رای قضایی شماره

رای قضایی شماره

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره


شماره دادنامه قطعی:

تاریخ دادنامه قطعی:
1390/08/14

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
نحوه تعیین مجازات در جرایم مبتنی بر کیفرخواست

پیام رای:
هرگاه اتهام جرح عمدی با چاقو اساسا در مرحله دادسرا تفهیم نشده باشد و تقاضای تعیین مجازات هم نگردیده باشد اقدام دادگاه در استناد به تبصره ماده 614 قانون مجازات اسلامی و تعیین مجازات حبس برای جنبه عمومی زائد بر کیفرخواست می‎باشد و اگر مدنظر دادگاه می‎بود می‎بایست به دادسرا جهت رفع نقص تذکر داده شود یا اینکه تفهیم اتهام صورت گیرد.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام آقایان ح. و م. فرزندان الف. دایر به ایراد ضرب و جرح عمدی و فحاشی موضوع شکایت آقایان ع. و د. دادگاه با بررسی محتویات پرونده و دلایل ذکر شده در کیفرخواست علی الخصوص تحقیقات محلی اظهارات مطلعین و گواهی پزشکی قانونی اتهام آنان را محرز دانسته و با استناد به مواد 295 302 480 484 از قانون مجازات اسلامی متهم ح. را به پرداخت یک و نیم دینار بابت کبودی بازو و ح. را به پرداخت یک درصد بابت ارش جراحت دامیه شانه چپ و سه دینار بابت کبودی پلک تحتانی در فرجه یک ساله در حق ع. الف. ق. محکوم می نماید دادگاه نظر به بکارگیری چاقو توسط ح. با استناد به تبصره ماده 614 قانون مذکور نامبرده رابه تحمل نود و یک روز حبس تعزیری محکوم می نماید. دادگاه هر دو متهم فوق الذکر را بابت فحاشی به شاکیان با استناد به ماده 608 از قانون مذکور هر کدام به تحمل پنج ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. دادگاه متهم م. را از اتهام تهدید و فحاشی نظر به عدم کفایت ادله اثباتی عدم اقناع وجدان قضایی و با استناد به اصل برایت و اصل 37 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تبریه می نماید. این رای غیابی بوده و در فرجه ده روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و سپس ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
شعبه 1148 دادگاه عمومی جزایی تهران - خادمی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
درخصوص تجدیدنظرخواهی آقایان ح. فرزند الف. و ع. و د. شهرتین ق. فرزندان ن. نسبت به دادنامه شماره 89001176 مورخ17/12/89 صادره ازسوی شعبه 1148 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن در مورد شکایت تجدیدنظرخواهان های ردیف دوم و سوم بر علیه تجدیدنظرخواه ردیف اول و متهم دیگری که رای نسبت به وی غیابی بوده دایر به ایراد ضرب و جرح عمدی و فحاشی که منجر به محکومیت متهمان به پرداخت مقادیری دیه و تجدیدنظرخواه ردیف اول علاوه بر آن به تحمل نود و یک روز حبس از جهت ایراد جرح با چاقو محکوم و همچنین هر دو متهم بابت فحاشی هر کدام به تحمل پنج ضربه شلاق نیز محکوم شده اندکه پس از ابلاغ دادنامه از سوی تجدید نظرخواهان ها مورد تجدیدنظرخواهی واقع و شکات تجدیدنظرخواه به قلت مجازات و در نظر گرفتن کامل صدمات دیات اعتراف داشتند و متهم تجدیدنظرخواه نیز به جهت عدم فرصت دفاع اعتراض نموده است. و این دادگاه با ملاحظه و بررسی اوراق و محتویات پرونده ملاحظه می گردد که در صفحه سه پرونده شکایت متقابل آقای ح. بر علیه آقایان ق. دایر به خیانت در امانت پیوست بوده که به مرجع انتظامی ارجاع و پیوست این پرونده شده ولی از سوی دادسرا و دادگاه بدوی نفیا یا اثباتا در مورد آن اظهارنظری نشده است و همچنین در صفحه ششم پرونده گواهی پزشک قانونی مربوط به آقای ع. تورم مختصر طاق سر اعلام شده است ولی تعیین ارش نشده و دادگاه بدوی نیز در مورد این صدمه تعیین تکلیف نکرده است و همچنین در دادسرا فقط اتهام ضرب و جرح عمدی و فحاشی تفهیم شده است و از سوی دادسرا اتهام جرح عمدی با چاقو اساسا تفهیم نشده است و تقاضای تعیین مجازات هم نگردیده است اقدام دادگاه در استناد به تبصره ماده 614 قانون مجازات اسلامی و تعیین مجازات حبس زاید بر کیفرخواست می باشد و اگر مد نظر دادگاه می بود می بایست به دادسرا تذکر و رفع نقص می نمود یا اینکه خود راسا این اتهام را تفهیم می نمود که بدین نحو عمل نشده است که ضمن تذکر به دادگاه بدوی و دادسرا مقرر می دارد تا پس از اعاده نسبت به رفع ایرادات و نواقص وفق مقررات اقدام مقتضی به عمل آورند و از آنجا که میزان صدمات و دیات متعلقه کمتر از خمس دیه کامل بوده و به استناد بند د ماده 232 قانون آیین دادرسی کیفری حکم در این قسمت قطعی محسوب می شود. بنابراین تجدیدنظرخواهی در این قسمت محکوم به رد است و دادگاه بدوی باتوجه به مراتب فوق نسبت به صدور رای اصلاحی در مورد صدمه تورم اقدام خواهند نمود و اما از جهت تعیین مجازات فراتر از آنچه که در کیفرخواست آمده است مقرر می دارد تا پرونده به دادگاه بدوی اعاده تا رفع نقص و رفع ابهام به عمل آمده و سپس جهت اظهارنظربه این دادگاه ارسال گردد.
رییس شعبه 19 دادگاه تجدیدنظراستان تهران - مستشاردادگاه
محمدی - سعادت زاده
به موجب کیفرخواست تنظیمی دادسرای ناحیه 16 تهران مضبوط در ص51 پرونده آقایان ح. و م. و م. فرزندان الف. به ترتیب اول و دوم متهمند به شرکت در ضرب و جرح عمدی و فحاشی و سوم متهم است به فحاشی و تهدیدکه پس از رسیدگی حسب دادنامه شماره 1072 مورخ20/11/89 غیابی صادره از شعبه 1148 دادگاه عمومی تهران آقای ح. به اتهام جرح عمدی با چاقو به تحمل نود و یک روز حبس و به اتهام فحاشی به تحمل پنج ضربه شلاق باتوجه به شکایت آقایان ع. و د. در تاریخ 2/7/1389 محکوم که مبادرت به واخواهی نموده و حسب دادنامه شماره 1176 مورخ17/12/1389 دادنامه واخواسته از سوی دادگاه شعبه 1148 در این خصوص تایید گردیده که مبادرت به تجدیدنظرخواهی نموده که نظربه جامع پرونده و جوانب امر و لحاظ دادنامه شماره 981 مورخ 14/8/1390 صادره از شعبه 19 دادگاه تجدیدنظر از جهت دیه مقرره با حذف مجازات مربوط به جرح عمدی باچاقو به جهت عدم ذکر در کیفرخواست مستندا به بند یک از شق ب ازماده 257 و نقض دادنامه موصوف از این بابت موافق ماده 250 و شق الف 5 ازماده 257 از قانون دادرسی کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید می نماید به دادگاه محترم نخستین متذکر می گردد که باتوجه به اقرار مجرمیت و کیفرخواست بـایـستـی ازسـوی
دادسرا اتخاذ تصمیم شود رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 19 دادگاه تجدیدنظراستان تهران - مستشاردادگاه
محمدی - سعادت زاده

قاضی:
صمد خادمی , محمدی , بهزاد سعادت زاده

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 295 ـ هرگاه کسی فعلی که انجام آن را برعهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است ترک کند و به سبب آن جنایتی واقع شود چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته است جنایت حاصل به او مستند می شود و حسب مورد عمدی شبه عمدی یا خطای محض است مانند این که مادر یا دایه ای که شیر دادن را برعهده گرفته است کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند.

مشاهده ماده 295 قانون مجازات اسلامی

ماده 302 ـ در صورتی که مجنی علیه دارای یکی از حالات زیر باشد مرتکب به قصاص و پرداخت دیه محکوم نمی شود: الف ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است. ب ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است مشروط بر اینکه جنایت وارد شده بیش از مجازات حدی او نباشد در غیر این صورت مقدار اضافه بر حد حسب مورد دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است. پ ـ مستحق قصاص نفس یا عضو فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص نمی شود. ت ـ متجاوز و کسی که تجاوز او قریب الوقوع است و در دفاع مشروع به شرح مقرر در ماده (156) این قانون جنایتی بر او وارد شود. ث ـ زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است. تبصره 1 ـ اقدام در مورد بندهای (الف) (ب) و (پ) این ماده بدون اجازه دادگاه جرم است و مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود. تبصره 2 ـ در مورد بند (ت) چنانچه نفس دفاع صدق کند ولی از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است لکن مرتکب به شرح مقرر در قانون به دیه و مجازات تعزیری محکوم می شود.

مشاهده ماده 302 قانون مجازات اسلامی

ماده 480 ـ در موارد تحقق لوث و امکان اثبات جنایت علیه شخصی معین از اطراف علم اجمالی با قسامه طبق مقررات قسامه عمل می شود.

مشاهده ماده 480 قانون مجازات اسلامی

ماده 484 ـ در موارد وقوع قتل و عدم شناسایی قاتل که با تحقق لوث نوبت به قسامه مدعی علیه برسد و او اقامه قسامه کند دیه از بیت المال پرداخت می شود و در غیر موارد لوث چنانچه نوبت به سوگند متهم برسد و طبق مقررات بر عدم انجام قتل سوگند بخورد دیه از بیت المال پرداخت می شود.

مشاهده ماده 484 قانون مجازات اسلامی

ماده 614 ـ قطع و از بین بردن تمام زبان کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده موجب دیه کامل است لکن اگر بعدا معلوم شود که لال بوده است مازاد بر یک سوم دیه مسترد می شود.

مشاهده ماده 614 قانون مجازات اسلامی

اصل 37 ـ اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

مشاهده ماده 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

ماده 257 ـ شخص بازداشت شده باید ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی حاکی از بی‏گناهی خود درخواست جبران خسارت را به کمیسیون استانی متشکل از سه نفر از قضات دادگاه تجدید نظر استان به انتخاب رئیس قوه قضاییه تقدیم کند. کمیسیون در صورت احراز شرایط مقرر در این قانون حکم به پرداخت خسارت صادر می کند. در صورت رد درخواست این شخص می تواند ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ اعتراض خود را به کمیسیون موضوع ماده (258) این قانون اعلام کند.

مشاهده ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 232 ـ دیه با رعایت مقررات مربوط و ضرر و زیان محکوم‏له در صورتی از مبلغ وثیقه یا وجه الکفاله کسر می شود که امکان وصول آن از بیمه میسر نباشد و محکوم علیه حاضر نشود و وثیقه گذار یا کفیل هم وی را طبق مقررات حاضر ننموده و عذر موجهی هم نداشته باشد.

مشاهده ماده 232 قانون آیین دادرسی کیفری

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM