در خصوص دادخواست خانم ب. ب. با وکالت خانم م. ش. به طرفیت 1- خانم ف. م. با وکالت خانم ز. ه. و ع. م. 2- اداره اوقاف 3- جلب ثالث
موقوفه متقین به خواسته
افراز و تقسیم
ملک مشاع و فروش آن واقع در پاکدشت؛ بدین توضیح که در تشریح خواسته آمده است موکل به نام خانم ب. در تاریخ 1382/10/12 طی مبایعه نامه شماره 2066 ملکی را به همراه خانم ف. م. مشارکتا خریداری می نماید موکل تصمیم به تقسیم
ملک مشاع که دو طبقه می باشد گرفته است ولی خوانده ردیف اول امتناع می نماید. در جلسه اول رسیدگی وکیل خواهان دادخواست خود در مورد
افراز و همچنین نسبت به اداره اوقاف پاکدشت را مسترد کرده است و تقاضای خود را فقط تقسیم اعیانی ملک مشاعی کرده است که عرصه آن متعلق به
موقوفه متقین می باشد. وکیل خوانده اظهار داشته تقاضای ارایه اصل سند را داریم و خوانده ردیف اول اعلام کرده است اصلا قبول ندارد و شریک نمی باشند. وکیل خواهان ادامه داده است که شخص بنگاه دار و شخصی که ذیل مبایعه نامه را امضاء کرده است حاضرند بیایند و شهادت بدهند. در ضمن شخص خوانده در شعبه اول حقوقی پاکدشت علیه موکل من تقاضای ثمن معامله بابت همین ملک را کرده بود که حکم به رد دعوای ایشان صادر شد و در دادگاه تجدیدنظر هم تایید شد. در ضمن
قولنامه نزد خانم م. است و طبق ماده 209 قانون آیین دادرسی مدنی می خواهیم که ارایه کند. خانم م. پاسخ داده است که
قولنامه مال 10 سال پیش است آن را ندارم اگر به بنگاه دار بگویم برایم می نویسد باید بروم بگردم و پیدایش کنم. در ادامه رسیدگی شخصی به نام آقای م. الف. به عنوان وارد ثالث به طرفیت اصحاب دعوای پرونده اصلی اقامه دعوی کرده است و اعلام کرده خانم ب. ب. همسرم می باشد و بدون اینکه ریالی بابت خرید ملک داده باشد با مادرم که مادرشوهرش می باشد تقاضای فروش ملک را کرده است. دادگاه جهت تشخیص اینکه ملک قابل تقسیم می باشد یا خیر موضوع را به کارشناسی ارجاع که مشخص شد قابل تقسیم نمی باشد و خانم م. (خوانده) نیز هیچ مدرکی مبنی بر مالکیت ارایه ننموده است. با اعتراض خوانده موضوع به هییت سه نفره کارشناسی ارجاع که نظریه کارشناس بدوی مورد تایید قرار گرفته است. دادگاه جهت مشخص شدن صحت اعای خواهان مبنی بر مشارکت در خرید ملک با خوانده قرار استماع شهادت متصدی مشاور املاک را صادر که نامبرده در جلسه دادگاه حاضر و به لفظ جلاله الله سوگند یاد کرده است
قولنامه مورخ 1382/10/12 توسط خودش نوشته شده و اظهار نموده که آقای الف. ملک خود را به خانم ف. م. و ب. ب. فروخته است و ادامه داده که هم مهر و هم خط متعلق به وی می باشد. وکیل خوانده اظهار داشته امضاء موکل من در ذیل
قولنامه وی می باشد ولی نام ب. ب. به آن اضافه گردیده است که متصدی مشاور املاک اظهار داشته خط من است و ف. و ب. را من نوشته ام و اضافه هم نشده است. نماینده اوقاف اظهار داشته ملک (عرصه) اوقافی است تاکنون شخصی با اداره اوقاف
سند اجاره ای تنظیم نکرده است. علیهذا 1- شراکت و مالکیت مشاعی خواهان و خوانده ردیف اول با توجه به شهادت متصدی مشاور املاک محرز است 2- طرح دعوای مطالبه نصف ثمن ملک موصوف از خانم ب. ب. توسط خانم ف. م. موید اذعان وی به شراکت در مالکیت اعیانی ملک دارد 3- غیرقابل تقسیم بودن اعیانی ملک مذکور توجها به نظریه بدوی و هیات سه نفره کارشناسی محرز است 4- فروش اعیانی ملک مشاعی به حقوق
موقوفه متقین که مالکیت عرصه آن را دارد لطمه ای نخواهد زد بنابراین دادگاه مستندا به مواد 198 519 قانون آیین دادرسی مدنی 79 و ماده 589 و 591
قانون مدنی حکم به
فروش مال مشاع و پرداخت خسارات دادرسی و حق الوکاله وکیل در حق خواهان توسط خوانده ردیف اول صادر و در مورد طرح دعوی به طرفیت اداره اوقاف و دعوای
افراز نظر به اینکه وکیل خواهان دادخواست خود را مسترد نموده است مستندا به بند الف ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی 1379 قرار ابطال دادخواست خواهان صادر و در مورد دادخواست وارد ثالث آقای م. الف. نظر به اینکه هیچ دلیلی مبنی بر مالکیت خود ارایه نداده است مستندا به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی 1379 حکم بر بی حقی وی صادر و اعلام می گردد. رای صادره ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه سوم حقوقی دادگستری شهرستان پاکدشت - خلیل حیدری