به حکایت دادخواست های آقای ع.ط. با وکالت آقای م.الف. 1- دادخواست سوم ثبت به شماره 00556-88 مورخ 22/9/88 ارجاع به شعبه 35 محاکم عمومی حقوقی تهران در مورخ 22/9/88 (ص 9) دعوی خواهان مذکور با وکالت وکیل فوق الذکر به طرفیت 1- آقای ع.ش. 2- خانم ص.الف. 3- سازمان ثبت
اسناد و املاک کشور (ولی عصر منطقه جنوب تهران) به خواسته صدور حکم به ابطال اسناد مالکیت به شماره 61491 و 61490 قطعه سوم پلاک ثبتی 5729 اصل مفروز باقیمانده از اصل مذکور واقع در بخش 4 تهران و همچنین ابطال وکالت نامه شماره 18493 تنظیمی در دفترخانه.. . تهران با احتساب هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل) (ص 9 پرونده
رایانه (88055 (پرونده بایگانی شعبه 87/35/553 و 88055) 2- دادخواست دوم ثبت به شماره 87000992 مورخ 16/11/87 ارجاع به همان شعبه صدرالذکر در مورخ 16/11/87 به طرفیت همان خواندگان فوق التوصیف و به خواسته (تقاضای ابطال اجراییه صادره از شعبه اول سازمان ثبت
اسناد و املاک به کلاسه اجرایی ش/1-8797 با احتساب کلیه هزینه ها و خسارات قانونی و دادرسی و حق الوکاله وکیل (ص 10 پرونده رایانه) 870992 پرونده بایگانی شعبه 870992- 87/35/992 3- دادخواست اول ثبت به شماره 00995-87 مورخ 6/11/87 ارجاع به شعبه فوق التوصیف در مورخ 6/11/87 (ص 9) به طرفیت همان خواندگان مندرج در دادخواست مسبوق لکن در خصوص این دادخواست شخصیت اداره ثبت تحت عنوان (اجرا احکام ثبت اسناد املاک - خ فاطمی) قیدشده است و عنوان خواسته تقاضای توقیف عملیات اجرایی در پرونده کلاسه ش/1- 8797 (قلم خوردگی دادخواست) صادره از اجرای ثبت
اسناد و املاک (تهران) (ص 9) پرونده
رایانه 870995 بایگانی شعبه (870955- 87/35/955) تلخیص مشروحه سه دادخواست مرقوم عبارتند از موکل به خوانده آقای ع.ش. وکالت می دهد (وکالت طی سند 18493-27/3/87 دفتر.. . تهران) به جهت دریافت وام از بانک ها و کلیه مدارک اسناد را در اختیار ایشان می گذارد نامبرده با خیانت درامانت - حیله و نیرنگ به جای وکالت کاری وکالت درفروش در داخل وکالت نامه قید می نمایند بعد از تنظیم سند بنام خود در دفترخانه.. . تهران طی سند 61491-20/4/85 بنام خانم ص.الف. منتقل می نماید و همزمان تعهد تخلیه می دهد موکل بعد از مدتی متوجه می شود بلافاصله در دادسرای ناحیه 7 تهران شکایت کیفری
کلاهبرداری مطرح به شعبه 5 بازپرسی ارجاع به کلاسه 87/ب 5/666 ثبت شده و به سبب انتقال سند خانم مذکور تقاضای تخلیه می کند از آنجایی که موکل جهت دریافت وام وکالت کاری داده بود متاسفانه خوانده ردیف اول (ع.ش.) با تبانی با سردفتر توانسته وکالت بلا عزل فروش از موکل اخذ نماید و از آنجایی که خوانده ع.ش. و آقای ع.ص. و خانم ص.الف. به عنوان سرمایه گذار و کارگزار عمل می کردند به موکل خواهان (هشت میلیون تومان طی چک بانک پ. پول می دهند و می گویند که اقساط دو ماه بعد شروع می شود با مراجعه موکل به بانک و توجها به کهولت سنی وی کاشف به عمل می آید که وامی دریافت نشده و بلافاصله به دفترخانه مراجعه سردفتر می گوید آن وکالت بلاعزل و برای کلیه امور فروش بوده است ع.ش. بدون استعلام از شهرداری و دارایی اقدام به تنظیم سند بنام خود طی سند شماره 61490-20/4/87 و همزمان با درخواست ع.ص. که وکالت تمام از خانم ص.الف. داشته طی سند شماره 61491-20/4/87 بنام وی تنظیم می گردد همزمان با تخلیه جهت جلوگیری از تضییع حقوق موکل درخواست توقف عملیات اجرایی نمود اینک با توجه به اعتراف صریح به
کلاهبرداری وی از آنجایی که انتقالات انجام گرفته به علت
کلاهبرداری بوده باطل می باشد لذا درخواست (توقیف عملیات اجرایی پرونده کلاسه ش/1- 8797 اجرای ثبت تهران - دادخواست اول به شماره 870995) (ابطال اجراییه فوق التوصیف - دادخواست دوم به شماره 870992) (ابطال وکالت نامه 18493 -27/3/1387 دفتر.. . تهران و ابطال اسناد مالکیت به شماره اسناد [61490-20/4/87 بنام خوانده ردیف اول] و [61491-20/4/87 بنام خوانده ردیف دوم خانم ص.الف.] صادره از دفتر.. . . تهران با احتساب هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل - دادخواست سوم به شماره (88055) را درخواست نموده اند.
نسبت به دادخواست اول طی دادنامه شماره 01145-87 مورخ 9/11/87 پرونده بایگانی 870995 توقیف عملیات اجرایی پرونده کلاسه 1-8797 اجرای ثبت تهران به استناد ماده 5 قانون اصلاح بعضی از مواد قانون ثبت و دفاتر اسناد رسمی مصوب 27/6/1322 را تا زمان صدور حکم قطعی صادر نموده اند ص 29 و 30 پرونده 870995
نسبت به دادخواست دوم و سوم متعاقب درخواست رسیدگی توام وکیل ص 11 مورخ 22/10/88 و در این جلسه 8/3/89 ص 32 وکیل خواهان به ادغام پرونده های 880556-870992-870995 دادگاه در همان اجلاس مذکور 89/3/8 ص 32 دفتر پرونده فوق با کلاسه 87/995 که برای مورخ 12/3/89 تعیین وقت شود به نظر برسد ضمنا با توجه به اینکه دعوی ابطال دستور اجراییه مطرح می باشد این شعبه 8/3/89 بدین کیفیت صادرشده است دادخواست ماهوی در پرونده دوم و سوم که تاریخ ثبت آن ها 22/9/88 (دادخواست سوم) و 16/11/87 (دادخواست دوم) است اجلاس دادرسی در پرونده مقدم التاریخ بعد از ثبت دادخواست 16/11/87 پرونده بایگانی 880992 موضوع ابطال اجراییه اوراق پرونده از صفحه اول لغایت صفحه 69 انعقاد اجلاس دادرسی مشاهده نگردیده و صورت مجلس در صفحات 41 و 53 مشاهده شد که مبتنی بر (ع.ش. به گزارش مامور ابلاغ شناخته نشده است وکیل خواهان اعلام نشانی کند ص 41 با مورخ 9/6/88 و چنانچه طرفین در این شعبه دارای پرونده دیگری می باشند مراتب گواهی و به نظر برسد و طبق دستور 9/6/88 وقت رسیدگی تعیین شود ص 53 با مورخ 23/10/88 (توجها بدین امر که در صورت مجالس مذکور در قید شماره پرونده در ص 41 شماره پرونده را 87/992 با تاریخ صورت مجلس 9/6/88 و در ص 53 شماره پرونده را 87/955 با تاریخ 23/10/88 قید می نماید) در دادخواست سوم (ابطال اسناد) اولین صورت مجلس دادرسی 8/3/89 (صفحات 31 و 32) است وضع ابلاغ خوانده ردیف اول (ع.ش. نامعلوم بوده بدین سبب (وکیل خواهان تصریح می کند ص 31- از نشانی خوانده ردیف اول اطلاعی ندارم ص 32 - به علت اینکه ابلاغیه احدی از خوانده ها واصل نشده است به طبع مقدمات رسیدگی فراهم نمی باشد) و در صورت مجلس وقت نظارت 12/4/89 ص 34 دادرس وقت پرونده می نویسد (در وقت مقرر تحت نظارت است با توجه به فراهم نبودن موجبات رسیدگی به لحاظ اینکه خوانده ردیف اول به موقع از طریق نشر آگاهی دعوت نگردیده.. . وقت رسیدگی تجدید - خوانده مجهول المکان از طریق نشر آگاهی دعوت شوند) لذا اولین اجلاس دادرسی سر پرونده مذکور مورخ 18/7/89 صفحات 75 لغایت 77 است (مندرج در پرونده سوم بایگانی (88055) در این اجلاس وکیل خواهان آقای م.الف. اظهار می دارد خواسته به شرح دادخواست و مستندات تقدیمی ابطال اجراییه صادره از شعبه اول سازمان ثبت اسناد ابطال اسناد مالکیت به شماره 61490 و 61491 قطعه سوم پلاک ثبتی 5729 اصلی مفروز باقیمانده از اصلی مذکور و ابطال وکالت نامه 18493 دفتر.. . تهران به انضمام کلیه خسارات دادرسی مورد استدعاست لایحه ثبت شده 2824-18/7/89 را تقدیم (صفحات 73 و 74 که تخلیص آن و با حذف مطالب تکراری از دادخواست شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با توجه به اقاریر متهم (خوانده ردیف اول - ع.ش.) که اذن در انتقال مال موکل را نداشته با تمام فروش مال غیر به زندان و جزای نقدی محکوم شده و محکومیت کیفری قطعیت یافته بنا به مراتب فوق فروش ملک موکل به ثالث از طرف ش. به بیع فاسد بوده طبق ماده 365 ق.م. بیع فاسد اثری در تملک ندارد لذا تنظیم اسناد رسمی متعاقب بیع فاسد نیز فاقد توجیه است ابطال اسناد رسمی تنظیمی را درخواست نموده است) دادگاه خطاب به وکیل خوانده آقای م.الف. به وکالت از خانم ص.الف. (توجها اعلام وکالت در صفحات 29 و 30 پرونده بایگانی (88055 پرونده سوم - اعلام وکالت در صفحات 24 و 25 پرونده بایگانی 870992 پرونده دوم) چه دفاعی دارید خواسته های خواهان مبنی بر ابطال صدور دستور اجراییه و ابطال سند مالکیت همان گونه که قبلا طی لوایح عرض شد فاقد هرگونه ادله اثباتی بوده خواهان فقط اشاره به محتویات پرونده کیفری نموده که نسبت به موکله اساسا قرار منع تعقیب صادرشده و در خصوص اتهام آقای ع.ش. حکم به محکومیت وی به تحمل حبس و پرداخت قیمت مال ماخوذ معادل 000/000/142 ریال در حق آقای ط. و معادل مبلغ مزبور جزای نقدی در حق دولت محکوم شده این رای برای مرجع حقوقی لازم الاتباع است هیچ گونه دلالتی بر رد عین مال نداشته تا سند مالکیت موکله مخدوش گردد و این حکم هیچ گونه منافاتی با اعتبار سند مالکیت و بهره برداری از مزایای قانونی حق مالکیت موکله نخواهد داشت و با توجه به اینکه معامله انجام شده فی مابین موکله با ع.ش. با رعایت کلیه تشریفات قانونی بوده و هیچ گونه فسادی در معامله مزبور موجود نبوده و خواسته خواهان مبنی بر ابطال سند مالکیت موکله بدین معنی است که برخلاف رای قطعی مرجع کیفری قیمت مال را از آقای ع.ش. اخذ واصل مال را از موکله مطالبه نماید و این خواسته مخالفت صریح با رای قطعی مرجع کیفری داشته و از مصادیق دارا شدن من غیر حق خواهد بود و دلیل دیگری که صحت ادعای خواهان را ثابت نماید اقامه نگردیده است صدمه رای شایسته مبنی بر بطلان دعاوی خواهان مورد استدعاست وکیل خواهان در پاسخ وکیل خوانده پاسخ داده دادگاه تجدیدنظر بنا به دلایل و اقرار ش. و اظهارات شهادت شهود و اظهارات وکیل محضری خانم ص.الف. که آقای ص. در مراحل بازپرسی در مورد پرداخت ثمن معامله ضدونقیض اعلام شده است لذا تقاضای صدور رای شایسته مورد استدعاست تصویر مصدق دادنامه 298-30/4/1389 پرونده کلاسه 88/61/249 شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران (صفحه 71 و 72 پرونده) که اجمالا مشعر است آقای ع.ط. از دادنامه بدوی شعبه 1032 دادگاه عمومی جزایی تهران به شماره دادنامه 01065-8/10/88 تجدیدنظرخواهی کردند به موجب دادنامه بدوی عمل ع.ش. متضمن فریب شاکیان نبوده برایت تحصیل کرده است دادگاه (تجدیدنظر موصوف) به استناد دلایل فوق الذکر آن را نقض نموده و حکم به محکومیت ع.ش. به استناد ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و
کلاهبرداری مصوب 1367 به تحمل حبس و پرداخت جزای نقدی به نفع صندوق دولت و رد مال ماخوذ به میزان 842000000 ریال به آقای ط. و مقادیری به خانم ت. صادر نموده اند. دلایل محکومیت را چنین تصدیر داده اند (اولا - بر اساس اوراق 38- 61- 62- 115- 116- 174- 176 پرونده آقای ع.ش. اتهام را پذیرفته و به ارتکاب عمل
کلاهبرداری اعتراف می کند ثانیا-نحوه اظهارات ع.ش. در برگ های 60- 95- 96- 182- 186- 187- 188- 212- 213 که مثبت ادعای تجدیدنظرخواهان (ع.ط. - ف.ت.) و دلالت بر وقوع بزه
کلاهبرداری از سوی تجدیدنظر خوانده (ع.ش.) دارد ثالثا - اظهارات متناقض ع.ش. و مغایرت اظهارات خریدار ملک تجدیدنظرخواه (ط.) با وی (برگ 60 و 153 پرونده) رابعا - گواهی گواهان در صفحات 74-100-101 لغایت 103 و 120 پرونده و اظهارات آقای ف.ع. در برگ های 159 و 160 و 164 و آقای ع.ص. (برگ 177 و 178 پرونده) خامسا - سایر قراین و امارات موجود در پرونده مانند اینکه ع.ش. در جلسه 18/5/88 برگ 154 اعلام داشته که اظهارات آقایان ع.ص. و ف.ع. را قبول ندارد و ملک خانم ت. قرار بود در ازای ملک آقای ط. گذاشته شود و ایشان ملک ط. را برگرداند که چنین نکرد و مرا فریب داده است و درجایی دیگر (ص 116) اعلام می دارد که کلیه اظهارات خانم ت. صحیح است البته آقای ف. به عنوان دفتر تهیه وام فعالیت می نمود که آقای ص. را ایشان به بنده معرفی کرد بر روی ملک ط. همراه با ایشان از ص. پول گرفتیم خانم ت. بابت تنظیم سند و انجام معامله ملکی هیچ وجهی دریافت نکردند.. . علی رغم ابلاغ و عدم حضور ع.ش. ماحصل قضیه این است که تجدیدنظر خوانده (ع.ش.) برای گرفتن وام آنان را فریب داده است و ملک متعلق به تجدیدنظرخواهان را به دیگری انتقال داده است [بر همین اساس آقای طایفه قیمت ملک و مال برده شده را 84200000 تومان] و خانم ت. نیز مبلغ
کلاهبرداری را 95000000 تومان اعلام می دارند) لذا دادگاه اتخاذ رای نموده (نظر به اینکه آقای ع.ش. با حیله و نیرنگ و به قصد فریب اموال تجدیدنظرخواهان را از ید آنان خارج و از این راه وجوهی را تصاحب کرده است و با احراز بزه کلاهبرداری.. . و نقض دادنامه بدوی.. . محکوم می نماید) دادگاه در این دعاوی مدنی در ص 77 مورخ 18/7/89 ختم دادرسی را اعلام و طی دادنامه شماره 00885-89 مورخ 10/8/89 صفحات 80 و 81 با اشعار به اینکه خواسته ابطال اجراییه ثبتی کلاسه اجرایی 1-8797 و ابطال اسناد مالکیت صادره که در پاسخ به دعوی خواهان وکیل خوانده ردیف دوم اظهار داشته در اتهام ع.ش. حکم بر محکومیت وی به تحمل حبس و جزای نقدی و پرداخت قیمت مال ماخوذ در حق خواهان دعوی صادرشده است و هیچ دلالتی بر رد عین مال نداشته تا سند مالکیت موکله مخدوش گردد دادگاه کیفری (شعبه 61 تجدیدنظر تهران موضوع دادنامه 288-30/4/89) حکم بر محکومیت ع.ش. در حق خواهان به رد قیمت مال ماخوذ به میزان 842000000 ریال صادر نموده است علی هذا ضمن موثر تشخیص دادن دفاعیات خوانده خواسته خواهان را غیر دارد و غیرثابت تشخیص و به استناد ماده 12 آ.د.م. قرار رد دعوی خواهان را صادر نموده اند از این رای تجدیدنظرخواهی شد پرونده به شعبه 12 تجدیدنظر استان تهران ارجاع با شماره پرونده 90/12/900478 طی دادنامه 0929-28/8/90 در خصوص ابطال تمبر هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر موافق مقررات اقدام شد اعاده نموده اند. در اجرای تبصره 2 ماده 339 آ.د.م. ص 2 پرونده بدل 88/35/556) و متعاقبا نیز شعبه 12 تجدیدنظر استان طی دادنامه 140-11/2/91 صفحات 90 و 91 پرونده 90/12/900478 با اشعار به اینکه خوانده ردیف اول به رد مال (وجه نقد) در حق تجدیدنظرخواه در راستای طرح شکایت کیفری از ناحیه تجدیدنظرخواه علیه نامبرده به اتهام
کلاهبرداری حاصل گردیده است و دعوی ابطال سند مالکیت و اجراییه ثبتی برابر مقررات قانونی اقامه گردیده و اصولا رسیدگی دادگاه کیفری به جنبه جزایی دعوی مانع از رسیدگی دادگاه حقوقی به جنبه حقوقی قضیه نمی شود) از این رو دادنامه تجدیدنظر خوانده را نقض و باهدف رسیدگی ماهوی به دادگاه بدوی ارجاع داده اند. آقای ع.ش. در فرم مکاتبات مدد جویان زندان (ص 105 پرونده) از زندان درخواست حضور را نموده 31/3/1391) دادگاه تشکیل جلسه دادرسی در مورخ 28/6/91 ص 118 دادگاه وکلای خواهان و خوانده ردیف دوم ضمن حضور لایحه داده اند (وکیل خوانده دوم صفحات 114 لغایت 116 وکیل خواهان ص 117 اجمالا تکرار مطالب گذشته است) نماینده ثبت آقای الف.ع. حضور داشته لکن اظهاری از وی در صورت مجلس مشاهده نگردید خوانده ردیف اول (ع.ش.) اظهار داشت اینجانب ملک را خریداری نمودم و وکالت نامه جامع بلاعزل با حق توکیل گرفتم و بر اساس همان وکالت نامه رسمی ملک را به خودم و سپس به خوانده دیگر منتقل کردم وجه آن را نیز مبلغ 22000000 تومان به خواهان پرداخت کردم و مابقی را پرداخت نکرده ام ضمنا چون اینجانب به رد مال محکوم شده ام به رد تقاضای عین مال محکومیت مجدد به یک خواسته محسوب می شود و ناعادلانه است وکیل خواهان اظهار داشته اظهارات وی را قبول ندارم. دادگاه در مورخ 26/9/91 (شعبه 35 محاکم عمومی حقوقی تهران) به اشعار خواسته ابطال اجراییه موضوع کلاسه اجرایی ش/1-8797 و ابطال وکالت نامه 18193- 27/3/87 و اسناد شماره 61490 و 61491 -20/4/87 موضوع انتقال قطعه سوم پلاک ثبتی 5729 بخش 4 ثبت تهران با احتساب خسارات دادرسی نظر به اینکه اولا- اسنادی که مطابق قوانین به ثبت رسیده نسبت به طرفین معامله و قایم مقام آنان و اشخاص ثالث دارای اعتبار کامل می باشد. ثانیا- به موجب دادنامه 288-30/4/89 شعبه 61 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با تلقی صحت معامله حکم به رد ثمن معامله ملک متنازع فیه به نفع خواهان صادر گردیده و دیگر مشارالیه استحقاقی نسبت به عین ملک مذکور ندارد لذا بنا به مراتب فوق و توجها به استدلال وکیل خوانده دادگاه دعوی مطروحه را فاقد وجاهت قانونی تشخیص و مستندا به مواد 71 و 72 و 73 قانون ثبت و ماده 197 آ.د.م. حکم به بطلان دعوی مطروحه صادر می گردد متعاقب ابلاغ رای به وکیل خواهان بدوی ص 126 مورخ 23/11/91 نامبرده دادخواست فرجامی به شماره 920001 مورخ 5/1/92 (ص 4 پرونده پیوست) تقدیم نموده است (شنبه و یکشنبه 3 و 4 فروردین تعطیل- روز اقدام اولین روز بعد از تعطیلات است) متعاقب ابلاغ تبادل لوایح بدین مرجع ارسال داشته اند حین شروع دادخواست فرجامی و لوایح ابرازی قرایت می شود.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرایت گزارش آقای سید رسول حسینی طباطبایی عضو ممیز و نظریه کتبی جناب آقای حسین نوروزی دادیار محترم دیوان عالی کشور مبنی بر: نقض دادنامه فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد: