رای قضایی شماره 9309970269400875

رای قضایی شماره 9309970269400875

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970269400875


شماره دادنامه قطعی:
9309970269400875

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/07/20

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
نسبی بودن بطلان معامله ملک توقیف شده

پیام رای:
فروشنده نمی تواند با تمسک به توقیف قضایی بودن ملک مدعی بطلان معامله شود و این دفاع از جانب وی مسموع نیست؛ بلکه این ذینفع توقیف است که می تواند چنین ادعایی مطرح نماید.

رای دادگاه بدوی
شماره پرونده: 9209982164100825 شماره دادنامه: 9309972164100246 تاریخ: 1393/03/26
رای دادگاه
در خصوص دعوی خواهانها با وکالت آقایان 1- الف. ر.ر. 2- ر. ق.ب. به طرفیت 1- د. ف.ک.ل. 2- ح. ع.پ. 3- م. ب.چ. به خواسته 1-الزام خوانده به تحویل ملک 2- رفع بازداشت از ملک 3- الزام به تنظیم سند رسمی یک واحد آپارتمان تحت پلاک ثبتی.. . فرعی از.. . اصلی از بخش 11 تهران با احتساب خسارات دادرسی بدین توضیح که آقای ح. ع.پ. در تاریخ 1390/8/18 طی مبایعه نامه عادی پلاک ثبتی را به آقای د. ف.ک.ل. واگذار می نماید و وکالت کاری رسمی نیز در تاریخ 1390/12/17 به ایشان می دهد و ایشان نیز طی مبایعه نامه عادی 1390/11/16 آنرا به خواهانها منتقل نمودند و مالک رسمی آقای ح. ع.پ. نیز ذیل قرارداد اخیر (1390/11/16) را امضاء و تایید می نماید و موکلین به صحت معامله اطمینان حاصل می نمایند و متاسفانه بنا به دلایلی از جمله توقیف ملک توسط همسر مالک رسمی (خوانده ردیف سوم خانم م. ب.) بابت مهریه و همچنین ادعای فسخ آقای ح. ع.پ. ملک به نام خواهانها نشده است و با توجه به اینکه نسبت به رفع بازداشت از ملک با پرداخت مهریه خوانده ردیف دوم اقدام شده و رفع توقیف ملک از شعبه 263 دادگاه خانواده تهران صادر شده خوانده ردیف دوم نامه رفع بازداشت را به اداره ثبت اسناد و املاک ارایه نمی نماید لذا تقاضای صدور حکم به شرح خواسته را دارد و خوانده ردیف دوم با حضور در جلسه دادرسی و طی لایحه ای اعلام داشته 1- هیچگونه رابطه قرارداد بین ایشان و خواهانها وجود ندارد و فقط به عنوان شاهد معامله خواهانها و خوانده ردیف اول را امضاء کردم 2-چکهای صادره از سوی خریدار اقای د. ف.ک.ل. بلحاظ عدم موجودی منجر به گواهی عدم پرداخت شده و طبق قرارداد اینجانب حق فسخ معامله را داشتم و طی دادنامه شماره 872-1391/8/23 صادره از شعبه 214 با درخواست ایشان حکم به فسخ دادنامه صادر شده و در دادگاه محترم تجدیدنظر قرار عدم استماع دعوی صادر شده است. 3-کل پلاک مزبور در زمان هر دو معامله توسط شعبه 263 دادگاه خانواده بازداشت بوده است و معامله مزبور طبق ماده 56 قانون اجرای احکام مدنی باطل بوده است و رفع بازداشت بعدی موجب صحت معامله باطل شده نمی شود 4-مراتب فسخ طی اظهارنامه به تاریخ های 1391/7/4 و 1391/8/8 به خریدار اعلام شده است و خوانده ردیف سوم با وجود ابلاغ در شعبه حاضر نشده است و آقای ی. ف.ک.ل. نیز به وکالت از د. ف.ک.ل. اظهار داشتند که موکل ایشان هیچ ادعایی ندارد و خوانده ردیف دوم می بایست نسبت به رفع توقیف و انتقال سند و تحویل ملک اقدام نماید و با برداشتن موانع هر اقدامی که لازم باشد انجام دهد. دادگاه نظر به مراتب فوق نظر باینکه پلاک ثبتی مزبور از بابت مهریه خوانده ردیف سوم بازداشت شده است بنظر می رسد صرف توقیف از بابت طلب کسی مانع از نقل و انتقال آن با حفظ حقوق توقیف کننده نمی شود و موضوع مزبور منصرف از ماده 56 قانون اجرای احکام مدنی می باشد چرا که منظور خوانده ردیف دوم آقای ح. ع.پ. این بوده که با فروش آن مهریه همسرش را پرداخت نموده و خود را خلاص نماید و چنین نیز نموده است و از سوی دیگر اظهارات آقای ح. ع.پ. به عنوان فروشنده اولیه و مالک رسمی با هم متناقض می باشد و از سوی مدعی بطلان به لحاظ توقیف پلاک ثبتی را دارد و در حالی که خود آگاهی از آن را داشته است و از سوی دیگر مدعی است که با خوانده ردیف اول اقاله نموده در حالی که اقاله بعد از نقل و انتقال به خواهانها که قایم مقام خریدار اولیه شده اند و به امضاء مالک رسمی نیز رسیده است وجاهت قانونی ندارد و از سوی دیگر مدعی فسخ معامله می باشد در حالی خیار فسخ فوریت دارد و آقای ح. ع.پ. بعد از گواهی عدم پرداخت وجوهی را دریافت داشته است و چک دوم به تاریخ 1390/12/25 همزمان با تنظیم سند رسمی پلاک مورد ترافع بوده و مشارالیه آمادگی جهت تنظیم سند رسمی را نداشته است تبعا خواهان نیز از پرداخت وجه چک عرفا (بطور صحیح یا غیر صحیح) خودداری نموده اند و بعد از چند ماه آقای ح. ع.پ. با ارسال اظهار نامه تقاضای فسخ معامله را نموده است در حالی که خیار فسخ فوریت دارد لذا دادگاه در خصوص رفع بازداشت نظر باینکه از ملک مزبور رفع بازداشت بعمل آمده لذا دادگاه مواجه با تکلیفی نمی باشد و نسبت به تحویل و تنظیم سند رسمی نظر باینکه تنظیم سند رسمی از لوازم و آثار قرارداد مزبور می باشد و مدلول قرارداد بنا بر قواعد لزوم و صحت و اصل حاکمیت اراده برای طرفین و قایم مقام قانونی آنها لازم الرعایه بوده و مالکیت خوانده ردیف دوم به دلالت استعلام ثبتی محرز بوده و تحویل مبیع نیزاز لوازم و آثار قرارداد مزبور می باشد و دلیلی بر ایفاء یا اسقاط تعهد ارایه ننموده است مستندا به ماده 46 و 47 قانون ثبت اسناد و املاک 362 و 225 و 223 و 220 و 219 و10 قانون مدنی و519و198 قانون آیین دادرسی مدنی دعوی خواهان را محمول بر صحت تشخیص و حکم به محکومیت خوانده ردیف دوم به تحویل پلاک ثبتی.. . /... اصلی از بخش 11 تهران و تمهید مقدمات و تنظیم سند رسمی به نام خواهان با احتساب کلیه خسارات دادرسی اعم از ابطال تمبر و حق الوکاله وکیل در قبال تتمه ثمن المعامله صادر و اعلام می دارد و نسبت به خواندگان دیگر نظر باینکه دعوی متوجه آنها نبوده و صرفا به عنوان مطلع طرف دعوی واقع شده اند مستندا به ماده 89 ناظر به بند 4 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان را صادر و اعلام می دارد. رای صادره حضوری و ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در محاکم تجدید نظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 216 دادگاه حقوقی تهران
مجرد

رای دادگاه تجدیدنظر استان
از محتویات پرونده از جمله بیع نامه های تنظیمی فی مابین تجدیدنظرخواه آقای ح. ع.پ. با آقای د. ف.ک.ل. و نیز بیع نامه تنظیمی وی با آقایان ع. و م. و م. الف. و پاسخ واحد ثبتی محل و نیز نامه دادگاه محترم شعبه 263 خانواده تهران و اظهارات اصحاب پرونده و وکلای آنان چنین استنباط می شود که آقای ح. ع.پ. مالک رسمی ملک موضوع پلاک ثبتی.. . فرعی از.. . اصلی مجزی شده از.. . فرعی از اصلی مذکور واقع در بخش 11 تهران بدوا طی بیع نامه 1390/8/18 آن را به آقای د. ف.ک.ل. فروخته و ضمن بیع شرط کرده اند چنانچه وجه چک ثمن معامله در موعد تادیه نشود وی حق فسخ خواهد داشت و متعاقب آن آقای د. ف.ک.ل. در 1390/11/16 ملک مذکور را به آقایان الف. فروخته اند و آقای ح. ع.پ. نیز ذیل این بیع نامه را امضاء کرده است و در این بیع نامه به خیار فسخ موضوع بیع نامه سابق اشاره نشده است به هر حال دلیلی هم بر فسخ بیع نامه اخیر وجود ندارد متعاقب وقوع بیع اخیر آقای ح. ع.پ. دعوی تایید فسخ بیع منعقده با آقای د. ف.ک.ل. را مطرح کرده که قرار رد آن صادر شده است. آقای الف. باوکالت آقایان الف. ر.ر. و ق.ب دادخواستی به خواسته الزام به تحویل ملک و تنظیم سند رسمی و جبران خسارت دادرسی به طرفیت آقایان د. ف.ک.ل. و ح. ع.پ. و خانم م. ب.چ. به شعبه 216 دادگاه عمومی حقوقی تهران تقدیم و دادگاه مذکور طی دادنامه شماره 930246 مورخ 1393/3/26 پس از برگزاری جلسه رسیدگی حکم به محکومیت آقای ح. ع.پ. به تحویل ملک موضوع خواسته و تمهید مقدمات و تنظیم سند رسمی انتقال آن به نام خواهانهای مربوطه در قبال تتمه ثمن المعامله و جبران خسارت دادرسی صادر و راجع به سایر خواندگان به لحاظ عدم توجه دعوی قرار رد آن را صادر نموه است. این رای از طرف محکوم علیه مذکور با وکالت آقای ک. ن. مورد تجدیدنظرخواهی به طرفیت آقایان ع. و م. و م. همگی به شهرت الف. با وکالت آقای الف. ر.ر. و ر. ق.ب. قرار گرفته است که تجدیدنظرخواهی بنظر غیر موجه است و رای تجدیدنظرخواسته شایسته تایید است چون عمده مطالب منعکس در لایحه وکیل تجدیدنظرخواه حول دو محور است یکی اینکه معامله بین وی و آقای د. ف.ک.ل. فسخ شده و دیگر اینکه در زمان وقوع هر دو معامله ملک مزبور بابت مهریه خانم م. ب.چ. توقیف قضایی بوده است و مطابق ماده 56 قانون اجرای احکام مدنی باطل بوده اند و لیکن مراتب مردود است چه اینکه قطع نظر از اینکه دلیلی بر اعمال فوریت در فسخ معامله بین تجدیدنظرخواه با آقای د. ف.ک.ل. وجود ندارد با امضاء معامله فی مابین اخیرالذکر با تجدیدنظرخواندگان از سوی تجدیدنظرخواه چنین استنباط می شود که تجدیدنظرخواه به عنوان مالک رسمی مورد معامله خود را در قبال معامله آنان ملتزم دانسته است و از خیار فسخ خود با این اقدام صرف نظر نموده است مضافا تجدیدنظرخواه نمی تواند با تمسک به توقیف قضایی بودن ملک مدعی بطلان معامله شود کما اینکه عمل خود وی نیز مبین همین اعتقاد است چون وی در معامله خود با آقای د. ف.ک.ل. دعوی فسخ مطرح کرده نه بطلان بیع بلکه این ذینفع توقیف است که می تواند چنین ادعایی مطرح نماید و این دفاع از جانب فروشنده ملک توقیف شده مسموع نیست و از طرفی قانون گذار به هدف رفع هرگونه مانع برای جلوگیری از اجرای احکام قضایی بطلان معامله راجع به مال توقیف شده را مقرر نموده تا اجرای حکم متوقف نشود و بدون توجه به معاملات ادعایی در مورد مال توقیف شده عملیات اجرا را ادامه دهند نه اینکه به استناد این ماده مسیولیتی در رابطه با معامله مالک نسبت به مال توقیف شده نباشد مضافا به اینکه از ملک مزبور توسط دادگاه توقیف کننده رفع بازداشت بعمل آمده است فلذا مستندا به ماده 358 از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید می نماید. این رای قطعی است.
رییس و مستشار شعبه 51 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
م. ترابی - علی حاجی حسنی

قاضی:
محمدترابی , مجرد , علی حاجی حسنی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 84 - در موارد زیر خوانده می تواند ضمن پاسخ نسبت به ماهیت دعوا ایراد کند: 1 - دادگاه صلاحیت نداشته باشد. 2 - دعوا بین همان اشخاص در همان دادگاه یا دادگاه هم عرض دیگری قبلا" اقامه شده و تحت رسیدگی باشد و یا اگر همان دعوا نیست دعوایی باشد که با ادعای خواهان ارتباط کامل دارد. 3 - خواهان به جهتی ازجهات قانونی از قبیل صغر عدم رشد جنون یا ممنوعیت از تصرف دراموال در نتیجه حکم ورشکستگی اهلیت قانونی برای اقامه دعوا نداشته باشد. 4 - ادعا متوجه شخص خوانده نباشد. 5 - کسی که به عنوان نمایندگی اقامه دعوا کرده از قبیل وکالت یا ولایت یا قیمومت و سمت او محرز نباشد. 6 - دعوای طرح شده سابقا بین همان اشخاص یا اشخاصی که اصحاب دعوا قائم مقام آنان هستند رسیدگی شده نسبت به آن حکم قطعی صادر شده باشد. 7 - دعوا بر فرض ثبوت اثر قانونی نداشته باشد از قبیل وقف و هبه بدون قبض. 8 - مورد دعوا مشروع نباشد. 9 - دعوا جزمی نبوده بلکه ظنی یا احتمالی باشد. 10 - خواهان در دعوای مطروحه ذی نفع نباشد. 11 - دعوا خارج از موعد قانونی اقامه شده باشد.

مشاهده ماده 84 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 56 ـ هر گونه نقل و انتقال اعم از قطعی و شرطی و رهنی نسبت به مال توقیف شده باطل و بلااثر است.

مشاهده ماده 56 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 46 - ثبت اسناد اختیاری است مگر در موارد ذیل: 1- کلیه ی عقود و معاملات راجع به عین یا منافع املاکی که قبلا در دفتر املاک ثبت شده باشد. 2- کلیه ی معاملات راجع به حقوقی که قبلا در دفتر املاک ثبت شده است.

مشاهده ماده 46 قانون ثبت اسناد و املاک

ماده 47 - در نقاطی که اداره ی ثبت اسناد و املاک و دفا تر اسناد رسمی موجود بوده و وزارت عدلیه مقتضی بداند ثبت اسناد ذیل اجباری است: 1- کلیه ی عقود و معاملات راجعه به عین یا منافع اموال غیرمنقوله که در دفتر املاک ثبت نشده. 2- صلحنامه و هبه نامه و شرکتنامه.

مشاهده ماده 47 قانون ثبت اسناد و املاک

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM