رای قضایی شماره 9109970221500741

رای قضایی شماره 9109970221500741

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9109970221500741


شماره دادنامه قطعی:
9109970221500741

تاریخ دادنامه قطعی:
1391/06/27

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
ماهیت تصمیم راجع به اعتراض ثالث اجرایی

پیام رای:
اعتراض ثالث اجرایی مستند به ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی مستلزم صدور حکم نمی‎باشد بلکه تصمیم دادگاه به صورت دستور خواهد بود.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست تقدیمی خواهان آقای (ح. ص. ت.) با وکالت بعدی آقای (الف. ت. ف. ک.) به طرفیت خواندگان خانم (م. ش.) با وکالت مع الواسطه بعدی آقای (ف. ش.) حسب ]وکالت[ نامه محضری خوانده مزبور به خانم (گ. ت.) طی نامه شماره 18335-31/3/89 تنظیمی در دفترخانه 911 تهران با تفویض حق انتخاب وکیل دادگستری) و آقای (ر. ص. ت.) فرزند (ح.) به خواسته اعتراض ثالث اجرایی نسبت به اقدامات اجرایی انجام شده در پرونده اجرایی کلاسه 90/283/20/ج واحد اجرای احکام این دادگاه و توقیف ملک و مزایده آن در راستای نیابت قضایی تفویض شده به اجرای احکام دادگستری. خواهان (معترض ثالث و وکیل وی) حسب مندرجات دادخواست تقدیمی و محتویات پرونده و با استناد به تصویر مصدق مبایعه نامه عادی استنادی شماره 17-2/2/82 تنظیمی در مشاور املاک دهکده شهرستان و نیز تصویر مصدق پروانه ساختمانی شماره 694 مورخ 9/12/91 صادره از بخشداری مرکزی نسبت به ملک موضوع خواسته و نیز تصویر مصدق دادنامه قطعیت یافته مربوط به همین پرونده به شماره 8901984-24/8/89 به طور خلاصه اظهار داشته ملک (یک قطعه زمین فاقد سند رسمی ثبتی تفکیکی) توقیفی توسط واحد اجرای احکام دادگستری که در اجرای نیابت اعطایی از سوی اجرای احکام شعبه 283 محاکم خانواده تهران انجام شده و از سوی خوانده ردیف اول به عنوان مال متعلق به خوانده ردیف دوم (شوهر خوانده اول) و در اجرای محکوم به (مهریه) موضوع دادنامه اولیه شماره 890248-8/2/89 (که طی آن خوانده ردیف دوم به عنوان زوج به پرداخت مهریه در حق خوانده ردیف اول به عنوان زوجه محکوم گردیده) معرفی گردیده اصولا متعلق به زوج و خوانده ردیف دوم نبوده است بلکه قبل از تقدیم دادخواست مطالبه مهریه و قبل از صدور حکم بدوی حسب مبایعه نامه عادی استنادی در سال 1382 توسط زوج و خوانده ردیف دوم به پدرش (خواهان) فروخته شده است که در همین رابطه و اخیرا پروانه ساختمانی از بخش داری مرکزی نیز برای آن به نام خواهان به عنوان مالک دریافت شده است لذا خوانده ردیف دوم در آن مالکیتی نداشته تا به عنوان اموال وی قابل توقیف باشد اضافه نموده زوجه (خوانده ردیف اول) نیز حسب مفاد دادنامه شماره 891984 مورخ 24/8/89 همین دادگاه تصریحا اقرار به واگذاری این ملک در سال 1382 به دیگری نموده و اظهار داشته زوج (خوانده ردیف دوم) اموالی ندارد لذا و نهایتا تقاضای صدور حکم به ابطال اقدامات اجرایی دادگاه نسبت به ملک مزبور و توقف اقدامات اجرایی را نموده است. وکیل مع الواسطه خوانده ردیف دوم نیز طی لایحه تقدیمی مثبوت به شماره 910365-11/2/91 و صورت جلسه مورخ 11/2/91 دادگاه ضمن ایراد شکلی به عدم طرح دعوی حاضر به طرفیت زوج مدعی صوری و غیر واقعی بودن بیع نامه استنادی شده و عدم امضای ذیل قول نامه توسط گواهان را نیز اماره بر ساختگی بودن آن قول نامه دانسته و نیز پآیین بودن ثمن معامله (بیست هزار تومان) در برابر 1097 متر مربع زمین را نیز دلیل دیگر بر غیر واقعی بودن بیع نامه اعلام داشته همچنین پرداخت نقدی ثمن معامله توسط خریدار (خواهان) به فروشنده (خوانده ردیف دوم) را نیز به لحاظ غیر رایج بودن آن تا قبل از تنظیم سند رسمی دلیل دیگر بر غیر واقعی بودن بیع نامه بیان نموده و نیز موارد دیگری را به عنوان ایراد به آن قول نامه بیان داشته که نیاز به ذکر آن به لحاظ غیر مستند بودن ادعاهای مطروحه نمی باشد و نهایتا رد دعوی خواهان را تقاضا نموده است. این دادگاه از بررسی محتویات پرونده و مستندات ابرازی به ویژه دادنامه استنادی همین دادگاه به شماره 891984 مورخ 24/8/89 که در مقام رد واخواهی زوجه خانم (م. ش) نسبت به حکم غیابی اعسار و تقسیط مهریه صادره به شماره 891503-27/6/89 و تایید حکم تقسیط صادر گردیده و این حکم نیز طی رای قطعی شماره 1802 مورخ 23/12/89 شعبه 15 دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران تایید و قطعیت یافته دعوی معترض ثالث اجرایی را وارد و ثابت تشخیص می دهد.چه اولا؛ ایراد شکلی وکیل خوانده ردیف اول از حیث عدم درج نام زوج و محکوم علیه در دادخواست و دعوی مطروحه وارد نیست چراکه نام محکوم علیه نیز به عنوان خوانده ردیف دوم ذکر شده و لذا در جلسه دادرسی نیز حضور داشته است و ثانیا؛ ایراد به عدم امضای گواهان ذیل بیع نامه استنادی و اماره قرار دادن آن بر صوری بودن بیع نامه نیز وارد نمی باشد چراکه حسب بررسی بیع نامه مزبور ملاحظه می گردد که ذیل آن توسط دو گواه امضاء شده و ثالثا؛ ایراد به پایین بودن ثمن معامله و آن را اماره بر صوری بودن بیع نامه اعلام نمودن نیز مردود است چراکه پایین بودن ثمن را با توجه به موقعیت ملک و زمان معامله باید بررسی نمود نه با ظرف زمان امروزی یا مکان های شهری دیگر. ضمن اینکه وجود رابطه پدر و فرزندی فیمابین خریدار و فروشنده نیز می تواند موثر بر ثمن باشد و رابعا؛ ایراد به پرداخت نقدی تمام ثمن معامله به لحاظ غیر رایج بودن آن نیز مردود است چراکه ادعای غیر رایج بودن آن به ویژه در اراضی فاقد سند رسمی محل تردید بوده و مصادره به مطلوب تلقی می شود صرف نظر از موارد بیان شده خوانده ردیف اول (زوجه محکوم لها) حسب مفاد دادنامه استنادی شماره 891984-24/8/89 اقرار به واگذاری این ملک در سال 1382 نمود پس چگونه با این وصف این ملک را به عنوان مال زوج معرفی و توقیف و مزایده آن را تقاضا می نماید؛ علاوه بر آن دریافت پروانه ساختمانی برای ملک موضوع خواسته به نام خواهان به عنوان مالک با توجه به رسمی بودن پروانه استنادی به لحاظ تنظیم و اصدار آن نزد مقامات صالح قانونی اماره دیگری بر عدم مالکیت زوج محکوم علیه (خوانده ردیف دوم) نسبت به ملک مزبور می باشد لذا ادعای تردید نسبت به خط یا تاریخ و متن و امضاهای ذیل قول نامه و بیع نامه استنادی نیز با وصف دو مورد اخیر ذکر شده اصولا قابلیت استماع را نمی تواند داشته باشد بنا علی هذا و در اجرای ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی و 198 قانون آیین دادرسی مدنی با قبول دعوی اعتراض ثالث اجرایی و احراز مالکیت خواهان نسبت به ملک توقیفی موضوع خواسته حکم به ابطال اقدامات اجرایی نسبت به ملک توقیفی مزبور و رفع اثر از بازداشت و مزایده آن (در صورت انجام مزایده) توسط مرجع محترم نایب (واحد اجرای احکام دادگستری) صادر و اعلام می نماید. بدیهی است در اجرای فراز دوم ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی دستور و قرار توقف اقدامات اجرایی نسبت به ملک موضوع خواسته و توقیف شده توسط واحد اجرا تا تعیین تکلیف نهایی و قطعیت این حکم را صادر می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران است.
دادرس شعبه 283 دادگاه خانواده تهران - رضوانی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم (م. ش.) به طرفیت آقای (ح. ص. ت.) نسبت به دادنامه شماره 230 مورخه 12/2/1391 صادره از شعبه 283 دادگاه خانواده که مطابق آن در خصوص شکایت ثالث اجرایی موضوع ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی با قبول اعتراض ثالث اجرایی و احراز مالکیت حکم به ابطال اقدامات اجرایی و رفع توقیف صادر نموده دادگاه با عنایت به محتویات پرونده و لوایح تقدیمی اگرچه دقت نظر و تامل دادگاه محترم بدوی قابل تقدیر می باشد لیکن اعتراض ثالث اجرایی موضوع ماده 147 قانون سابق الذکر یک دعوای حقوقی مستقل نبوده فلذا اقتضای صدور حکم ماهیتی به نحوی که ایجاد آثار خاص احکام را داشته باشد را ندارد و موجبی جهت ورود به بحث مالکیت در خصوص ملکی که هنوز فاقد سند رسمی ثبتی تفکیکی است نمی باشد و تالی فاسد ورود مذکور در بحث مالکیت و احراز آن منجر به سلب موضوعیت اسناد رسمی نسبی موضوع ماده 22 قانون ثبت اسناد و املاک بوده و قرارگرفتن حکم دادگاه در عرض اسناد شرکت که مغایر با هدف قانون گذار در تدوین قانون ثبت بوده و از طرفی قانون گذار اعتراض مذکور را به عنوان یک شکایت فارغ از تشریفات دادرسی اعلام نموده در حالی که دعاوی حقوقی اقتضای وجود ش مبنی بر رعایت آیین دادرسی از باب حفظ حقوق طرفین و دعاوی طاری احتمالی است بنابراین دادگاه اگرچه حضور تجدیدنظر خواه را در جریان رسیدگی رافع موارد مطروحه می داند علی ایحال با وارد تشخیص دادن تجدیدنظرخواهی مستند به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی به شرح سابق الذکر حکم صادره را شایسته تایید ندانسته با نقض آن و توجها به مقدمات مورد احراز دادگاه محترم بدوی ملک موضوع توقیف را متعلق حق غیر تشخیص فلذا دستور رفع توقیف از ملک موضوع اختلاف صادر و اعلام می گردد. رای دادگاه قطعی است.
رییس شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار دادگاه
عشقعلی - جمشیدی

قاضی:
محمد عشقعلی , اکبر رضوانی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 147 ـ شکایت شخص ثالث در تمام مراحل بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی رسیدگی می شود. مفاد شکایت به طرفین ابلاغ می شود و دادگاه به دلائل شخص ثالث و طرفین دعوی به هر نحو و در هر محل که لازم بداند رسیدگی می کند و در صورتی که دلائل شکایت را قوی یافت قرار توقیف عملیات اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید. در این صورت اگر مال مورد اعتراض منقول باشد دادگاه می تواند با اخذ تامین مقتضی دستور رفع توقیف و تحویل مال را به معترض بدهد. به شکایت شخص ثالث بعد از فروش اموال توقیف شده نیز به ترتیب فوق رسیدگی خواهد شد. تبصره ـ محکوم له می تواند مال دیگری را از اموال محکوم علیه به جای مال مورد اعتراض معرفی نماید. در این صورت آن مال توقیف و از مال مورد اعتراض رفع توقیف می شود و رسیدگی به شکایت شخص ثالث نیز موقوف می گردد.

مشاهده ماده 147 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 22 - همین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده و یا کسی که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده یا اینکه ملک مزبور از مالک رسمی ارثا به او رسیده باشد مالک خواهد شناخت. در مورد ارث هم ملک وقتی در دفتر املاک به اسم وارث ثبت می شود که وراثت و انحصار آن ها محرز و در سهم الارث بین آن ها توافق بوده و یا در صورت اختلاف حکم نهایی در آن باب صادر شده باشد. تبصره - حکم نهایی عبارت از حکمی است که به واسطه ی طی مراحل قانونی و یا به واسطه ی انقضای مدت اعتراض و استیناف و تمیز دعوایی که حکم در آن موضوع صادر شده از دعاوی مختومه محسوب شود.

مشاهده ماده 22 قانون ثبت اسناد و املاک

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM