

متن ماده 145
قانون مجازات اسلامی

مصوب ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
  • ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی

    متن کامل 145 ماده

    مصوب ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
متن ماده ۱۴۵

ماده 145 ـ تحقق جرایم غیر عمدی منوط به احراز تقصیر مرتکب است. در جنایات غیرعمدی اعم از شبه عمدی و خطای محض مقررات کتاب قصاص و دیات اعمال می شود.

تبصره ـ تقصیر اعم از بی احتیاطی و بی مبالاتی است. مسامحه غفلت عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی و مانند آنها حسب مورد از مصادیق بی احتیاطی یا بی مبالاتی محسوب می شود.

ماده 144 ـ در تحقق جرایم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرایمی که وقوع آنها براساس قانون منوط به تحقق نتیجه است قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز شود.

نمایش ماده

ماده 146 ـ افراد نابالغ مسوولیت کیفری ندارند.

نمایش ماده
1
نظریه مشورتی شماره 99-168-1088 ک - مورخ 1399/09/19
حسب تبصره یک ماده 85 از قانون آیین دادرسی کیفری الحاقی مصوب 1394/3/24 در مواردی که پرونده با قرار موقوفی تعقیب یا با هر تصمیم دیگری در دادسرا مختومه می شود باید پرونده به دادگاه ارسال تا نسبت به پرداخت دیه تعیین تکلیف شود. 1-در پرونده های تصادف در صورتی که راننده مقصر که دارای بیمه نامه معتبر بوده فوت نماید و افراد دیگری که سرنشین آن خودرو بوده اند مصدوم یا فوت نمایند در اینجا دادسرا با توجه به فوت متهم راننده مقصر قرار موقوفی تعقیب صادر و پرونده را در راستای تبصره یک ماده فوق به دادگاه کیفری دو ارسال می نماید. تکلیف دادگاه در خصوص دیه سایر افراد با توجه به فوت متهم چه می باشد؟ 2-تصادفی در سال 1389 اتقاق می افتد شخصی بر اثر این حادثه فوت می نماید و ورثه متوفی با اراده خود و بدون هیچ مانعی بعد از 10 سال نسبت به راننده مقصر که دارای بیمه نامه معتبر بوده شکایت کیفری مطرح می نمایند دادسرا با توجه به مرور زمان شکایت نسبت به متهم قرار موقوفی تعقیب صادر و با توجه به تبصره یک ماده فوق پرونده را به دادگاه کیفری دو ارسال می نماید تکلیف دادگاه در خصوص دیه با توجه به قرار موقوفی تعقیب نسبت به متهم چه می باشد؟ و همچنین دیه چه سالی باید ملاک عمل قرار گیرد؟
2
نظریه مشورتی شماره 1400-168-704 ک - مورخ 1400/07/03
در مواردی که راننده مقصر فوت کند و دادسرا در خصوص اتهام متوفی قرار موقوفی تعقیب صادر نماید و پرونده را در راستای تبصره یک ماده 85 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 به دادگاه ارسال کند دادگاه کیفری با توجه به الزام به صدور حکم در ماده 85 قانون مذکور و تسری آن به تبصره یک باید حکم به محکومیت چه فردی صادر نماید؟
3
نظریه مشورتی شماره 215-1/681-69 - مورخ 1397/01/28
اگر فردی به اتهام توهین مادون قذف بر اساس ماده 145 قانون مجازات اسلامی 1370 محکومیت قطعی به تحمل مجازات شلاق پیدا نماید آیا می تواند استدلال کند که با توجه به حذف ماده 145 مذکور در قانون مجازات اسلامی 1392 و با عنایت به بند ب ماده 10 قانون اخیر عنوان جزایی مذکور توهین کمتر از قذف از قانون حذف شده و دیگر این عمل مجرمانه نمی باشد و در نتیجه اجرای مجازات قطعی مذکور در بالا باید متوقف گردد؟ در حالی که می توان در مخالفت با استدلال بالا اعلام داشت که رفتار مندرج در ماده 145 قانون مجازات اسلامی 1370 توهین مادون قذف جرم زدایی نشده بلکه ماده 608 قانون مجازات اسلامی 1392 حاکم بر چنین رفتار و جرمی بوده و حذف ماده 145 مذکور فقط به لحاظ عدم تکرار متن و منقح شدن قانون است و نه جرم زدایی از این رفتار و در نتیجه مجازات پیش بینی شده در ماده 145 قانون مجازات اسلامی 1370 به عنوان یک مجازات تعزیری کماکان و بر اساس و به استناد ماده 608 قانون مجازات اسلامی 1392 قابل اجرا بوده و حذف ماده 145 قانون مجازات اسلامی 1370 تاثیری بر این امر نداشته و موجب توقیف اجرای حکم قطعی صادره مذکور در بالا نمی گردد.
4
نظریه مشورتی شماره 98-186/2-1912 ک - مورخ 1399/05/07
1- با توجه به این که از وظایف مرکز اطلاعات مالی طبق بند «الف» ماده 8 قانون اصلاح قانون مبارزه با پول شویی مصوب 1397 دریافت و تجزیه و تحلیل و بررسی... معاملات و اطلاعات با رعایت ضوابط... است و در عین حال این مرکز مستند به تبصره یک ذیل بند «ذ» ماده 8 این قانون دارای اختیار جلوگیری از نقل و انتقال اموال یا وجوه مشکوک به پول شویی است که فلسفه اعطای این اختیار مسدود کردن فوری دارای هایی مشکوک است و با توجه به ماده 151 قانون آیین داردسی کیفری مصوب 1392 که بیان می دارد: بازپرس می تواند در موارد ضروری برای کشف جرم و یا دستیابی به ادله وقوع جرم حساب های بانکی اشخاص را با تایید رئیس حوزه قضایی کنترل کند آیا موضوع کسب اجازه در جرایم موضوع این قانون به طور کلی یا در موارد فوری باتخصیص مواجه شده است یا این که باید گفت که اخذ اجازه موضوع ماده 151 قانون اخیر الذکر توسط مرکز اطلاعات مالی از رئیس حوزه قضایی توسط قاضی رسیدگی کننده از جمله آن ضوابطی است که ابتدا باید رعایت شود؟ ساز و کار این امر در خصوص افرادی که دارای مصونیت قضایی هستند به چه شکل است؟ 2- با توجه به ماده 11 قانون اصلاح قانون مبارزه با پول شویی مصوب 1397 که بیان داشته است شعبی از دادگاه های عمومی در تهران و در صورت نیاز در مراکز استان ها به امر رسیدگی به جرم پول شویی و جرایم مرتبط اختصاص می یابد تخصصی بودن شعبه مانع رسیدگی به سایر جرایم نمی باشد و با توجه به این که قانونگذار در ماده 9 و تبصره 3 ماده 2 این قانون مجازات درجه چهار تا شش تعیین کرده است که تحقیقات مقدماتی آنها با دادسرا است؛ در حالی که قبلا قانونگذار برای جرم پول شویی مجازات جزای نقدی نسبی معین کرده بود که اغلب قضات طبق رای وحدت رویه شماره 759 مورخ 1/6/1396 هیات عمومی دیوان عالی کشور اعتقاد به صلاحیت دادگاه کیفری 2 جهت تحقیقات مقدماتی داشتند در خصوص جرایمی که پیش از لازم الاجرا شدن این قانون در تاریخ 1397/2/11 رخ داده است از حیث صلاحیت مرجع تحقیقات مقدماتی و مجازات به چه نحو باید عمل شود آیا به این دلیل در قانون جدید قانونگذار با تعیین مجازات درجه چهار تا شش برای جرایم این قانون قهرا به صلاحیت که امر شکلی است پرداخته است و با توجه به این که قواعد شکلی عطف بماسبق می شود می توان گفت که در خصوص رفتارهایی که پیش از این قانون رخ داده است باید مطابق شرایط شکلی قانون جدید عمل شود و در دادسرا رسیدگی شود یا این که هم چنان بر اساس رای وحدت رویه سابق الذکر و با توجه به مجازات نسبی مشخص شده باید اعتقاد به صلاحیت دادگاه داشت؟ 3- با توجه به ماده 2 قانون اصلاح قانون مبارزه با پول شویی مصوب 1397 و ماده 2 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 تفاوت مبنایی مال از طریق نامشروع که در تبصره 3 ماده 2 قانون اصلاح قانون مبارزه با پول شویی مصوب 1397 آمده است با ماده 2 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 چیست؟ 4- با توجه به اینکه تبصره 2 ماده 2 قانون اصلاح قانون مبارزه با پول شویی مصوب 1397 بیان می دارد که دارا شدن اموال موضوع این قانون منوط به ارائه اسناد مثبته است و با توجه به تعریف مال در بند «ب» ماده یک این قانون و با توجه به نسخ ماده یک قانون مبارزه با پول شویی مصوب 1386 آیا این نتیجه گیری درست است که اصل بر عدم صحت معاملات است و آیا قانونگذار برای تحقق مالکیت در کنار شرایط ماده 190 قانون مدنی یا ثبت معامله در بعضی از قراردادها طبق ماده 22 قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 با اصلاحات و الجاقات بعدی ارائه اسناد مثبته را به عنوان شرط دیگر لازم دانسته است؟ 5-منظور از عدم صحت معامله و عدم صحت تحصیل اموال در تبصره یک ماده 2 قانون اصلاح قانون مبارزه با پولشویی مصوب 1397 چیست؟ با توجه به اینکه تعریفی در خصوص صحت معامله در قانون نیامده است آیا منظور صحت معاملات طبق ماده 190 قانون مدنی است یا منظور معاملات و عملیات مشکوک است که در بند «چ» ماده 1 آمده است یا منظور هر نوع معامله ای است و معیار در تشخیص صحت معامله چیست؟> و آیا منظور از معامله در این تبصره اعم از معامله مشکوک یا غیر مشکوک است؟ 6-با توجه به این که دارا شدن اموال موضوع این قانون به ارائه اسناد مثبته منوط شده است و عدم تقدیم آن اسناد مستوجب جزای نقدی به میزان یک چهارم ارزش آن اموال است و با توجه به رای وحدت رویه شماره 759 مورخ 1396/1/6 هیات عمومی دیوان عالی کشور آیا صلاحیت رسیدگی به این جرایم به صورت مستقیم در صلاحیت دادگاه کیفری 2 است؟ و آیا برای تحقق این جرم سوء نیت لازم است آیا بزه جرم مادی صرف است ؟ 7-تفاوت جرم مشخص شده در تبصره 2 و تبصره 3 ماده 2 قانون اصلاح قانون مبارزه با پولشویی مصوب 1397 چیست؟ اگر منظور قانونگذار در تبصره 2 ماده 2 دارا شدن اموال از طریق نامشروع است که نیازمند ارائه اسناد مثبته شده استتفاوت آن با تبصره 3 ماده 2 همان قانون چیست و اگر منظور قانونگذار در تبصره 2 ماده 2 دارا شدن اموال از طریق مشروع است دیگر چه نیازی به جرم انگاری آن بوده است؟ 8-آیا مجازات تعیین شده در تبصره 3 ماده 2 قانون یاد شده منصرف از تبصره یک ماده 2 این قانون است یا این که تبصره 3 در ادامه تبصره یک است؛ بدین معنی که کسی که نتواند صحت معاملات یا اموال تحصیل شده را اثبات کند طبق تبصره 3 ماده 2 مذکور اموال تحصیل شده در حکم مال نامشروع محسوب می شود و به عبارت دیگر لازمه ظن نزدیک به علم به تحصیل مال از طریق نامشروع تبصره 3 ماده 2 تحقق ظن نزدیک به علم به عدم صحت معاملات و تحصیل اموال است ؟به عبارت دیگر آیا تبصرهیک ماده 2 درصدد بیان حکم وضعی و تبصره 3 این ماده درصدد بیان حکم تکلیفی است و در هر حال این دو تبصره آیا با هم تفاوت دارند و اگر پاسخ مثبت است تفاوت در چیست؟ 9-با توجه به سکوت قانون ضمانت اجرای عدم انجام تکالیف مشخص شده ماده 6 قانون مذکور چیست؟ 10-با توجه به به تبصره ذیل بند «ت» ماده 7 قانون اصلاح قانون مبارزه با پولشویی مصوب 1397 آیا قانونگذار از این پس جرم آن دسته از کارکنان و کارمندانی که تکالیف مقرر شده در ماده 7 قانون را عالما عامدا و به قصد تسهیل جرایم موضوع این قانون انجام نمی دهند مشمول مجازات تعیین شده جرم خاص می داند و دیگر نمی توان رفتار وی را مشمول ماده 126 و 124 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در باب معاونت دانست؟ 11-با توجه به تبصره ذیل بند «ت» ماده 7 قانون آیا می توان نتیجه گرفت که اگر کارمندان دستگاه های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشور مصوب 1386 بر اثر تقصیر به تکالیف مشخص شده در ماده 7 قانون اصلاح قانون مبارزه با پولشویی مصوب 1397 عمل نکرده باشند مشمول مجازات خفیف انفصال موقت درجه هفت می شوند ؛اما اگر کارمندان بخش های غیر دولتی تکالیف مذکور از روی قصور یا تقصیر یا عمد انجام ندهند دارای مجازات بیشتری جزای نقدی درجه شش هستند؟ 12-آیا برای تحقق مجازات جرم تعیین شده جهت عدم رعایت تکالیف مقرر شده در ماده 7 قانون فوق الذکر حسب مورد از روی تقصیر یا قصورمطابق ماده 144 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 تحقق سوء نیت لازم است ؟./ع
5
نظریه مشورتی شماره 98-25-988 ک - مورخ 1398/07/07
1-از نظر حقوق جزای شکلی عبارت نیازی به تقدیم دادخواست به طرفیت ورثه مرتکب نمی باشد و صرف تقاضای اولیای دم مبنی بر پرداخت دیه از ماترک کفایت می کند و ورثه دعوت می شوند و.. به چه معناست به عبارت دیگر دادگاه حکم کند که اجرای احکام به سراغ ترکه برود با الهام و تنقیح از ماده 525 قانون آیین دادرسی کیفری و یا اینکه دادگاه ابتدا ورثه را محکوم کند که در حدود ماده 248 قانون امور حسبی نسبت به پرداخت دیه اقدام کند؟ 2-در فرض مذکور چنانچه اتومبیل متعلق به متهم متوفای مقصر حادثه دارای بیمه نامه شخص ثالث باشد پس از آنکه دادسرا در مورد جنبه عمومی جرم پرونده را به دادگاه کیفری ارسال می دارد آیا دادگاه کیفری با احراز تقصیر متهم متوفی می تواند شرکت بیمه مربوطه را محکوم به پرداخت دیه نماید و یا در صورتی که اتومبیل فاقد بیمه نامه باشد صندوق تامین خسارت های بدنی را با عنایت به ماده 21 قانون بیمه اجباری. .. محکوم به پرداخت دیه کند که آنگاه صندوق برای بازیافت به ورثه مراجعه کند. در هرحال به نظر می رسد با توجه به امتنانی که از مفاد رای وحدت رویه 563 و 734 و مفاد ماده 85 قانون آیین دادرسی کیفری و تبصره 1 آن نسبت به زیان دیدگان برداشت می شود در فرضی که متهم فوت می کند بتوان به صورت مستقیم بیمه یا صندوق را ولو با دعوت از ورثه محکوم نمود؟ 3-درماده 535 قانون آیین دادرسی کیفری نیز به طور مطلق ذکر شده که چنانچه محکوم به پرداخت دیه فوت کند که اطلاق ماده شامل فوت مرتکب در حوادث رانندگی می شود قاضی اجرای احکام در صورت تقاضای محکوم له مطابق مقررات مربوط دیه را از ماترک محکوم له استیفاء می کند. حال چنانچه اتومبیل متهم دارای بیمه نامه باشد با توجه به مفاد ماده 219 قانون آیین دادرسی کیفری و ماده 49 قانون بیمه اجباری. .. که حتی به میزان مسئولیت بیمه در واقع قرار تامین صادر نشده است و مسئولیت متوجه بیمه دانسته شده چگونه می توان به سراغ اموال مرتکب رفت لذا شاید بتوان نتیجه گرفت که در فرض بالا و فرض حاضر اساسا رفتن به سراغ اموال متوفی یا ورثه صحیح نباشد؟ 4-آیا اساسا با توجه به استدلال های فوق نمی توان مدعی شد که حتی در فرض حضور متهم و عدم فوت وی و توجه تقصیر به وی بر خلاف رویه قضایی موجود دادگاه های کیفری در همان رای بدوی خود می بایست شرکت بیمه گر را به میزان مسئولیت خود به پرداخت دیه متعلقه محکوم نمایند؟ زیرا متهم حاضر حتی نسبت به میزان مسئولیت بیمه گر مشمول قرار تامین کیفری نشده حال به چه جهت باید حکم به پرداخت کل دیه علیه راننده مقصر صادر شود؟ هر چند که ممکن است در مورد مسئولیت صندوق که قرار تامین کیفری شامل کل مسئولیت متهم است مسئله متفاوت باشد. در هر حال خواهشمند است با توجه به چالش های موجود پاسخ کاملی که قابلیت اجرایی و منطبق با مقررات شکلی داشته باشد بیان فرمائید.
6
نظریه مشورتی شماره 1759-1/186-96 - مورخ 1396/11/11
در یکی از مناطق شهرداری رشت مثلا شهرداری منطقه 4 تصادفی رخ داده است کارشناس تصادفات وجود چاله در خیابان در منطقه مورد نظر را علت اصلی تصادفات اعلام می نماید حال از حیث مسئولیت جزایی مدیر منطقه 4 شهرداری منطقه 4 مسئولیت دارد یا شهرداری شهر رشت؟
7
نظریه مشورتی شماره 96-186/1-1759 - مورخ 1396/11/11
8
نظریه مشورتی شماره 1832-1/186-95 - مورخ 1395/11/03
در پرونده¬های صدمه بدنی یا فوت ناشی از حوادث کار با کارفرمایی یا سببیت شخص حقوقی در دادگاه¬ها و به تبع آن در دادسراها رویه های متفاوت و نظرات مختلفی وجود دارد و موجب صدور آراء مختلف در خصوص محکومیت به پرداخت خسارت توسط مدیر عامل یا شخص حقوقی گردیده است اختلاف نظر ناشی از مسئوولیت مدیر عامل و شخص حقوقی است که از موارد 45314314 قانون مجازات اسلامی مصوب 92 و ماده 184 قانون کار و ماهیت دوگانه دیه است. نظر اول: دیه نوعی مجازات است و حسب مواد 14 و 145 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و مواد 9195و176 قانون کار مدیر عامل مسئوولیت کیفری و حقوقی را به عهده دارد و کیفرخواست و محکومیت مختص مدیر عامل خواهد بود. نظردوم: با توجه به مفاد ماده 449و500 که دیه به عنوان خسارت معرفی گردیده و مواد452143 قانون مجازات اسلامی مصوب1392 و ماده3و184 قانون کار که پرداخت خسارت را به عهده شخص حقوقی قرارداده و مواد688 قانون آئین دادرسی کیفری که نحوه رسیدگی به مسئوولیت شخص حقوقی را بیان نموده باید کیفرخواست و محکومیت در خصوص مسئوولیت کیفری برای کارفرما و در خصوص پرداخت دیه برای شخص حقوقی صادر شود و ماده 95 قانون کار به وسیله ماده 184 قانون کار در خصوص مسئوولیت پرداخت خسارت دیه تخصیص یافته است. نظر سوم: با توجه به وجود اشخاص حقوقی که ممکن است معتبر نبوده و مدیر عامل جهت فرار از پرداخت دیه به مسئوولیت شرکت استناد کند وشرکت هم صرفا یک نام باشد و منابع مالی در اختیار نداشته باشد و حق کارگر پایمال شود با استناد به فلسفه وضع قانون کار و حمایتی بودن قانون کار نسبت به کارگر و مفاد ماده 14 قانون مسئوولیت مدنی و ماده 184 قانون کار و اصل جبران شدن خسارت شاکی در مسئوولیت مدنی باید مدیر عامل و شخص حقوقی متضامنا محکوم به پرداخت دیه خسارت شوند. سوالات: 1-از نظر آن اداره محترم با توجه به تصریح ماده 184 قانون کار کدام یک از نظرات موجه و دارای مستندات قانونی قوی¬تری است ودرصورتی که نظر به محکومیت شخص حقوقی به پرداخت خسارت صحیح باشد آیا کیفرخواست صادره برای شخص حقوقی در خصوص پرداخت دیه باید صادر شود؟ 2-در صورت صدور قرار منع تعقیب برای شخص حقوقی از دادسرا و نظردادگاه بر پرداخت دیه توسط شخص حقوقی با توجه به تبصره 1 ماده 85 قانون آئین دادرسی کیفری آیا باید دادگاه بدون کیفرخواست شخص حقوقی را محکوم به پرداخت دیه نماید یا با نقض قرار منع تعقیب و صدور قرار جلب به دادرسی ماده274 ق.آ.د.ک حکم به محکومیت شخص حقوقی صادر نماید.
1
نشست های قضایی شماره - مورخ 1396/09/02
احراز تقصیر پزشک و تعقیب وی
2
نشست های قضایی شماره 1398-5772 - مورخ 1397/10/19
میزان تقصیر در تصادف عابر و وسیله نقلیه وفق نظر کارشناس یا بالمناصفه
3
نشست های قضایی شماره 1400-8342 - مورخ 1399/06/26
میزان مسئولیت مدیران مدرسه در صورت ابتلای دانش آموزان به کرونا
4
نشست های قضایی شماره 1398-5848 - مورخ 1396/08/09
مسئولیت کیفری راننده سواری متوقف
5
نشست های قضایی شماره 1399-7475 - مورخ 1398/09/05
تعامل تقصیر و عمد موضوع قسمت اخر بند پ ماده 291 قانون مجازات اسلامی
6
نشست های قضایی شماره 1400-8165 - مورخ 1398/04/20
تقصیر پزشک در مقایسه با ماده 145 قانون مجازات اسلامی
7
نشست های قضایی شماره - مورخ 1396/09/02
احراز تقصیر پزشک و تعقیب وی
8
نشست های قضایی شماره 1399-7463 - مورخ 1398/08/30
عدم رعایت نظامات دولتی منجر به صدمه بدنی
9
نشست های قضایی شماره 1399-7703 - مورخ 1398/09/05
تصادف جرحی
10
نشست های قضایی شماره 1399-6909 - مورخ 1398/07/11
جرم بودن یا نبودن رفتار علی الراس جهت جلوگیری از وقوع جرم و فرار از صحنه
11
نشست های قضایی شماره 1398-6138 - مورخ 1397/07/26
بررسی رابطه سببیت در قتل
ماده 145 قانون مجازات اسلامی

ماده 145 ق م ا

ماده 145 ق م ا

ماده 145 ق.م.ا

ماده 145 ق.م.ا

ماده 145 قانون مجازات اس

ماده 145 قانون مجازات اس

ماده 145 ق مجازات

ماده 145 ق مجازات

ماده 145 قانون م ا

ماده 145 قانون م ا

ماده 145 مجازات اسلامی

ماده 145 مجازات اسلامی

ماده 145 ق م اسلامی

ماده 145 ق م اسلامی

ماده 145 قانون جزا

ماده 145 قانون جزا

ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی

ماده ۱۴۵ ق م ا

ماده ۱۴۵ ق.م.ا

ماده ۱۴۵ قانون مجازات اس

ماده ۱۴۵ ق مجازات

ماده ۱۴۵ قانون م ا

ماده ۱۴۵ مجازات اسلامی

ماده ۱۴۵ ق م اسلامی

ماده ۱۴۵ قانون جزا

متن کامل ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی. ماده ۱۴۵ ق م ا ماده ۱۴۵ ق.م.ا ماده ۱۴۵ قانون مجازات اس ماده ۱۴۵ ق مجازات ماده ۱۴۵ قانون م ا ماده ۱۴۵ مجازات اسلامی ماده ۱۴۵ ق م اسلامی ماده ۱۴۵ قانون جزا

ماده 145 قانون مجازات اسلامی

ماده 145 ق م ا

ماده 145 ق.م.ا

ماده 145 قانون مجازات اس

ماده 145 ق مجازات

ماده 145 قانون م ا

ماده 145 مجازات اسلامی

ماده 145 ق م اسلامی

ماده 145 قانون جزا

متن کامل ماده 145 قانون مجازات اسلامی. ماده 145 ق م ا ماده 145 ق.م.ا ماده 145 قانون مجازات اس ماده 145 ق مجازات ماده 145 قانون م ا ماده 145 مجازات اسلامی ماده 145 ق م اسلامی ماده 145 قانون جزا

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM