رای قضایی شماره 9309970221601085

رای قضایی شماره 9309970221601085

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970221601085


شماره دادنامه قطعی:
9309970221601085

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/08/28

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
مطالبه خسارت تاخیر تادیه اجرت المثل

پیام رای:
دعوای مطالبه خسارت تاخیر تادیه اجرت‬ المثل به لحاظ اینکه اصل دین (اجرت‬ المثل) از نوع خسارت بوده و خسارت از خسارت قابل مطالبه نیست قابل استماع نیست.

رای دادگاه بدوی
در دعوی خانم ها ل.ق. و الف.ح. به وکالت از خانم ط.ت. و م.و آقایان ب. و ن. و خانم ها م. ـ پ. ـ ف. و آقای ج. شهرت همگی ش. به طرفیت آقای ر.ش. به خواسته تقاضای رسیدگی و صدور حکم به 1- وضع و استیلای ید بر قدر السهم میزان مشاعی 2- اجرت‬ المثل ایام تصرف 3- خسارت تاخیر تادیه اجرت ‬المثل ایام گذشته 4- خسارت دادرسی و حق ‬الوکاله وکیل علی الحساب مقوم به یک میلیون و ده هزار تومان با جلب نظر کارشناسی. ماحصل دعوی خواهان این است؛ مورثان مرحوم الف.ش. به نام های ط.ن. (همسر) م. (مادر) ج. و ن. و ب. (پسران) ـ م. و ف. و پ. (دختران) به قایم‬ مقامی آن مرحوم به‬ موجب اجاره‬ نامه تنظیمی در دفترخانه اسناد رسمی شماره.. . حوزه ثبت تهران که فتوکپی آن پیوست است. مالک سرقفلی دو سهم از پنج سهم از شش دانگ یک باب حمام معروف به حمام س. پلاک.. . و.. . به انضمام شش‬دانگ شش باب مکان می باشد لیکن از تاریخ انعقاد قرارداد اجاره مورخ 1354/1/23 آقای ر.ش. مازاد بر قدرالسهم مشاعی خویش به سهام سایر مالکین مشاع من‬جمله مورثین آن مرحوم را به تصرف خویش درآورده و از مداخله و تصرف مالکین مشاعی دیگر خودداری به عمل آورده و نیز از پرداخت هر گونه حق و حقوقی به مورثان آن مرحوم استنکاف ورزیده فلذا با توجه به مراتب فوق از محضرعالی تقاضای رسیدگی و صدور حکم به وضع ید و استیلای ید مورثان بر قدرالسهم میزان مشاعی و به لحاظ تصرفات خوانده با جلب نظر کارشناس پرداخت اجرت‬ المثل دوران تصرف از تاریخ 1354/1/23 تا ختم رسیدگی و اجرای حکم به انضمام خسارت دادرسی و خسارت تاخیر تادیه اجرت‬ المثل ایام گذشته و حق‬ الوکاله وکیل را دارم. که سابقا به ‬موجب دادنامه شماره 529-1385/5/10 و دادنامه قطعیت یافته 1645 و 1646 مورخ 1385/10/30 شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر در خصوص خواسته تسلیط ید بر عین مستاجره حکم صادر شده تایید و نسبت به بقیه خواسته (مطالبه اجرت ‬المثل) جهت رسیدگی به دادگاه بدوی اعاده شده است که در این حین پس از ثبت پرونده در شعبه چهارم خانم م.ق. به وکالت از آقای ر.ش. به طرفیت خواهان‬های دعوی اصلی دادخواست تقابل با خواسته مطالبه هزینه و وجوه پرداختی مربوط به مورد اجاره نسبت به قدرالسهم مشاعی ورثه مرحوم الف.ش. از سال 1364 تا به حال تقدیم نموده که مجددا وکیل نامبرده به وکالت از آقای ر.ش. دادخواست تکمیلی دعوی تقابل به همان خواسته به طرفیت خواهان‬های دعوی اصلی اقامه و تقدیم نمودند مجددا خانم ها ل.ق. و الف.ح. به وکالت از خواهان‬های دعوی اصلی به طرفیت آقای ر.ش. به خواسته مطالبه اجرت‬ المثل ایام تصرف از تاریخ 1354/1/23 تا ختم رسیدگی خسارات تاخیر تادیه اجرت ‬المثل ایام گذشته به خسارات دادرسی و حق‬الوکاله وکیل و جلب نظر کارشناس تجدید دادخواست نموده که هر چهار پرونده لف و ضم همدیگر شده دادگاه با عنایت به دادخواست‬های تقدیمی و مستندات آن اولا: با توجه به این که خانم م.ش. قبل از تقدیم دادخواست فوت نموده و از طرفی هیچ‬گونه وکالتی به وکلای خواهان دعوی اصلی در طرح دعوی اعطاء ننموده و به‬ عنوان اصیل نیز وارد دعوی نشده اند تقدیم دادخواست به وکالت از ایشان مواجه با اشکال بود و مطابق قانون نمی باشد و به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی دعوی ایشان رد می گردد. ثانیا: نظر به اینکه دادخواست تقابل و دادخواست تکمیلی آن به استناد ماده 143 قانون آیین دادرسی مدنی باید تا پایان اولین جلسه دادرسی تقدیم شود که تقدیم این دادخواست بعد از صدور رای اولیه و ارجاع به تجدیدنظر و نقض قسمتی از رای دادگاه و اعاده آن به دادگاه بدوی جهت رسیدگی مجدد صورت پذیرفته است و خارج از جلسه اول رسیدگی می باشد لذا عنوان دادخواست تقابل را نداشته بلکه به عنوان دادخواست جداگانه و مستقل تلقی می گردد که با توجه به غیرمعذور بودن خواهان تقابل از جانب سایر ورثه در تصرف مال مغصوبه مازاد بر سهم‬ الارث خود و اینکه حسب قاعده فقهی "الغاصب یاخذ به اشدالمکافات" و غاصبه به لحاظ ید ضمانی خود و عدم اذن اجازه مالکین قانونا امکان مطالبه هزینه‬ های انجام شده را نداشته و در پرونده حاضر نیز دلیل و مدرکی بر جواز ورثه در انجام هزینه ‬های مصرفی عین مغصوبه ارایه نشده است لذا دادگاه به استناد مفهوم مواد 308 و 311 و 314 قانون مدنی حکم به بطلان دعاوی مذکور را صادر و اعلام می دارد. ثالثا: در مورد مطالبه اجرت‬ المثل ایام تصرف خوانده دعوی اصلی از تاریخ 1354/1/23 دادگاه با عنایت با ید ضمانی خوانده اصلی و احراز عدم جواز تصرفات ایشان در مال مشاعی و حسب نظریه کارشناسی اولیه و هییت سه نفره که میزان اجرت‬ المثل ایام تصرف را ناشی از حق کسب و پیشه در شش دانگ پلاک ثبتی ملکی موروثی اصحاب دعوی را به مبلغ 2.395.828.000 ریال تعیین نموده اند که این مبلغ با توجه به شرایط و اوضاع احوال مسلم قضیه مطابقت نمود و نظریه کارشناس رسمی تا در این حد مورد متابعت دادگاه می باشد و بقیه موارد اعلامی کارشناسی مانند کسر هزینه ‬ها و مخارج خواهان تقابل و تعیین سهم احراز خواهان‬ها بنا به شرح پیش‬ گفته مورد قبول نمی باشد و با توجه به این که رقبه موصوف از ابتدا مابین آقایان ی. و ع.ش. هر دو بالسویه سه دانگ مشاع شراکتی بوده که با فوت ی.ش. وراث ایشان منحصر به بانو م. به عنوان مادر و آقایان الف. و ر. پسران و خانم گ. دختر آن مرحوم بوده و حسب تقسیم (یک هشتم) سهم مادر و (دو پنجم) سهم هر دو پسر و (یک پنجم) سهم دختر از میزان سه دانگ بوده که رقم اجرت ‬المثل تعیین شده مذکور در نظریه کارشناسی ابتدایا به سه دانگ تقسیم که رقم 1.197.914.000 ریال معادل سه دانگ سهمی آقای ی.ش. تعیین که این رقم به 5 سهم تقسیم که با کسر (یک هشتم) سهمی همسر متوفی مبلغ 419.269.900 ریال سهم (دو پنجم) هر فرزند ذکور معین می گردد لذا دادگاه به استناد مواد 198 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی و ماده 320 قانون مدنی خوانده را به پرداخت مبلغ 419.269.900 ریال معادل (دو پنجم) سهم ‬الارث مورث خواهان‬ها به عنوان اصل خواسته و مبلغ 330.600 ریال به عنوان هزینه دادرسی و حق ‬الوکاله وکیل خواهان بر اساس تعرفه له خواهان‬ها محکوم می نماید. رابعا: دعوی مطالبه خسارت تاخیر تادیه را نظر به اینکه دعوی اجرت المثل خود از دعاوی مربوط به خسارات می باشد و قانونا مطالبه خسارت از خسارت مقدور نیست لذا دادگاه دعوی خواهان را در این قسمت به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی رد می نماید. رای صادر شده حضوری ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 4 دادگاه عمومی حقوقی تهران

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ر.ش. نسبت به دادنامه شماره 8909970226400955 مورخ 1389/12/3 صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی تهران که به‬ موجب آن تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ 419/269/900 ریال معادل (دو پنجم) سهم‬الارث مورث تجدیدنظر خواندگان به‬ انضمام هزینه دادرسی حق ‬الوکاله وکیل طبق تعرفه محکوم شده است موافق قانون و مقررات موضوعه بوده و به‬ شرح لایحه اعتراضیه مستوجب نقض نمی باشد زیرا این دادگاه با عنایت به مفاد لایحه تجدیدنظرخواه جهت کشف واقعیت و احقاق حق وقت رسیدگی تعیین و به گواهی مامور ابلاغ به آدرس اعلامی از ناحیه مشارالیه شناسایی نشده است و از طرفی با ملاحظه مفاد لایحه تجدیدنظرخواهی نامبرده دلیل یا بینه ای که حکایت از نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم آورد به عمل نیامده است و در لایحه تجدیدنظرخواهی خود ادعا نموده بود که ملک متنازع‬ فیه (حمام) از سال 1385 تا کنون تعطیل بوده است که علی‬رغم اینکه در اخطاریه مشارالیه قید شده بود دلیل و مستند ادعای خود را بیاورند حضور نیافته اند. علی‬ ای‬حال دادگاه با عنایت به مراتب فوق ‬الاشعار و به ‬استناد قسمت اخیر از ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه‬های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی مطروحه دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید و ابرام می نماید. رای صادره حضوری و قطعی است.
رییس و مستشار شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
موسوی – مداح

قاضی:
موسوی , مداح

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 308 - غصب استیلاء بر حق غیر است به نحو عدوان. اثبات ید بر مال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است.

مشاهده ماده 308 قانون مدنی

ماده 311 - غاصب باید مال مغصوب را عینا به صاحب آن رد نماید و اگر عین تلف شده باشد باید مثل یا قیمت آن را بدهد و اگر به علت دیگری رد عین ممکن نباشد باید بدل آن را بدهد.

مشاهده ماده 311 قانون مدنی

ماده 314 - اگر در نتیجه ی عمل غاصب قیمت مال مغصوب زیاد شود غاصب حق مطالبه ی قیمت زیادی را نخواهد داشت مگر این که آن زیادتی عین باشد که در این صورت عین زاید متعلق به خود غاصب است.

مشاهده ماده 314 قانون مدنی

ماده 320 - نسبت به منافع مال مغصوب هر یک از غاصبین به اندازه ی منافع زمان تصرف خود و مابعد خود ضامن است اگر چه استیفای منفعت نکرده باشد لیکن غاصبی که از عهده ی منافع زمان تصرف غاصبین لاحق خود برآمده است می تواند به هر یک نسبت به زمان تصرف او رجوع کند.

مشاهده ماده 320 قانون مدنی

ماده 2 - هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.

مشاهده ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM