رای قضایی شماره 9309970222200602

رای قضایی شماره 9309970222200602

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970222200602


شماره دادنامه قطعی:
9309970222200602

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/05/18

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تاثیر ترک منزل توسط زوجه در شکایت ترک انفاق

پیام رای:
ترک منزل موید عدم تمکین زوجه و مانع از تحقق بزه ترک انفاق است.

رای دادگاه بدوی
به موجب کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 18 تهران آقای س.الف. فرزند ی. آزاد با معرفی کفیل متهم است به ایراد ضرب و جرح عمدی و فحاشی و ترک نفقه نسبت به شاکیه خانم س.ن. فرزند م. با وکالت آقای الف.م.؛ دادگاه با عنایت به شکایت شاکیه گزاراش مرجع انتظامی گواهی پزشکی قانونی دفاعیات بلاوجه و متعارض متهم کیفرخواست و دفاعیات نماینده محترم دادستان بزه انتسابی به مشارالیه را محرز و مسلم دانسته و مستندا به مواد 608 از قانون مجازات اسلامی 1375 و ماده 53 قانون حمایت خانواده با رعایت مواد 46 و 48 و 49 و ماده 709 قانون مجازات اسلامی 1392 در خصوص اتهام فحاشی به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم می گردد. در خصوص اتهام ترک انفاق به تحمل هشت ماه حبس تعزیری که به مدت دو سال تعلیق می شود محکوم می گردد. و در خصوص اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی بابت شکستگی بینی و حارصه بینی به پرداخت پنج درصد دیه کامل و ارش تورم بینی به یک دهم درصد از دیه کامل ظرف مهلت یک سال از تاریخ وقوع جرم در حق شاکی محکوم می گردد. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 1140 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ حسینی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای س.الف. نسبت به دادنامه شماره 9300051 مورخ 31/01/1393 صادره از شعبه 1140 دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه به اتهام 1- توهین به پرداخت مبلغ یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت 2- ایراد ضرب و جرح به پرداخت دیه 3- ترک انفاق به تحمل هشت ماه حبس تعزیری صادر گردیده و مجازات حبس نیز به مدت دو سال تعلیق گردیده است؛ اولا: نسبت به محکومیت ناشی از ترک انفاق و توهین (فحاشی) نظر به این که هیچ دلیل یا مدرکی که اثبات کننده بزه توهین باشد در پرونده موجود نیست و در مورد بزه ترک انفاق نیز با توجه به این که شاکیه خود منزل مشترک را ترک نموده و حسب اظهارات خود به منزل مراجعت ننموده است هر چند مدعی است که امنیت جانی نداشته است اما صرف این که بین زوجین اختلاف وجود داشته باشد دلیل بر سلب امنیت نمی باشد لذا ترک منزل موید عدم تمکین شاکیه می باشد و از آن جا که پرداخت نفقه فرع بر تمکین می باشد و عدم تمکین محقق است بنابراین به استناد جزء یک بند (ب) ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و تبصره یک ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب دادنامه تجدیدنظرخواسته را در این قسمت نقض و مستند به بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری حکم بر برایت تجدیدنظرخواه از اتهام ترک انفاق و توهین صادر و اعلام می گردد. ثانیا: نسبت به تجدیدنظرخواهی نسبت به بخش دیگر دادنامه مذکور مبنی بر محکومیت دیه ناشی از ایراد ضرب و جرح با عنایت به این که مفاد لایحه تجدیدنظرخواه به نحوی نیست که نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید و در مجموع ایراد موثری بر دادنامه تجدیدنظرخواسته در این قسمت وارد نمی باشد لذا به استناد بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و مفاد ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب با رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه دادنامه تجدیدنظرخواسته در این بخش عینا تایید می گردد. رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
حیات مقدم ـ مرادی

قاضی:
حسینی , مرادی , خلیل حیات مقدم

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 53 ـ هرکس با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تادیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود. تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و درصورت گذشت وی از شکایت در هر زمان تعقیب جزائی یا اجرای مجازات موقوف می شود. تبصره ـ امتناع از پرداخت نفقه زوجه ای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است.

مشاهده ماده 53 قانون حمایت از خانواده

ماده 608 ـ جنایتی که باعث جمع شدن یک یا دو لب و یا قسمتی از آن گردد موجب ارش است خواه موجب نمایان شدن دندان ها بشود خواه نشود.

مشاهده ماده 608 قانون مجازات اسلامی

ماده 709 ـ جراحات سر و صورت و دیه آنها به ترتیب ذیل است: الف ـ حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود یک صدم دیه کامل ب ـ دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان کم یا زیاد خون باشد دو صدم دیه کامل پ ـ متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد سه صدم دیه کامل ت ـ سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد چهار صدم دیه کامل ث ـ موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند پنج صدم دیه کامل ج ـ هاشمه: جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را تولید نکند ده صدم دیه کامل چ ـ منقله: جنایتی که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان میسر نباشد پانزده صدم دیه کامل ح ـ مامومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد یک سوم دیه کامل خ ـ دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند که علاوه بر دیه مامومه موجب ارش پاره شدن کیسه مغز نیز می باشد. تبصره 1 ـ جراحات گوش بینی لب زبان و داخل دهان در غیر مواردی که برای آن دیه معین شده است در حکم جراحات سر و صورت است. تبصره 2 ـ ملاک دیه در جراحت های مذکور مقدار نفوذ جراحت بوده و طول و عرض آن تاثیری در میزان دیه ندارد. تبصره 3 ـ جنایت بر گونه در صورتی که داخل دهان را نمایان نسازد موجب یک بیستم دیه کامل و اگر به نحوی باشد که داخل دهان را نمایان سازد موجب یک پنجم دیه کامل است. در این مورد چنانچه پس از بهبودی جراحت اثر و عیب فاحشی در صورت باقی بماند علاوه بر آن یک بیستم دیه دیگر نیز باید پرداخت شود. تبصره 4 ـ هرگاه جنایت موضحه صورت بعد از التیام اثری از خود بر جای بگذارد علاوه بر دیه موضحه یک هشتادم دیه کامل نیز ثابت است و هرگاه جنایت در حد موضحه نبوده و بعد از التیام اثری از آن باقی بماند علاوه بر دیه جنایت یک صدم دیه کامل نیز ثابت است و چنانچه جنایت شکافی در صورت ایجاد کند دیه آن هشت صدم دیه کامل است.

مشاهده ماده 709 قانون مجازات اسلامی

ماده 22 – (طبق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در رابطه با امور کیفری نسخ شده است) رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان به درخواست تجدیدنظر از احکام قابل تجدیدنظر دادگاههای عمومی جزائی و انقلاب وفق مقررات قانونی آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 28/6/1378 کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با حضور دادستان یا یکی از دادیاران یا معاونان وی به عمل می آید و در مورد آراء حقوقی وفق قانون آئین دادرسی مربوط خواهد بود. تبصره 1 – اگر در دادگاه تجدیدنظر متهم بی گناه شناخته شود حکم بدوی فسخ و متهم تبرئه می گردد هر چند که درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و در این صورت اگر متهم در زندان باشد فورا آزاد می شود. تبصره 2 – هرگاه دادگاه تجدیدنظر پس از رسیدگی محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ضمن تایید حکم بدوی مستدلا می تواند مجازات او را تخفیف دهد هرچند که محکوم علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد. تبصره 3 – در امور کیفری موضوع مجازاتهای تعزیری یا بازدارنده مرجع تجدیدنظر نمی تواند مجازات مقرر در حکم بدوی را تشدید کند مگر اینکه دادستان یا شاکی خصوصی درخواست تجدیدنظر کرده باشد. تبصره 4 – اگر حکم تجدیدنظر خواسته از نظر محاسبه محکوم به یا خسارات یا تعیین مشخصات طرفهای دعوا یا تعیین نوع و میزان مجازات و تطبیق عمل با قانون متضمن اشتباهی باشد که به اساس حکم لطمه ای وارد نسازد مرجع تجدیدنظر با اصلاح حکم آن را تایید می نماید و تذکر لازم را به دادگاه بدوی خواهد داد.

مشاهده ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM