درخصوص دعوای آقای (ح. ز.) با وکالت آقای (م. ش.) به طرفیت آقایان و خانم ها 1- (ع.) 2- (م.) 3- (س.) 4- (ع.) 5- (ر.) 6- (ط.) همگی (ح.) 7- (ش. الف. م.) 8- (پ. الف.) 9- (ع.) 10 - (ف.) هر دو (ح.) و 11- (ط. م. ن. الف.) به خواسته الزام به تنظیم
سند رسمی سه دانگ پلاک ثبتی 2674/46 بخش 11 تهران به انضمام خسارات دادرسی حسب دادخواست تقدیمی و پیوست های آن خواهان سه دانگ پلاک موضوع دعوی را از
وراث مرحوم (ش. ح.) از خانم (ش. الف. م.) که وکیل رسمی
وراث بوده خریداری می نماید و از همان زمان در تصرف دارد. دو نفر از
ورثه به نام های (م.) و (ه.) نیز فوت نموده و
وراث نامبردگان برابر گواهی های
حصر وراثت طرف دعوی قرار گرفته اند خواندگان علی رغم پرداخت ثمن و اخذ مبیع تا به حال نسبت به انتقال سند اقدام ننموده اند بنابراین تقاضای صدور حکم انتقال سند مورد دعوی را دارند. دادگاه با تعیین وقت رسیدگی و دعوت طرفین دعوی خواندگان حاضر نشده و از طرف خانم (ش. الف. م.) و (ع.) و (ط.) و (ر.) و (ع. ح.) لایحه واصل و ثبت و پیوست سابقه گردیده است آقای (ع. ح.) اعلام نموده لزوم انتقال سند منوط به وجود مبایعه نامه است در دعوی مطروحه مبایعه نامه ای وجود ندارد و
قرارداد پیوست دادخواست نیز هیچ دلالتی بر مبایعه نامه بودن ندارد و هرگونه عقدی را منکر هستم و در
قرارداد پیوست طرح هرگونه دعوی را از خود سلب و ساقط نموده اند و این دعوی نیز محکوم به عدم استماع است در نهایت چنانچه وکیل اینجانب نسبت به فروش اقدام نموده خواهان می بایست مبایعه نامه را تقدیم نماید از میزان و نحوه دریافت و امثالهم مطلع شوم. سایر خواندگان در لایحه تقدیمی اشاره به بند 7
قرارداد نموده اند که مفاد آن حاکی است (طرفین دعوی از کلیه دعاوی مطروحه خود صرف نظر و رضایت خود را نسبت به مختومه شدن پرونده ها اعلام می نماید و حق هرگونه طرح دعوی در آتی اعم از حقوقی و کیفری از خود سلب می کنند به نحوی که طرح دعاوی مذکور به هیچ وجه مسموع نخواهد بود.) لازم به ذکر است طرفین دعوی یعنی خانم (م.) به عنوان وکیل
وراث و آقای (ح. ز.) در تاریخ 1/6/77 صلح نامه ای فیمابین تنظیم می-نمایند در 11 بند و به امضای طرفین تحت عنوان خریدار و فروشنده و به امضای سه نفر ناظر می رسد. سپس
قرارداد اصلاحی مورخ 1/6/77 پیرو صلح نامه تنظیم می گردد که متصالح آقای (ح. ز.) بدهی خود را طی سه فقره چک به وکیل
وراث پرداخت می کند خانم (م.) طی بند 3
قرارداد متعهد می شود وکالت نامه رسمی خود را به آقای (ح. ز.) تفویض نماید که این کار انجام می شود طرفین در بند 5 حق هرگونه اعتراض و
خیار غبن را از خود سلب نمودند و در بند 7 رضایت خود را به پرونده های مطروحه اعلام می کنند با توجه به اصل لزوم و صحت قراردادها نظر به اینکه ایرادات خواندگان قابل دفاع نیست چرا که
قرارداد اولیه در قالب صلح بوده و
قرارداد اصلاحی هم پیرو آن تنظیم شده و حکایت از نقل و انتقال شرعی و قانونی دارد و لازم نیست نقل و انتقال صرفا در قالب بیع باشد نظر به اینکه خریدار یا متصالح الزامی به ارایه
قرارداد یا مبایعه نامه ندارد و اگر ادعای حقی دارند باید از موکل خود بخواهند و نظر به اینکه استناد به بند 7
قرارداد به نوعی قبول نقل و انتقال است و اشاره به مختومه کردن پرونده هایی دارد که در همان زمان در جریان بود و نداشتن حق هر گونه دعوی در آینده نیز مربوط به اصل دعوی است والا اگر چک ها برگشت بخورد یا مصالح اقدام به تنظیم سند نکند راهی جز طرح دعوی نیست اگر قایل شویم که بند 7 این موارد را هم شامل می شود در این فرض باید بپذیریم که شرط خلاف مقتضای عقد بوده و در این موارد شرط فاسد است در هر حال با توجه به نقل و انتقال شرعی و قانونی و احراز مالکیت
وراث به قایم مقامی از طرف مورث خود خواسته خواهان را مقرون به واقع تشخیص و مستندا به مواد 10 و 219 و 220 و 222 و 754 و 758
قانون مدنی و 519 و 515 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به الزام خواندگان به تنظیم
سند رسمی انتقال سه دانگ پلاک فوق و پرداخت هزینه های دادرسی برابر تمبر ابطالی و حق الوکاله برابر تعرفه قانونی در حق خواهان صادر می نماید. رای صادره نسبت به (ش. الف. م.) و (ع.) و (ط.) و (ر.) و (ع.) همگی (ح.) حضوری است و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر است و نسبت به سایر خواندگان غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و سپس ظرف بیست روز دیگر قابل اعتراض و رسیدگی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 127 دادگاه عمومی حقوقی تهران - جاویدی اقدم