رای قضایی شماره 9309970224101137

رای قضایی شماره 9309970224101137

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970224101137


شماره دادنامه قطعی:
9309970224101137

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/09/17

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تهدید

پیام رای:
درصورتی که تهدید منجر به ارتکاب جرمی شود حتی اگر عنوان تهدید متفاوت از جرم ارتکابی باشد صرفا نتیجه حاصله مورد حکم قرار می گیرد.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام متهمین 1. م. 32 ساله اهل و مقیم تهران دایر به تخریب عمدی اتومبیل و تهدید با چاقو 2. م.ج. 76 ساله اهل الیگودرز و مقیم تهران دایر به ایراد جرح عمدی بدنی و توهین با الفاظ رکیک و تهدید به ضررهای نفسی موضوع شکایت آقای ح. با عنایت به شکایت شاکی خصوصی و گزارش اولیه مرجع انتظامی و شهادت شهود و کیفرخواست صادره از دادسرای ناحیه 18 تهران و دفاعیات بدون دلیل متهمین و سایر قراین و امارات موجود در پرونده به نظر بزهکاری شان محرز و مسلم بوده لذا مستندا به مواد 608 و 669 و 677 قانون مجازات اسلامی 1375 و ماده 709 قانون مجازات اسلامی 1392 متهم ردیف اول را به تحمل دو سال حبس بابت بزه تهدید و تحمل سه سال حبس بابت بزه تخریب و متهم ردیف دوم را به تحمل 74 ضربه شلاق بابت بزه توهین و پرداخت یک درصد دیه کامل بابت جراحت مخاط لب بالا و تحمل دو سال حبس بابت بزه تهدید محکوم می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه های تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 1153 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ اسدی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در این پرونده آقای م. و م.ج. به طرفیت آقای ح. از دادنامه 600743-22/07/93 شعبه 1153 دادگاه عمومی جزایی تهران تجدیدنظرخواهی نموده اند. به موجب دادنامه فوق الذکر برای م. از جهت جرم تخریب سه سال حبس و بابت جرم تهدید دو سال حبس و آقای م.ج. بابت جرم توهین به 74 ضربه شلاق و بابت جرم ایراد صدمه بدنی عمدی به پرداخت دیه مقرره و به دو سال حبس بابت جرم تهدید حسب مواد استنادی قانون در دادنامه بدوی محکوم شده. حال با توجه به شکواییه و استشهادیه موجود در پرونده و اظهارات شاکی و نظریه پزشکی قانونی و اظهارات آقای م. و آقای م.ج. و آقای ح.خ. از شهود در صفحه 18 حکایت از این دارد فی مابین آقایان م. و آقای م.ج. درگیری به وجود آمده است و دو نفر از شهود در اظهارات اولیه گفته اند که آقای م. با تبر شیشه های وانت را خردکرده و به اطراف ماشین ضرر زده است و شاهد سوم اظهار کرده که فقط شاهد درگیری و خسارت وارد شدن بر ماشین بوده و شاکی هم در صفحه 18 اعلام کرده: در جریان نزاع اخیر آقای م. به او حمله کرده فرزندش م.ج. با تبر و چاقو به او حمله کرده و پدرش با دادن تبر به دست م.ج. به من حمله کرد و من صحنه را ترک کردم ولی به جان ماشین افتاد. آقای م. گفته: شاکی او را تهدید کرد و درگیری ایجاد کرد و به من حمله کرد ولی پسرم رسید و درگیری پیش آمد و من او را نزدم و شلوغ شد و من حواسم نبود چی شد و من فحش نداده و تهدید نکردم. و آقای م.ج. منکر تخریب ماشین شده است و با چاقو تهدید نکرده. اولین شاهد آقای ب. اعلام کرده: م. با شاکی درگیر شد و با زنجیر و چاقو به شاکی حمله کرد ولکن آقای م.ج. از پشت سروصورت شاکی زده است و پسر با تبر به آقای ح. حمله کرد و او فرار کرد. آقای م.ج. با تبر به جان ماشین افتاد ولی فحش می دادند. با این ترتیب جرم تخریب ماشین توسط آقای م.ج. محرز می باشد و با استناد به ماده 677 قانون مجازات اسلامی 1375 و با توجه به این که باید خسارت های وارده بر ماشین را با درخواست حقوقی توسط شاکی و صدور رای حقوقی بپردازد و با توجه به سابقه با اختیارات حاصل از تبصره 2 از ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب به شش ماه حبس محکوم می گردد. و اما جرم تهدید توسط آقای م.ج. با تبر و چاقو با توجه به این که به صورت تخریب ماشین تهدید اجرایی شده جرم مستقل تلقی نمی گردد و طبق بند یک از ب از ماده 257 آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رای راجع به آن نقض و طبق ماده 177 قانون مذکور تبریه می گردد. اما جرم آقای م. از جهت توهین با توجه به این که در درگیری مداخله کرده محرز می باشد و با توجه به کهولت سن ایشان به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی حسب ماده 608 قانون مجازات اسلامی 1375 با اختیار حاصل از تبصره 2 از ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب محکوم می گردد. و اما جرم تهدید توسط ایشان صورت نگرفته بلکه توسط پسرش انجام گرفته و طبق بند یک از قسمت ب از ماده 257 قانون آیین دادرسی مذکور رای نقض و طبق ماده 177 قانون مذکور تبریه می گردد. و اما جرم ایراد صدمه بدنی عمدی با توجه به این که دارای دیه کمتر از خمس می باشد در اجرای بند دال از ماده 232 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری قابل تجدیدنظرخواهی نبوده و رد می گردد و با ترتیب مذکور رای صادره نسبت به موارد محکومیت آقای م. و آقای م.ج. طبق بند الف از ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رای تایید می گردد. رای قطعی است.
رییس شعبه 41 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
قنبری ـ طایفی

قاضی:
عبدالعلی قنبری , حمیدرضا طایفی , اسدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 608 ـ جنایتی که باعث جمع شدن یک یا دو لب و یا قسمتی از آن گردد موجب ارش است خواه موجب نمایان شدن دندان ها بشود خواه نشود.

مشاهده ماده 608 قانون مجازات اسلامی

ماده 669 ـ قطع و از بین بردن هریک از دو پستان زن موجب نصف دیه کامل زن و از بین بردن مقداری از آن به همان نسبت موجب دیه است و اگر همراه با از بین رفتن تمام یا بخشی از پستان مقداری از پوست یا گوشت اطراف آن هم از بین برود یا موجب جنایت دیگری گردد علاوه بر دیه پستان دیه یا ارش جنایت مزبور نیز باید پرداخت شود.

مشاهده ماده 669 قانون مجازات اسلامی

ماده 677 ـ جنایتی که موجب زوال عقل یا کم شدن آن شود هرچند عمدی باشد حسب مورد موجب دیه یا ارش است و مرتکب قصاص نمی شود.

مشاهده ماده 677 قانون مجازات اسلامی

ماده 709 ـ جراحات سر و صورت و دیه آنها به ترتیب ذیل است: الف ـ حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود یک صدم دیه کامل ب ـ دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان کم یا زیاد خون باشد دو صدم دیه کامل پ ـ متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد سه صدم دیه کامل ت ـ سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد چهار صدم دیه کامل ث ـ موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند پنج صدم دیه کامل ج ـ هاشمه: جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را تولید نکند ده صدم دیه کامل چ ـ منقله: جنایتی که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان میسر نباشد پانزده صدم دیه کامل ح ـ مامومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد یک سوم دیه کامل خ ـ دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند که علاوه بر دیه مامومه موجب ارش پاره شدن کیسه مغز نیز می باشد. تبصره 1 ـ جراحات گوش بینی لب زبان و داخل دهان در غیر مواردی که برای آن دیه معین شده است در حکم جراحات سر و صورت است. تبصره 2 ـ ملاک دیه در جراحت های مذکور مقدار نفوذ جراحت بوده و طول و عرض آن تاثیری در میزان دیه ندارد. تبصره 3 ـ جنایت بر گونه در صورتی که داخل دهان را نمایان نسازد موجب یک بیستم دیه کامل و اگر به نحوی باشد که داخل دهان را نمایان سازد موجب یک پنجم دیه کامل است. در این مورد چنانچه پس از بهبودی جراحت اثر و عیب فاحشی در صورت باقی بماند علاوه بر آن یک بیستم دیه دیگر نیز باید پرداخت شود. تبصره 4 ـ هرگاه جنایت موضحه صورت بعد از التیام اثری از خود بر جای بگذارد علاوه بر دیه موضحه یک هشتادم دیه کامل نیز ثابت است و هرگاه جنایت در حد موضحه نبوده و بعد از التیام اثری از آن باقی بماند علاوه بر دیه جنایت یک صدم دیه کامل نیز ثابت است و چنانچه جنایت شکافی در صورت ایجاد کند دیه آن هشت صدم دیه کامل است.

مشاهده ماده 709 قانون مجازات اسلامی

ماده 22 – (طبق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در رابطه با امور کیفری نسخ شده است) رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان به درخواست تجدیدنظر از احکام قابل تجدیدنظر دادگاههای عمومی جزائی و انقلاب وفق مقررات قانونی آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 28/6/1378 کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با حضور دادستان یا یکی از دادیاران یا معاونان وی به عمل می آید و در مورد آراء حقوقی وفق قانون آئین دادرسی مربوط خواهد بود. تبصره 1 – اگر در دادگاه تجدیدنظر متهم بی گناه شناخته شود حکم بدوی فسخ و متهم تبرئه می گردد هر چند که درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و در این صورت اگر متهم در زندان باشد فورا آزاد می شود. تبصره 2 – هرگاه دادگاه تجدیدنظر پس از رسیدگی محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ضمن تایید حکم بدوی مستدلا می تواند مجازات او را تخفیف دهد هرچند که محکوم علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد. تبصره 3 – در امور کیفری موضوع مجازاتهای تعزیری یا بازدارنده مرجع تجدیدنظر نمی تواند مجازات مقرر در حکم بدوی را تشدید کند مگر اینکه دادستان یا شاکی خصوصی درخواست تجدیدنظر کرده باشد. تبصره 4 – اگر حکم تجدیدنظر خواسته از نظر محاسبه محکوم به یا خسارات یا تعیین مشخصات طرفهای دعوا یا تعیین نوع و میزان مجازات و تطبیق عمل با قانون متضمن اشتباهی باشد که به اساس حکم لطمه ای وارد نسازد مرجع تجدیدنظر با اصلاح حکم آن را تایید می نماید و تذکر لازم را به دادگاه بدوی خواهد داد.

مشاهده ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM