در خصوص دادخواست تقدیمی خواهان آقای (ح. ص. ت.) با وکالت بعدی آقای (الف. ت. ف. ک.) به طرفیت خواندگان خانم (م. ش.) با وکالت مع الواسطه بعدی آقای (ف. ش.) حسب ]وکالت[ نامه محضری خوانده مزبور به خانم (گ. ت.) طی نامه شماره 18335-31/3/89 تنظیمی در دفترخانه 911 تهران با تفویض حق انتخاب وکیل دادگستری) و آقای (ر. ص. ت.) فرزند (ح.) به خواسته اعتراض ثالث اجرایی نسبت به اقدامات اجرایی انجام شده در پرونده اجرایی کلاسه 90/283/20/ج واحد اجرای احکام این دادگاه و
توقیف ملک و مزایده آن در راستای نیابت قضایی تفویض شده به اجرای احکام دادگستری. خواهان (معترض ثالث و وکیل وی) حسب مندرجات دادخواست تقدیمی و محتویات پرونده و با استناد به تصویر مصدق مبایعه نامه عادی استنادی شماره 17-2/2/82 تنظیمی در مشاور املاک دهکده شهرستان و نیز تصویر مصدق پروانه ساختمانی شماره 694 مورخ 9/12/91 صادره از بخشداری مرکزی نسبت به ملک موضوع خواسته و نیز تصویر مصدق دادنامه قطعیت یافته مربوط به همین پرونده به شماره 8901984-24/8/89 به طور خلاصه اظهار داشته ملک (یک قطعه زمین فاقد
سند رسمی ثبتی تفکیکی) توقیفی توسط واحد اجرای احکام دادگستری که در اجرای نیابت اعطایی از سوی اجرای احکام شعبه 283 محاکم خانواده تهران انجام شده و از سوی خوانده ردیف اول به عنوان مال متعلق به خوانده ردیف دوم (شوهر خوانده اول) و در اجرای محکوم به (
مهریه) موضوع دادنامه اولیه شماره 890248-8/2/89 (که طی آن خوانده ردیف دوم به عنوان زوج به
پرداخت مهریه در حق خوانده ردیف اول به عنوان زوجه محکوم گردیده) معرفی گردیده اصولا متعلق به زوج و خوانده ردیف دوم نبوده است بلکه قبل از تقدیم دادخواست
مطالبه مهریه و قبل از صدور حکم بدوی حسب مبایعه نامه عادی استنادی در سال 1382 توسط زوج و خوانده ردیف دوم به پدرش (خواهان) فروخته شده است که در همین رابطه و اخیرا پروانه ساختمانی از بخش داری مرکزی نیز برای آن به نام خواهان به عنوان مالک دریافت شده است لذا خوانده ردیف دوم در آن مالکیتی نداشته تا به عنوان اموال وی قابل توقیف باشد اضافه نموده زوجه (خوانده ردیف اول) نیز حسب مفاد دادنامه شماره 891984 مورخ 24/8/89 همین دادگاه تصریحا اقرار به واگذاری این ملک در سال 1382 به دیگری نموده و اظهار داشته زوج (خوانده ردیف دوم) اموالی ندارد لذا و نهایتا تقاضای صدور حکم به ابطال اقدامات اجرایی دادگاه نسبت به ملک مزبور و توقف اقدامات اجرایی را نموده است. وکیل مع الواسطه خوانده ردیف دوم نیز طی لایحه تقدیمی مثبوت به شماره 910365-11/2/91 و صورت جلسه مورخ 11/2/91 دادگاه ضمن ایراد شکلی به عدم طرح دعوی حاضر به طرفیت زوج مدعی صوری و غیر واقعی بودن بیع نامه استنادی شده و عدم امضای ذیل قول نامه توسط گواهان را نیز اماره بر ساختگی بودن آن قول نامه دانسته و نیز پآیین بودن ثمن معامله (بیست هزار تومان) در برابر 1097 متر مربع زمین را نیز دلیل دیگر بر غیر واقعی بودن بیع نامه اعلام داشته همچنین پرداخت نقدی ثمن معامله توسط خریدار (خواهان) به فروشنده (خوانده ردیف دوم) را نیز به لحاظ غیر رایج بودن آن تا قبل از تنظیم
سند رسمی دلیل دیگر بر غیر واقعی بودن بیع نامه بیان نموده و نیز موارد دیگری را به عنوان ایراد به آن قول نامه بیان داشته که نیاز به ذکر آن به لحاظ غیر مستند بودن ادعاهای مطروحه نمی باشد و نهایتا رد دعوی خواهان را تقاضا نموده است. این دادگاه از بررسی محتویات پرونده و مستندات ابرازی به ویژه دادنامه استنادی همین دادگاه به شماره 891984 مورخ 24/8/89 که در مقام رد واخواهی زوجه خانم (م. ش) نسبت به حکم غیابی اعسار و
تقسیط مهریه صادره به شماره 891503-27/6/89 و تایید حکم تقسیط صادر گردیده و این حکم نیز طی رای قطعی شماره 1802 مورخ 23/12/89 شعبه 15 دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران تایید و قطعیت یافته دعوی معترض ثالث اجرایی را وارد و ثابت تشخیص می دهد.چه اولا؛ ایراد شکلی وکیل خوانده ردیف اول از حیث عدم درج نام زوج و محکوم علیه در دادخواست و دعوی مطروحه وارد نیست چراکه نام محکوم علیه نیز به عنوان خوانده ردیف دوم ذکر شده و لذا در جلسه دادرسی نیز حضور داشته است و ثانیا؛ ایراد به عدم امضای گواهان ذیل بیع نامه استنادی و اماره قرار دادن آن بر صوری بودن بیع نامه نیز وارد نمی باشد چراکه حسب بررسی بیع نامه مزبور ملاحظه می گردد که ذیل آن توسط دو گواه امضاء شده و ثالثا؛ ایراد به پایین بودن ثمن معامله و آن را اماره بر صوری بودن بیع نامه اعلام نمودن نیز مردود است چراکه پایین بودن ثمن را با توجه به موقعیت ملک و زمان معامله باید بررسی نمود نه با ظرف زمان امروزی یا مکان های شهری دیگر. ضمن اینکه وجود رابطه پدر و فرزندی فیمابین خریدار و فروشنده نیز می تواند موثر بر ثمن باشد و رابعا؛ ایراد به پرداخت نقدی تمام ثمن معامله به لحاظ غیر رایج بودن آن نیز مردود است چراکه ادعای غیر رایج بودن آن به ویژه در اراضی فاقد
سند رسمی محل تردید بوده و مصادره به مطلوب تلقی می شود صرف نظر از موارد بیان شده خوانده ردیف اول (زوجه محکوم لها) حسب مفاد دادنامه استنادی شماره 891984-24/8/89 اقرار به واگذاری این ملک در سال 1382 نمود پس چگونه با این وصف این ملک را به عنوان مال زوج معرفی و توقیف و مزایده آن را تقاضا می نماید؛ علاوه بر آن دریافت پروانه ساختمانی برای ملک موضوع خواسته به نام خواهان به عنوان مالک با توجه به رسمی بودن پروانه استنادی به لحاظ تنظیم و اصدار آن نزد مقامات صالح قانونی اماره دیگری بر عدم مالکیت زوج محکوم علیه (خوانده ردیف دوم) نسبت به ملک مزبور می باشد لذا ادعای تردید نسبت به خط یا تاریخ و متن و امضاهای ذیل قول نامه و بیع نامه استنادی نیز با وصف دو مورد اخیر ذکر شده اصولا قابلیت استماع را نمی تواند داشته باشد بنا علی هذا و در اجرای ماده 147
قانون اجرای احکام مدنی و 198 قانون آیین دادرسی مدنی با قبول دعوی اعتراض ثالث اجرایی و احراز مالکیت خواهان نسبت به ملک توقیفی موضوع خواسته حکم به ابطال اقدامات اجرایی نسبت به ملک توقیفی مزبور و رفع اثر از بازداشت و مزایده آن (در صورت انجام مزایده) توسط مرجع محترم نایب (واحد اجرای احکام دادگستری) صادر و اعلام می نماید. بدیهی است در اجرای فراز دوم ماده 147
قانون اجرای احکام مدنی دستور و قرار توقف اقدامات اجرایی نسبت به ملک موضوع خواسته و توقیف شده توسط واحد اجرا تا تعیین تکلیف نهایی و قطعیت این حکم را صادر می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران است.
دادرس شعبه 283 دادگاه خانواده تهران - رضوانی